گزارش نشست بررسی مولفه های تاثیرگذار بر وفاداری سیاسی ارامنه ۳۰۳-۱۸۲۸م.
در موسسه ترجمه و تحقیق هور
چهارشنبه چهارم مهرماه ۱۳۹۷،نشستی تحت عنوان بررسی مولفه های تاثیرگذار بر وفاداری سیاسی ارامنه ۳۰۳-۱۸۲۸م.با حضور دکتر سید علی مزینانی کارشناس ارشد مطالعات قفقاز و آسیای مرکزی و دکترای تاریخ اسلامی دانشگاه تربیت مدرس، در سالن اجتماعات موسسه ترجمه و تحقیق هور برگزار گردید.این سخنرانی که چکیده ای از پایان نامة دکترای دکتر مزینانی بود به مولفه های تأثیر گذار ی پرداخت که ملت ارمنی در طول تاریخ با آن مواجه بوده و سیر وقایع تاریخی ارمنستان را را رقم زده است.خلاصة این نشست تقدیم حضور خوانندگان می گردد.
«تاریخ بشر را فعالیت های نیت مندانه انسانها خلق کرده اما آن یک پروژه از پیش تدوین شده نیست؛ تاریخ بشر پیوسته از شر تلاشهایی که در پی کشیدن آن به قید یک خط سیر متعین هستند می گریزد.»
ارامنه قفقاز تمام تاریخ طولانی خود را با جمعیت و منابعی محدود در میان امپراتوری های عظیمی که بسته به دوره های تاریخی مختلف همیشه از شمال و جنوب و غرب همجوار آنها بودند، گذرانده اند. این واقعیت تاریخی لااقل برای دوران ما و در نسل ما از دو حیص مرکز توجه است اول اینکه این مردم، با آن منابع محدود در قیاس با امپراتوری های همجوار، چگونه به بقای خویش در شرایط فوق ادامه داده اند؟ و در حین رفت و آمد مدام همه این قدرت ها سیاست هم در درون اجتماع ایشان و هم در رابطه با «دیگران» به چه شکل رقم می خورده؟ شاید لازم به اشاره نیست که سوال دوم امروزه از نقطه نظر مناسبات بین المللی موضوعی بسیار حساسیت برانگیز است.
محققانی که تا به امروز به نحوی کوشیده اند روند سیاست در میان ارامنه قفقاز را گزارش کنند در یک دسته بندی کلی از دید بنده از پنج گروه خارج نیستند. گروه اول ماتریالیست ها تاریخی اند. آثاری چون تاریخ ارمنستان اثر خداوردیان و همکاران یا ایدئولوژی آزادی ارمنی؛ تحولات اندیشه سیاسی ارمنی پیش از جنبش انقلابی از جرارد جریر لیپاریدیان نشان از آن دارند که روش شناسی ماتریالیسم تاریخی هم در ارمنستان شوروی و هم در ایالات متحده هودارانی داشته. گروه دوم حاملان تلقی های ملی-لیبرالیستی بودند که در میان آنها می توان از لوئیس نعلبندیان با جنبش ملی گرای ارمنی و هراند پاسدرماجیان با تاریخ ارمنستان نام برد.
فارغ از دوسنت عمده لیبرالیستی و ماتریالیستی(خواه آکادمیک، خواه غیر آکادمیک) گروه دیگری از محققین هم کوشیدند خارج از دو سنت عمده فوق به مطالعه سیاست ورزی ارامنه بپردازند. تمرکز بر مفهوم ملیت عنصر مشترک میان این گروه از محققان است. حاملان دیدگاهی که می توان آن را ملی-سیاسی خواند مانند فریدون اسدوف در آورندگان تزاریسم به آذربایجان تصویری از وفاداری سیاسی ارامنه قفقاز ترسیم نموده اند. حاملان دیدگاه ملی-ذات گرایانه همچون لندروش خورشیدیان که عمدتا بر مبنای مفاهیم ذات گرایانه دوران غلبه رمانتیسیسم نوشته شده اند یک ذات ازلی و ابدی را در وفاداری سیاسی ارامنه شناسایی می کنند. دست آخر در جدیدترین نسخه های مطالعۀ تاریخ وفاداری سیاسی ارامنه بر مبنای مفهوم ملیت، رازمیک پانوسیان در ارامنه، از پادشاه هان و کشیشان تا تجار و کمیسرها از تعابیر آنتونی اسمیت در تمییز ملل تاریخی از ملل سیاسی به عنوان چهارچوب اصلی اثر خود بهره می برد.
