داستان یک عکس
سرباز ارمنی و مادربزرگ آذربایجانی
به نقل از خبرگزاری “یلاکت” ارمنستان روزنامه فرانسوی “لیبراسیون” گزارشی از دیدار تاریخی یک رزمنده ارمنی با پیرزن آذربایجانی در مناطق مرزی قره باغ منتشر کرده است.
خبرنگار روزنامه فرانسوی گزارش خود را با این جمله شروع کرده است.
« پیرزن آذربایجانی، رزمنده ارمنی را از فرزند خود بیشتر دوست دارد».
ابتدا عکسی در اینترنت توجه ستون نویس لیبراسیون را بخود جلب می کند.عکسی از پیرزنی که رزمنده ای را در آغوش گرفته و زیر عکس نوشته شده است «پیرزن آذربایجانی و رزمنده ارمنی».
خبرنگار عکس را در صفحه فیسبوک خود منتشر کرده و از دوستانش می خواهد که اطلاعاتی را در این مورد جمع آوری کرده و در اختیارش بگذارند. بزودی از استامبول توسط شخصی به نام آلبرت کشیش استاد دانشگاه خبر می رسد که این رزمنده اسمش سرگیس هاتسبانیان، دوست دوران کودکی وی می باشد.با پیگیری های این خبرنگار سرگیس هاتسبانیان به دفتر لیبراسیون رفته و وقایع مربوط به آن دوران و این عکس را چنین بازگو می کند:
این عکس مربوط به ماه آوریل سال ۱۹۹۳ میلادی یعنی بیست و سه سال پیش است که قوای تدافعی قره باغ توانستند منطقه تاریخی کارواجار یا کلبجار قره باغ را از کنترل نیروهای آذربایجانی آزاد سازند. قوای آذربایجانی با تحمل شکست زنان و کودکان بی دفاع را باقی گذاشته و پا به فرار گذاشتند، آن ها قول داده بودند که با هلی کوپتر برگشته و آنان را به نقاط امن منتقل خواهند کرد.
رزمنده سی ساله ارمنی می گوید در شهر به یکی از پیرزنان آواره آذربایجانی برخورد کردم و به وی نزدیک شده و با زبان ترکی با او صحبت کردم پیر زن هشتاد ساله فکر می کرد که قوای کمکی آذربایجانی فرا رسیده و آنان را نجات خواهند داد. وی می گفت که ما را با عجله از اینجا منتقل کنید، چون ارمنیان می رسند و ما را خواهند کشت.
رزمنده ارمنی به صدها زن و کودک و منجمله به این پیرزن سالخورده می گوید:
اکنون شهر در دست قوای ارامنه است و وی مسئول انتقال امن آوارگان می باشد. سربازان ارمنی دستور دارند که آوارگان را در شرایط بسیار امن و محترمانه راهی شهر آذربایجانی گنجه کنند. آنها ابتدا آوارگان را موقتأ در دو ساختمان جا داده، به آنان آب و غذا داده و تأکید می کنند که بر خلاف نظامیان آذربایجانی، آنان با افراد غیر نظامی کاری نداشته و هیچگاه بر سر آنان دست بلند نخواهند کرد.
این رزمنده ارمنی در ادامه تعریف می کند که در روستای اطراف کلبجار زنی خون آلود را در بغل مادر خود دیده، ابتدا تعجب کرده، ولی بعد شنیده است که نظامی آذربایجانی خانواده خود را مجروح و رها کرده است تا به دست ارمنیان اسیر نشوند. این مادر و دختر نیز با هلی کوپتر به بیمارستان شهر وارتنیس ارمنستان منتقل شده و پس از مداوا به گنجه فرستاده می شوند. در بین این پناهندگان پیرزنی نیز بنام« شیخا خانوم» وجود داشت که به گفته بقیه مردم شاعر و خواننده بوده و از دوستی دیرینه میان ملل همسایه یاد می کرد. در این بین خبرنگارانی از فرانسه به منطقه آمده و در ضمن از شیخا خانوم و سرگیس هاتسبانیان عکس می گیرند. شیخا خانوم همچنین از پسر خود گله می کند که زنان و کودکان را بی دفاع گذاشته و خود به نقاط امن فرار کرده است. وی در آن روز تعریف می کند که پسرش در دوران حکومت آذربایجان رییس پلیس منطقه کلباجار بوده است و جمله
« پیرزن آذربایجانی، رزمنده ارمنی را از فرزند خود بیشتر دوست دارد» از اینجا سرچشمه می گیرد.
ماه ها بعد روزنامه «ملیت» چاپ ترکیه این عکس را منتشر و زیر نویس آن را به صورت:
«پیرزن آذربایجانی از نوه سرباز خود می خواهد تا از ارامنه انتقام بگیرد» تغییر داده و چاپ می کند.
این بار نیز گروهی از دوستان سرگیس وی را شناخته، به روزنامه «ملیت» اعتراض می کنند که فرد رزمنده ارمنی بوده و پیرزن آذربایجانی را نجات داده است. پناهندگان طی بیست روز همراه با لوازم و حتی زیورآلات خود به گنجه منتقل گشته و بنا بر شهادت خبرنگاران فرانسوی مستقر در گنجه آنجا نیز ننه شیخا خانوم علی رغم تهدیدات نیروهای امنیتی حقایق را شرح داده و اعلام داشته است که ارامنه طی این بیست روز با آنان با لطف و مهربانی برخورد کرده و آنان را راهی نقاط امن آذربایجان کرده اند.
این عکس تاریخی و معروف رزمنده ارمنی با پیرزن آذربایجانی سپس از طرف صلیب سرخ و هلال احمر جهانی تکثیر شد و بعنوان پوستر در اکثر میادین جهان نصب گردید.
«فردریک تونولین» فیلمساز معروف از این داستان فیلم تهیه کرده است. گارگین خوماریان و یک کارگردان زن گرجی نیز از این واقعه فیلم تهیه کرده اند. که نام آن «دستان مادر» می باشد و از شعر معروف بارویر سواگ شاعر مشهور ارمنی اقتباس شده است. این عکس معروف در کتاب درسی سال چهارم مدارس ارمنیان نیز درج شده و دختر دانش آموز این رزمنده ارمنی با دیدن عکس پدر خود تعجب کرده و آنرا به معلم خود نشان داده است. سرگیس هاتسبانیان بعدها به مدرسه دخترش دعوت شده و با دانش آموزان دیدار و گفتگو کرده است.
سرگیس هاتسبانیان بعد از زندگی در ترکیه و فرانسه همراه با خانواده به ارمنستان منتقل ومشغول فعالیت سینمایی شده است و بعدها نیز به عنوان داوطلب در «ارتش آزادی بخش قره باغ» به فرماندهی لئونید آزگالدیان شرکت کرده است.