علل و دلایل ارمنی ستیزی جمهوری آذربایجان
ایساک یونانسیان، کتاب مسئله آرتساخ،چاپ هزار کرمان،۱۳۹۶
امروزه در محاکم سیاسی بین المللی و برخی از محافل جامعه جهانی این تصویر نادرست بوجود آمده است که مناقشات ارمنی – آذربایجانی پی آمد مسئله قراباغ بوده و آغاز آن به سال ۱۹۸۸م. بر می گردد.ارائه مسئله به این شکل از سوی نهاد های سیاسی و تبلیغاتی آذربایجان حداقل دو هدف را دنبال می کند:
الف-معرفی شدن در محاکم بین المللی بعنوان قربانی تهاجمات ارامنه و ایجاد شرایط لازم برای حل مسئله قراباغ به نفع خود
ب- تلاش در کتمان علل اصلی بروز مسئله از طریق تحریف واقعیات تاریخی
حقیقت امر آن است که مسئله قراباغ نه علت بلکه معلول تقابلات ارمنی- آذربایجانی است که عمدتا حاصل سیاست های ارمنی ستیز حکومت آذربایجان می باشد که در طرق و روش های بروز خود به ضد ارمنی گری افراطی رسیده است.این سیاست ضد ارمنی بصورت سیاست دولتی از همان دوره حکومت جمهوری اول اذربایجان در سال ۱۹۱-۱۹۲۰م. شکل گرفت و در روابط بعدی ارمنیان و آذربایجانی ها در سه مرحله به اجرا در آمد.
الف-دوره سالهای ۱۹۱۸-۱۹۲۰ : پاکسازی قومی از طریق اعمال کشتارها،فشارها و آواره سازی های برنامه ریزی شده از طرف دولت
ب-دوره سالهای ۱۹۲۱-۱۹۸۸: پاکسازی قومی از طریق اعمال تبعیضات عمومی ملی در زمینه های زندگی اجتماعی به علاوه از طریق استحاله ملی.
ج-دوره بعد از سال ۱۹۸۸:پاکسازی های قومی از طریق انجام کشتارها،اعمال تضییقات و آواره سازی توسط دولت که در تحقق آن ها عناصر مجرم،توده های ارمنی ستیز ،ارتش،و دیگر ارگان های دولتی (نیروی پلیس،نیروهای امنیتی و …) نیز وارد عمل شده اند.نهایتا همین اقدامات بودند که به برخوردهای مسلحانه با آرتساخ(قراباغ) و ارمنستان یعنی به جنگ انجامید.سیاست های مذکور تلفیقی است از عناصر ملی،ارضی،فرهنگی و سیاسی.
در این که تحریفات و تاریخ سازی در راستای تحقق یک سفارش دولتی انجام می گیرد را می توان در اظهارات ۱۴ دسامبر۲۰۰۵م. الهام علی اف رئیس جمهور آذربایجان به تائید رساند علی اف که در مراسم شصتمین سال تاسیس آکادمی علوم آن کشور سخن می گفت بیان کرده است:
بر هیچکس پوشیده نیست که ارمنیان به خطه قراباغ کوهستانی سرزمین بلامنازع آذربایجان به عنوان مهمان وارد شده اند.ما بر این موضوع آگاهی کامل داریم و لیکن این کافی نیست و ما بایستی مجامع جهانی را نیز از این واقعیت تاریخی مطلع سازیم. وی سپس در ادامه به دانشمندان و موسسات علمی قول تخصیص پاداش های مالی قابل توجه از امکانات دولتی داد تا این حقیقت را نزد جوامع جهانی اثبات کنند.
متعاقب اعلام این نظریه به اقدامات عملی نیز پرداخته شد و آن عبارت بود از نابود سازی،ریشه کنی ارمنیان و میراث چند هزار ساله فرهنگی آنان با این منظور که هر آنچه که از راه تحریفات علمی نابود نشده است با خشونت نابود شود.
