افشای ژنوسید (نسل کشی) ارامنه به دست ترکان عثمانی، وظیفه ای وجدانی است
نویسنده: عباس مقدم
طی دو سال گذشته، نوشته های من در رابطه با نسل کشی ارامنه و دیگر ملل تحت سلطه، در اواخر امپراتوری عثمانی، در همین نشریه اخبار روز درج شده است. هدف از بازگویی این جنایت ها، تاثیرگذاری بر بی تفاوتی نسبی جامعه ایرانی نسبت به مسایل عموم بشری می باشد. متاسفانه از همان زمان نیز شاهد واکنش های زیادی از طرف تعدادی از هم ولایتی های آذربایجانی ام هستم که به اشکال گوناگون،اعتراضات خود را نه تنها بر نوشته من بلکه حتی به مسئولین نشریه و کسانی که نظرشان بر خلاف نظر معترضین است، به بی ادبانه ترین شکل ممکن ـ نشان داده اند.
این اعتراضات که از یک پیشداوری وعصبیت بر می خیزد،برای بسیاری از افراد بی طرف از جمله تعدادی از دوستان آذری،این سئوال را پیش آورده است که:چرا عده ای سعی در توجیه جنایتی می کنند که نزدیک به یک قرن پیش در کشوری دیگر اتفاق افتاده است؟
به تصور من این معترضین که به شدت دچار سردرگمی هستند،خود نیز نمی دانند: چرا و به چه علت به دفاع از یک مشت جنایتکار برخاسته اند که عاملین اولین نسل کشی قرن بیستم بودند؟!
ولی آن چه مایه نگرانی است، طرح شعارهایی نظیر “هارای هارای من تورکم” و یا “روس، فارس، ارمنی، آذربایجانین دشمنی” و دیگر شعارهای خصومت برانگیز است که نشان از خصومت به دیگر اقوام ایرانی بلاخص “فارس و ارمنی” دارد!
۲۴ آوریل امسال نودوچهارمین سالگرد ژنوسید ارامنه به دست ترکان عثمانی، در همسایگی کشور ما ایران، بود. به همین مناسبت “کمیته ایرانی ۲۴ آوریل” اولین برنامه فرهنگی خود را برگذار کرد. این برنامه شامل نمایشگاه عکس و جلسه سخنرانی و گفتگو* در یکی از گالری های برلین بود. پخش اطلاعیه در برلین و در پی آن درج گزارش این مراسم و متن سخنرانی، در “اخبار روز” واکنش های تعدادی از هم ولایتی های آذربایجانی ام را برانگیخت. من این جا ضمن تشکر به اطلاع آن دسته از عزیزان که با انتقاد سازنده، سعی در بیان نظرات خود کرده اند، می رسانم که من با آغوش باز از این نقد ها استقبال می کنم.
اما روی سخن من با آن دسته است که با اهداف تخریبی و ایران ستیزی و ترک پرستی، سعی در انکار و یا توجیه جنایتی هولناک را دارند؛ و متاسفانه بر اذهان آن دسته از دوستانی که آگاهی درستی از تاریخ ندارند، تاثیر مخرب می گذارند. من این جا ضمن هشدار به این دوستان که تحت تاثیر احساسات قدم در راه ناثواب گذاشته اند، پیشنهاد می کنم که اگر در صدد کسب آگاهی درست از تاریخ هستند، پیشداوری و عصبیت را کنار گذاشته و بدون تعصب قومی، به مطالعه و تحقیق بپردازند. تاریخ و اسناد تاریخی بسیار گویاتر از این همه ادعا است، به شرط آن که بدون پیشداوری، مورد مطالعه قرار گیرد!
به هر حال من وظیفه خود می دانم که اینجا مختصر توضیحی به این دوستان معترض بدهم: ابتدا باید بگویم که بر خلاف تصور آنان، من نه ترک ستیز هستم و نه ایرانی ناسیونالیست. به تصور من ناسیونالیزم کج راهه ای است که خود شیفتگی و برتری طلبی و در نهایت نژادپرستی را به ارمغان می آورد! حس ناسیونالیستی با عدالتخواهی ناسازگار است. هرچه حس ناسیونالیستی در فرد قوی باشد، به همان میزان نیز حس نوعدوستی و عدالتخواهی ضعیف است. من آذربایجانی، به همان میزان که از ناسیونالیزم قومی و “جنبش هویت طلبی” در بین همولایتی هایم بدورم، از ناسیونالیزم ایرانی وشعارهای ناسیونالیستی نیز دورم!
این دوستان با اشاره به وقایع خوی، ماکو، سلماس و… در خلال جنگ جهانی اول، که تعدادی از مردم ـ به دست آسوری هایی که از قتل عام در عثمانی به ایران گریخته بودند، و کرد های محلی ـ کشته شدند، بر من خرده می گیرند که این جنایت ها را ندیده می گیرم و یا این که به “کشتار مسلمانان در خوجالی” بی تفاوت هستم!
قدر مسلم این است که هر انسانی که بخواهد کرامت و حقوق انسانی را پاس بدارد، نمی تواند نسبت به کشته شدن حتی یک نفر نیز بی تفاوت باشد. برای من هر فرد به عنوان انسان مطرح است. انسانی که همانند انسان های دیگر “گوشت و خون دارد”.
اما من هرگز نمی توانم “نابودی یک ملت” را با انتقام جویی های پراکنده تعدادی از نجات یافتگان و دیگر افراد ماجراجو، یکی بدانم. گرچه هردو کشتار، کشتار انسان های بی گناه است، ولی بین این دوکشتار تفاوت ماهوی وجود دارد.
این دوستان باید بدانند که این انتقام جویی های پراکنده در واقع واکنشی از روی یاس و ناامیدی بود که تعدادی از بازمانگان به آن دست زدند. شکی نیست که این واکنش ها را در جای خود، باید محکوم کرد. ولی کسانی که با “ادعا” نامیدن نابودی ارامنه، در صدد بزرگنمایی اقدامات ماجراجویانه تعدادی از بازماندگان نسل کشی هستند، بی شک با اهداف سیاسی و امیال قدرت طلبانه در صدد ایجاد خصومت و دشمنی هستند، تا با تاثیر گذاری بر اذهان جوانان آذربایجانی، لشکری بسازند که خود سرلشکرش باشند!
انکار نسل کشی ارامنه، دیگر کارساز نیست. امروز حتی نژادپرستان کمالیست در ترکیه هم دیگر قادر نیستند مثل گذشته یکه تاز میدان باشند. گرچه جامعه ترک به دلیل گرفتاری در تاروپود ناسیونالیزم افراطی، هنوز ظرفیت پذیرش مسئولیت قتل عام ارامنه را ندارد، ولی جامعه روشنفکری ترکیه به حرکت درآمده و انکارگران را به چالش طلبیده اند!
اینک پس از گذشت نزدیک به یک قرن از قتل عام ارامنه، روشنفکران و تحصیل کردگان ترکیه، با گردن گذاشتن به واقعیت های تاریخی طی فراخوانی مردم خود را برای عذرخواهی از ارامنه دعوت می کنند. نژادپرستان ترک، دیگر مثل گذشته فرمانروایان بلامنازع نیستند. در آینده ای نه چندان دور، اگر رهبران ترک مسئولیت نسل کشی ارامنه را بپذیرند و در صدد عذرخواهی از ارامنه برآیند، این هموطنان ما که امروزه کاسه داغتر از آش شده اند، آن موقع چه پاسخی خواهند داد.