نقص مشترک این نظرگاه های ماتریالیستی، لیبرالیستی، ملی گرایانه، ذات گرایانه و تلفیقی، خواه در فضای آکادمیک پرورده شده باشند خواه در فضایی سیاست زده یک چیز است، ضعف تاریخ گرایی. صاحبان دیدگاه های ماتریالیستی همه چیز را در ابزار تولید و نزاع طبقاتی می جویند. لیبرالیست ها تمام تاریخ وفاداری سیاسی ارامنه قفقاز را سرشار به شوق آزادی آنهم با معنا و مفهوم که این کلمه از قرن نوزدهم به این سو پیدا کرده می بینند. هوداران دیدگاه ملی-سیاسی، ارامنه را مجموعه ای از خیانت پیشگانِ توطئه پرور معرفی می کنند. دیدگاه ملی-ذات گرایانه بیش از حد در عوالم جوهری غرق می شود. و دیدگاه های تلفیقی استقراض شده از آنتونی اسمیت هم اساسا از حوزه علوم سیاسی می آیند و طبیعتا علاقه ای که به تعمیم و قانون پردازی دارند را از آنجا با خود وارد تاریخ می سازند.
تاریخ گرایی در مقابل به ما می گوید که هر پدیده تاریخی را باید اولا صاحب تفرد و تشخص مختص به خود دانست (بنابراین از قربانی کردن هر پدیده در پیشگاه تعمیم ها باید پرهیز کرد). دوما در مطالعه هر پدیده تاریخی باید برای آن قایل به روند تحولی و نه پیشرفت یا تکامل بود. در نهایت هم هر پدیده تاریخی در عین تفرد باید چنان جزوی از تاریخ جهانی در نظر گرفته شود. در نظر گرفتن این تفرد، تحول و تاریخ جهانی موجب می شود که وظیفه مورخ که عبارت است از شناخت هر پدیده تاریخی در تمامیت و کلیت هستی آن محقق گردد.
نقاط عزیمتی چون ابزار تولید، هنجارها و یا نظام های دلالت (گفتمان ها) که در پیشینه پژوهشی موضوع مورد نظر بنده توسط پژوهشگران پیش گفته مورد استفاده قرارگرفته بودند هر یک بر جزیی از پدیده ای تاریخی با عنوان وفاداری سیاسی ارامنه روشنایی می افکندند. اما هیچ کدام از این بینش های تقریبا تک خطی نمی توانستند تمامیت و کلیت این پدیده تاریخی را در مقابل ما ترسیم کنند. مدتی به جستجوی نظریه ای گذشت که بتواند ملاحظات تاریخ گرایی را برآورده سازد. خوشبختانه از خلال کلاس های درس دکتر سید هاشم آقاجری و به طور مشخص درس «جامعه شناسی تاریخی» شانس آشنایی مفصل با اندیشه های چهره های برجسته حوزه جامعه شناسی تاریخی فراهم آمد. از میان همه آن چهره های مطرح نظریه «ساخت یابی» آنتونی گیدنز به دو دلیل بیشتر از همه نظر بنده را به خود جلب کرد؛ اول آنکه وی نقطه عزیمت خود را نه ابزار تولید، نه هنجارها و نه نظام دلالت بلکه زمان-مکان قرار داده بود؛ دوم آنکه او همه مفاهیم سنتی جامعه شناسی بر مبنایی دو سویگی/دیالکتیک بازتعریف نموده بود. وقتی گیدنز زمان-مکان را نقطه عزیمت خود قرار می دهد این بدان معنی است که او در تحلیل جامعه شناسانه خود برای هر عامل موثری که در پهنه زمان-مکان بگنجد جا دارد. از سوی دیگر دو سویگی/ دیالکتیک در تعاریف جدید او از مفاهیم جامعه شناسی به آن معنا است که همه عوامل موجود در پهنه زمان-مکان رابطه شان تاثیر و تاثر متقابل است.