گفته ها و نوشته های باکی خانف (۱۷۹۴-۱۸۴۷) مورخ مشهور ارانی که پدر تاریخ آذربایجان شمرده می شود از طرف تاریخ ساران و تحریف کنندگان آذربایجانی نادیده گرفته شده است زیرا وی در نیمه قرن نوزدهم آثار علمی مورخان یونانی رومی،عرب و ارمنی را با دقت عمل بسیار مورد بررسی قرار داده است و به این نتیجه رسیده است که ارمنستان یک کشور تاریخی و مرز ارمنستان و اران را همیشه روخانه کور «کوروش» تشکیل داده است.
البته نمی توان فرض کرد که آنها با بزرگان تاریخ جهان همچون هرودوت،استرابون،پلوتارک،دیونیسوس کاسیوس،پلینوس و ده ها تن دیگر که در آثار خود یکصدا این موضوع را مورد تائید قرار می دهند که ۲۵۰۰ سال پیش مرز میان اران و ارمنستان را رود کور تشکیل می داد و کشوری با نام آذربایجان وجود نداشت آگاهی نداشته باشند.
جهت بررسی ریشه های ارمنی ستیزی جمهوری آذربایجان می بایست تاریخ را ورق زد و کمی به گذشته دورتر و از اواخر قرن نوزدهم در ترکیه برادر بزرگ جمهوری آذربایجان جستجو کرد،جایی که حکومت مداران امپراطوری عثمانی با اهداف پان تورانیستی خود برای تشکیل توران بزرگ، به تدوین و اجرای برنامه نسل کشی ارمنیان دست زدند اگر چه ارمنی ستیزی و سیاستگزاری های ضد ارمنی آذربایجانی ها به صورت تشکل یافته از ۱۹۱۸م. به بعد بروز کرد ولیکن تا قبل از تاریخ مذکور نیز به کرات خود را نشان داده بود.از این نقطه نظر کشتار ارمنیان باکو و ایالت گنجه در سالهای ۱۹۰۵ و ۱۹۰۶ که هزاران ارمنی قربانی آن شدند متمایز می گردد.
بعد ها تحت تاثیر وقایع مزبور ام البنین نویسنده زن نامدار آذربایجانی که سال های کودکیش را در باکو سپری کرده بود در کتاب روزهای قفقاز خود چنین می نویسد:
«در روزهای عید ما با بازی کشتار ارامنه سرگرم می شدیم بازی که آن را به هر بازی دیگری ترجیح می دادیم.ما سرمست از باده نژاد پرستانه خود تامار «نام یک مادر ارمنی» در قربانگاه تنفر خود قربانی می کردیم.نخست ما او را بدون هیچ دلیلی به جرم قتل یک«مسلمان» آذربایجانی متهم می کردیم و سپس بلافاصله او را تیرباران می کردیم.و این کار را چندین بار تکرار می کردیم تا لذت این عمل را تجدید کرده باشیم .سپس اندام های مختلف بدن او مثل زبان ،سر،و سایر اندام ها را جدا کرده و جلوی سگ ها پرتاب می کردیم تا انزجار خود را نسبت به یک ارمنی نشان داده باشیم».
امروزه در تمامی زمینه های حیات ملی و اجتماعی جمهوری آذربایجان جوی ارمنی ستیزی افراطی حاکم است به طوری که ارامنه به صورت نمادی از دشمن و به عبرتی دشمن فرضی در آمده اند. از آنجا که طراح و برنامه ریز این سیاست ها مقامات سیاسی کشور هستند به منظور ارائه تجسم صحیحی از این روند نخست به ذکر چند نمونه از بیانات فاشیستی و نژاد پرستانه مقام های بلند پایه و مسئولین عالی مقام جمهوری آذربایجان که در مجامع بین المللی به عنوان نماینده آن کشور فعالیت می کنند در مقاطع زمانی مختلف می پردازیم و سپس چند نمونه دیگر از این ارمنی ستیزی را بیان می کنیم.