مطابق نقطه عزیمت جدید گیدنز ساختار و فرد، منابع مادی و منابع معنوی، ایستایی و پویایی و دیگر دوگانگی های رایج در سنت جامعه شناسی در واقع اجزای مختلف یک کل واحد و در تاثیر و تاثر متقابل اند. گیدنز تاکید می کند که کنشگر برای کنش های روزمره بر خصایص ساختاری نظام اجتماعی اتکا می کند و در عین این اتکا آن را دستخوش تغییر می سازد. خصایص ساختاری نظام اجتماعی خود مشتمل است بر نظام سلطه (منابع اقتداری، منابع تخصیصی)، نظام مشروعیت و نظام دلالت. البته کنشگران در حین این تولید و بازتولید در متنی از زمان جهانی هم قرار دارند که به معنی ماهیت جامعه شان، از حیص انتشار در زمان-مکان، و کیفیتی است که روابط جامعه آنها با دیگر جوامع روی زمین دارد. با این مقدمات اگر مسئله اصلی نظریه ساخت یابی این باشد که «خصایص ساختاری چگونه به روابط میان گروهها و افراد شکل می دهند و خودشان از این روابط شکل می پذیرند؟» آنگاه مسئله وفاداری سیاسی ارامنه بررسی تاثیر و تاثر پنج عامل محوری نظام سلطه (منابع اقتداری، منایع تخصیصی)، نظام مشروعیت، نظام دلالت، زمان جهانی و کنشگر از هم و بر هم در شکل گیری اقدام و عمل سیاسی ارامنه قفقاز خواهد بود.
به عبارت ساده تر نظریه ساخت یابی آنتونی گیدنز از ما می خواهد در هر تحلیلی تمام عناصر فوق را توامان در تاثیر و تاثر متقابل در نظر آوریم چرا که در واقع هم در هر «آن» و در متن زمان-مکان این عناصر از هم مجزا و منفک نیستند. پیچیدگی که ممکن است در ابتدا در فهم نظریه ساخت یابی به دست دهد دقیقا ناشی از ضرورت کنار گذاشتن نگاه دو بعدی یا تک خطی به پدیده های اجتماعی و ضرورت ملاحظه این پدیده ها به شکلی چند بعدی و در هم تنیده است.
از رهگذر بررسی ۶ اثر روش شناسانه، ۳۸ تاریخنگاری دسته اول، ۸ مجموعه سند و ۳۴ پژوهش مرتبط بر مبنای روش شناسی گیدنز بر بنده روشن شد که وفاداری سیاسی ارامنه قفقاز در حدفاصل سالهای ۳۰۳ تا ۱۸۲۸ م. از حیص روند تحولی به ۱۲ برهه قابل تقسیم بندی است.
قبل از ورود به معرفی این برهه ها ضروری است دو نکته مورد اشاره قرار گیرند. اول اینکه هر یک از برهه های پیش رو بر مبنای یک تحول اساسی در وفاداری سیاسی ارامنه یا ثبات سیاسی ایران جداسازی و متمایز گشته اند. دوم اینکه عوامل برشمرده شده (که برای اولین برهه مشتمل بر ۹ عامل و در آخرین برهه مشتمل بر ۲۱ عامل می باشد) باید در حکم عناصر پشت صحنه دانسته شوند که تاثیر و تاثر متقابل آنها نمایش جلوی صحنه یا همان تصمیم و اقدام سیاسی ارامنه را چه نسبت به هم و چه نسبت به دیگران، سازمان می دهند.
۱٫سال های ۳۰۳-۱۵۰۱م؛ از گستره ای به اندازه یک دژ تا گستره ای به اندازه یک جهان
دژها و خانواده ها سال های ۳۱۳ تا ۴۳۰ م.
گروه (های) نخبه گان: پادشاه و ناخارارها
منابع اقتداری: خویشاوندی و دژ نشینی، بیگانگان
منابع تخصیصی: مالکیت ارضی، نیروی مسلح
نظام مشروعیت: مشروعیت کهن خاندان آرشاکونی، گاهنامه
زمان جهانی مسلط: نظام جهانی امپراتوری (رقابت میان ایران و روم)
با این ترکیب از کنشگران، خصایص ساختاری و زمان جهانی در صد ساله نخست بررسی ما جامعه ارامنه جامعه ای آسیب پذیر است که زمین، نیروی مسلح و خویشاوندی تقریبا هیچ ظرفیتی را جهت انتشار آن در زمان-مکان باقی نمی گذارند. به این معنی ارامنه در برابر مداخلات خارجی بسیار آسیب پذیرند. ناخارارها تنها به منافع بلافصل خود می اندیشند و حتی پادشاهی آرشاکونی را نیز فدای این منافع کرده و از تقابلات خشونت آمیز با کلیسا پرهیز ندارند.
از دژ ارمنی به جهان ارمنی سال های ۴۳۰ تا ۱۲۲۰م.
گروه (های) نخبه گان: ناخارارها، روحانیت، تجار
منابع اقتداری: خویشاوندی و دژ نشینی(ناخارارها)
امر قدسی، قانونگذاری، واسطه گی و میانجیگری، ترجمه، تفسیر و بایگانی(روحانیت)
منابع تخصیصی: مالکیت ارضی، نیروی مسلح(ناخارارها)
وقف(کلیسا)
تجارت (تجار)
نظام مشروعیت: گاهنامه، شریعت
* زمان جهانی مسلط: نظام جهانی امپراتوری (رقابت میان اعراب و بیزانس، رقابت میان ترکان و بیزانس)
این برهه به زعم بنده دورانی است که در آن «ارمنی بودن» به معنی که امروزه از آن سراغ داریم شکل می گیرد. ناخارارهای و جهان محدود آنها که در آغاز این دوره مسلط است در پایان این دوره به کلی محو می شوند. در مقابل اغلب منابعی که برتری کلیسا را برایش به ارمغان آورده اند به حوزه اقتداری تعلق دارند و بر خلاف مالکیت ارضی، دژ و یا نیروی مسلح از ظرفیت عظیمی برای انتشار در زمان-مکان برخوردارند. حتی منابع تخصیصی که در این برهه بروز می نمایند مثل وقف و تجارت هم استعداد بالایی برای انتشار در زمان-مکان دارند. کلیسا و تجار از فضایی که زمان جهانی مسلط به ترتیب از لحاظ واسطه گی و میانجیگری و تجارت برای ایشان فراهم کرده بهترین بهره را می برند. «ارمنی بودن» به شکل مجموعه از منابع اقتداری و تخصیصی هم از طرف غیر ارمنی ها به رسمیت شناخته می شود و هم چنان سبک و قابل حمل می گردد که می توان در فرسنگ ها دورتر از قفقاز هم به عنوان ارمنی شناخته شده و در جوامع میزبان ذوب نشد.
اولین تبلورات جهان ارمنی سال های ۱۲۲۰-۱۵۰۱ م.
گروه (های) نخبه گان: روحانیت، تجار، ناخارارها
منابع اقتداری: خویشاوندی، بیعت و عدم بیعت، واسطه گی و میانجیگری (روحانیت، تجار)
امر قدسی، قانونگذاری، ترجمه، تفسیر و بایگانی(روحانیت)
منابع تخصیصی: مالکیت ارضی، پول (تجار)
وقف (کلیسا)
نظام مشروعیت: بیگانگان، شریعت
* زمان جهانی مسلط: نظام جهانی امپراتوری(رقابت های مغولان، ممالیک و صلیبیون)
این برهه تقریبا آخرین دوره حضور ناخارارها به شکل کهن خود در تاریخ ارامنه است. تجار که منابع ایشان نیز مثل منابع در اختیار کلیسا استعداد بالایی برای انتشار در زمان-مکان دارد در برخی منابع اقتداری با روحانیت شریک می شوند. تجار با پول به عنوان منبع تخصیصی جدیدی که استعداد انتشار نامحدود در زمان-مکان را دارد اقدام به تحویل گرفتن مالکیت ارضی را از ناخارارهای رو به اضمحلال می نمایند. در تمام این تحولات حضور مغولان دارای اهمیتی کلیدی است و حضور صلیبیون و ممالیک به ترتیب در درجات بعد قرار می گیرد.