ایلچی بیگ رئیس جمهور آذربایجان در سال ۱۹۹۲م.
چنانچه تا اکتبر امسال (۱۹۹۲) حتی یک ارمنی در قراباغ باقی مانده باشد مردم آذربایجان می توانند مرا در میدان مرکزی باکو دار بزنند.
ایلچی بیگ ژوئن ۱۹۹۲م.
نه تنها نباید قراباغ کوهستانی هیچ نوع رزیم سیاسی در چارچوب آذربایجان اعطاء کرد بلکه به ارمنیان نیز نباید حتی حق شهروندی در آذربایجان قائل شد زیرا این یک جرم است.
وفا قلی زاده مشاور حیدر علی اف رئیس جمهور آذربایجان در سال ۲۰۰۱م.
اسفندیار وهابزاده نماینده دائمی آذربایجان در بخش ژنو سازمان ملل در تابستان ۲۰۰۱ در نامه ای رسمی خطاب به مرتضی العسگروف سخنگوی مجلس آذربایجان چنین نوشته است:
در شمار چهره های سیاسی آذربایجان کم نیستند تعداد آنهایی که در رگهایشان خون غیر جاری است،و آن دسته از سیاستمدارانی که از مادر ارمنی،یهودی،روس به دنیا آمده اند،صرفنظر از دیگر ملیت های کم جمعیت نخواهند توانست شایستگی و وفاداری در کشورهای خارج به آذربایجان خدمت کنند.
الدار حسینوف نماینده دائمی آذربایجان در سازمان ملل در کنفرانس او در سال ۲۰۰۱م.
در طول ۲۵تا ۳۰ سال آینده کشوری به نام ارمنستان در قفقاز جنوبی وجود نخواهد داشت،این ملت به قدری پستی در حق همسایگان خود اعمال کرده که حق زندگی در منطقه را ندارند.ارمنستان کنونی بر سرزمین های تاریخی آذربایجان بنا گردیده است .فکر می کنم تا ۲۵ یا ۳۰ سال آینده این اراضی مجددا تحت حاکمیت آذربایجان در خواهند آمد.
رامیز ملکوف رئیس خدمات مطبوعاتی وزارت دفاع جمهوری آذربایجان در جلسه موئلفان دایره المعارف ملی آذربایجان (نشریه زرگالو سال ۲۰۰۴م.)
در این دایره المعارف نام بسیاری از شخصیت های ارمنی ذکر شده است که در تاریخ آذربایجان چهره های سرشناس بوده اند در حالی که آنها هیچ نقشی نداشته اند ،من کاملا متعجبم ،چطور این اتفاق افتاده است؟هاروطونیان،هاراطونوف،گئورگیان،یریمیان،ماردیروس ساریان،داویت ساسونلو یعنی چه ؟
مگر این مطالب باید پایه دایره المعارف ملی ما را تشکیل دهد من وحشت کرده ام.به نظر من این کتاب بدرد نخوری است من صفحه دیگری را ورق زدم فکر می کنید چه دیدم استپاناکرت که جلویش نوشته شده در آذربایجان شهری بنام استپاناکرت وجود ندارد.
الهام علی اف رئیس جمهور آذربایجان در مصاحبه با اینتر فاکس در سال ۲۰۰۵م.
بر هیچ کس پوشیده نیست که ارمنیان به قراباغ کوهستانی به یکی از مناطق بلامنازع آذربایجان به عنوان مهمان آمده اند ما خود این را می دانیم ولی این کافی نیست ما باید این حقیقت تاریخی را به گوش جامعه جهانی نیز برسانیم.ارمنیانی که در دهه ۷۰ قرن نوزدهم در قراباغ ظاهر شدند دارای هیچ گونه حق تاریخی نسبت به اراضی قراباغ کوهستانی نیستند.