۲٫ جهان ارمنی در متنی از دولت های مطلقه ۹۰۶-۱۱۳۵ /۱۵۰۱-۱۷۲۵
جهان ارمنی در آستانه دولت مطلقه سال های ۹۰۶-۱۰۱۸ ه.ق./ ۱۵۰۱-۱۶۱۰م.
گروه های نخبه گان: روحانیت، تجار
منابع اقتداری: امر قدسی، قانونگذاری، ترجمه ، تفسیر وبایگانی(روحانیت)
کلونی ها، کارگذاری(تجار)
خویشاوندی، واسطه گی و میانجیگری(روحانیت، تجار)
منابع تخصیصی: وقف (روحانیت)
مالکیت ارضی، پول (روحانیت، تجار)
*زمان جهانی مسلط: اقتصاد جهانی سرمایه داری اولیه (برآمدن دولت های مطلقه و منازعات صفویان و عثمانی)
در این سده دیگر از ناخارارها خبری نیست. کلیسا و تجار منابع را با تناسب های متفاوت میان خود تقسیم کرده اند. با توجه به سبکی و انسجامی که «ارمنی بودن» واجد آن شده بود کلونی ها خیلی سریع در سراسر دنیا منتشر می شوند و بیشتر از همه تجار از آن بهره می برند. با توجه به ظهور دولت های مطلقه و خصایص نوین این دولت ها در زمینه دیپلماسی، نظامی گری و نظامات پولی و مالیاتی کلونی ها و کارگذاری (به معنای دانش منسجم و عمدتا مکتوب خرید و فروش مثل اوزان، ارزها، مسیر ها، بازارها) به نحو قابل توجهی به کمک تجار ارمنی می آید.
جهان ارمنی در متنی از دولت های مطلقه سال های ۱۰۱۸ تا ۱۰۷۵ ه.ق./ ۱۶۱۰-۱۶۶۵م.
گروه های نخبه گان: روحانیت، تجار
منابع اقتداری: امر قدسی، قانونگذاری (روحانیت)
کلونی، کارگذاری ، قانونگذاری (تجار)
ترجمه، تفسیر و چاپ، کیش گردانی، واسطه گی و دیپلماسی، خویشاوندی(روحانیت، تجار)
منابع تخصیصی: وقف(روحانیت)
مالکیت ارضی، تجارت (تجار)
پول (روحانیت، تجار)
نظام مشروعیت: شریعت، تجارت، بیگانگان
*زمان جهانی مسلط: اقتصاد جهانی سرمایه داری اولیه(برآمدن دولت های مطلقه (روسیه) و همجواری صفویان و عثمانی)
هر چند در این دوره روحانیت و تجار همچنان نخبگان مسلط هستند اما منابع اقتداری بیشتری بین دو گروه تقسیم می شود. با توجه به خصایص جهان دولت های مطلقه، واسطه گی و میانجیگری قدیمی جای خود را به واسطه گی و دیپلماسی می دهد. از دیگر سو ترجمه، تفسیر و بایگانی هم جای خود را به ترجمه تفسیر و چاپ واگذار می کند. واکنش سریع تجار به این تحولات کلیسا را ناگزیر می سازد در این حوزه با تجار شراکت جوید. ظهور دولت های مطلقه و رواج مسئله دیپلماسی از سوی آنها مجددا بیگانگان را وارد نظام مشروعیت ارامنه می نماید.
جهان ارمنی در متنی از دولت های مطلقه؛ عصر زرین سال های ۱۰۱۸-۱۱۳۵ه.ق/ ۱۶۶۵-۱۷۲۵م.
گروه های نخبه گان: روحانیت، تجار، ملیک ها، تاجر-کشاورز
منابع اقتداری: کلونی، واسطه گی و دیپلماسی، کیش گردانی، ترجمه، تفسیر وچاپ (روحانیت، تجار)
امر قدسی(روحانیت)
کارگذاری(تجار)
قانونگذاری (؟)
منابع تخصیصی: پول (روحانیت، تجار، تاجر-زمین دار)
تجارت (تجار، تاجر-زمین دار)
وقف (روحانیت)
نیروی مسلح (روحانیت، تجار، ملیک ها، تاجر- زمین دار)
نظام مشروعیت: شریعت، کسب و کار و همجواری، بیگانگان
نظام دلالت : شریعت، تاریخیت
* زمان جهانی مسلط: اقتصاد جهانی سرمایه داری اولیه(برآمدن نظام دولت های مطلقه (روسیه، انگلستان، هلند، فرانسه و …) و همجواری صفویان و عثمانی)
در این برهه «جهان ارمنی» به بیشترین انتشار زمانی-مکانی ممکن با ابزارهای عصر پیشاانقلاب صنعتی نائل می آید. رواج منابعی چون پول، دیپلماسی و کارگذاری در جامعه ارامنه چندان گسترش می یابد که حتی در ایروان (چخورسعد) با ظهور یک قشر تاجر-کشاورز به ویژه در روستاهایی چون کربی مواجه می شویم. تجار و کلیسا هنوز بر مجموعه ای از منابع اقتداری به طور مشترک اشراف دارند. تعیین کردن متولی برای مقوله قانونگذاری به واسطه گسترش رونق و رفاه در دورن جمعیت های ارمنی به کار سختی تبدیل می شود. ملیک های قره باغ هر چند خیلی کند اما به سبک و سیاق ناخارارهای منقرض شده با اتکا بر نیروی مسلح و مالکیت ارضی در حال قدرت گیری اند. صرف وجود پدیده ای با عنوان دولت مطلقه کیش گردانی جهت به دست آوردن حمایت این دولت ها را به منبعی اقتداری تبدیل می کند. همینطور بیگانگان در نظام مشروعیت ارامنه جایگاه خود را حفظ می کنند. کارگذاری هم در چهره اصول کسب و کار و همجواری به یکی از مبانی نظام مشروعیت ارامنه تبدیل می شود.
۳٫ «دولت مطلقه جهانی۱۱۳۵-۱۲۴۲ه.ق./۱۷۲۵-۱۸۲۸م.»
جهان ارمنی: یک فروپاشی دیگر سال های ۱۱۳۵-۱۱۶۰ ه.ق./ ۱۷۲۵-۱۷۵۰م.
گروه های نخبه گان: روحانیت، تجار، ملیک ها
منابع اقتداری: امر قدسی، واسطه گی، ترجمه، تفسیر وچاپ، جمعیت (روحانیت)
کلونی، کارگذاری(تجار)
قانونگذاری (؟)
منابع تخصیصی: پول (تجار)
تجارت (تجار)
وقف (روحانیت)
نیروی مسلح (ملیک ها)
* زمان جهانی مسلط: اقتصاد جهانی سرمایه داری اولیه و دولت مطلقه متقدم (در قالب روسیه)
گروه های نخبه در این دوره با برهه قبل تفاوتی ندارند. با توجه به فروپاشی صفویان از پی هجوم افاغنه افت شدید جمعیت ارامنه ایران صرف داشتن نفوس ارمنی را به یک منبع اقتداری تبدیل می کند. ملیک ها به رشد بی سر و صدای خود ادامه می دهند. با توجه به قوام یافتن نظام جهانی دولت مطلقه و رفتار حکومت افشاری بسیاری از ارامنه به واسطه نوع منابع تخصیصی و اقتداری که در طول سال های به آن شکل داده و از آن شکل گرفته اند ناگزیر هستند از ترک کشور.
جهان ارمنی، دولت مطلقه جهانی سال های ۱۱۶۰-۱۱۹۰ ه.ق./ ۱۷۵۰-۱۷۸۰م.
گروه های نخبه گان: روحانیت، تجار، ملیک ها
منابع اقتداری: امر قدسی، واسطه گی، ترجمه، تفسیر وچاپ، جمعیت (روحانیت)
دیپلماسی، کلونی، کارگذاری(دولت مطلقه، تجار)
قانونگذاری (روحانیت)
منابع تخصیصی: پول (دولت مطلقه، تجار)
تجارت (دولت مطلقه، تجار)
وقف (روحانیت)
مالکیت ارضی، نیروی مسلح (ملیک ها، دولت مطلقه)
*زمان جهانی مسلط: اقتصاد جهانی سرمایه داری اولیه و دولت مطلقه جهانی (برآمدن نظام دولت های مطلقه (عمدتا روسیه) و همجواری ایران و عثمانی)
در این برهه هر چند نسبت نخبگان همان سه گانه روحانیت و تجار و ملیک ها را نشان می دهد اما شرایط به واسطه فروغلتیدن ایران به متن روابط قبایلی اساسا برای رشد هیچ کس به اندازه ملیک ها مناسب نیست. کلیسا اسما منابعی چون واسطه گی یا ترجمه، تفسیر و چاپ دارد و الا همچنان باید برای حفظ جمعیت تقلا کند. تجار هم در حوزه منابع اقتداری چون دیپلماسی، کلونی و کارگذاری و در کنار اآن منابع تخصیصی چون پول و تجارت اساسا یا باید به شراکت دولت مطلقه از موضع بالاتر تن دهند یا چوب حراج به همه آن چیزی بزنند که خلق کرده اند.
دولت مطلقه جهانی، عضویت جهان ارمنی سالهای ۱۱۹۰-۱۲۴۲ ه.ق./ ۱۷۸۰-۱۸۲۸م.
گروه های نخبه گان: روحانیت، تجار، ملیک ها
منابع اقتداری: امر قدسی، واسطه گی، ترجمه، تفسیر وچاپ (روحانیت)
دیپلماسی، کلونی، کارگذاری، منصب (دولت مطلقه/ تجار)
جمعیت، قانونگذاری (روحانیت، دولت مطلقه)
منابع تخصیصی: پول (دولت مطلقه/ تجار)
تجارت (دولت مطلقه/ تجار)
وقف (روحانیت)
نیروی مسلح ، مالکیت ارضی (دولت مطلقه)
* زمان جهانی مسلط: اقتصاد جهانی سرمایه داری اولیه و دولت مطلقه جهانی (برآمدن نظام دولت های مطلقه (عمدتا روسیه) و همجواری ایران و عثمانی)
در این برهه پایانی کاملا مشخص است که مجهز بودن دولت مطلقه به منابعی که از توانایی بالا برای انتشار بالا در زمان-مکان برخوردارند بعد از تجار کلیسا را هم به دامان خود می کشد. به این ترتیب بر روحانیت مسجل می شود که بدون دولت مطلقه نمی تواند قانونگذاری و جمعیت را حفظ کند. تجار هم که از دوره قبل تن دادن به نظامات دولت مطلقه را جدی گرفته بودند بعد از واگذاری منابع اقتداری مثل دیپلماسی، کلونی، کارگذاری به دولت مطلقه تا جایی پیش می روند که دریافت منصب از دولت مطلقه در میان آنها به منبعی اقتداری تبدیل می شود. تجار همچنین قبلا نیز تن دادن به دولت مطلقه در زمینه منابع تخصیصی چون پول و تجارت را کاملا پذیرفته اند. در رابطه با نیروی مسلح و مالکیت ارضی هم دولت مطلقه ابتکار عمل را به دست می گیرد تا ملیک ها هم حیات و ممات خود را در نوع پاسخی بیابند که قرار است به دولت مطلقه بدهند.
در این برهه پایانی ارامنه تمام منابع اقتداری را که زمانی از خلال آنها قادر به کارگردانی در جهانی از دولت های مطلقه بودند را از دست می دهند و به نقش بازیگران صرف (حتی در موارد زیادی درجه چندم) در جهان دولت های مطلقه قناعت می نمایند.