فایک علی اوزنسوی و سلیمان نظیف ،شاهدان عینی نژادکشی ارامنه
ترجمه از: ژیلبرت آقاجانیان
“فایک علی اوزنسوی” (۱) که در کودکی به نام “مهمت فایک” شناخته میشد، در تاریخ ۱۰ مارس ۱۸۷۶ در خانواده ای که اهل شعر و ادب بودند، در شهر دیاربکر، امپراتوری عثمانی، متولد شد. پدرش “سعید پاشا”، یکی از نویسندگان و مورخان دیاربکر بود که زبان فرانسوی را نزد یک کشیش ارمنی آموخته بود. مادرش “عایشه هانی”، دختر یکی از اعضای برجسته “ایل آققویونلو” بود. اوزنسوی به غیر از “سلیمان نظیف” (۲)، سیاستمدار و شاعر مشهور ترک که برادر بزرگترش بود، دو خواهر نیز داشت. “فایک علی اوزنسوی”، عضو برجسته کمیته اتحاد و ترقی و از نویسندگان روزنامه “ثروت فنون” (۳) و فکر آتی (۴) و همچنین، یکی از شاهدان نژادکشی ارامنه بود و نام وی، در کنار نام برادرش، سلیمان نظیف برای نجات جان هزاران ارمنی در وقایع نژادکشی ارمنیها شناخته شده است.
فایک علی اوزنسوی
فایک اوزنسوی با توجه به حفاظت از زندگی ارمنیان، توسط معاصرانش، به عنوان «فرماندار کافران» شناخته شد. او در طول جنگ جهانی اول بعنوان فرماندار “کوتاهیه” (۵)، و در مقاطع مختلف زمانی، در مشاغلی همچون فرماندار استان دیاربکر، شهردار شهرهای “اسکودار” (۶) و “بیاوغلو”،(۷) معاون وزارت امور خارجه و معاون وزارت کشور نیز فعالیت کرد.
اوزنسوی پس از پایان جنگ جهانی اول و با تشکیل جمهوری ترکیه، همچنان به عنوان یک سیاستمدار به کارش ادامه داد و سپس به استانبول رفت و بعنوان شهردار در اسکودار و بیاوغلو کار کرد. او در دوران حکومت “دمت فرید پاشا”،(۸) به عنوان معاون وزارت امور خارجه منصوب شد. اوزنسوی در ماه مارس ۱۹۱۹ نیز به مدت چند ماه به عنوان فرماندار استان دیاربکر، و پس از آن دوباره به استانبول برگشت و این بار، بعنوان معلم زبان فرانسوی در مدرسه “ملک مکتب” فعالیت کرد. اوزنسوی از سال ۱۹۳۰ تا ۱۹۳۲ به عنوان معاون وزارت کشور منصوب شد.
فایک علی اوزنسوی در اکتبر ۱۹۵۰ درگذشت و در گورستان “زینجیرلیکویو” (۹) دفن شد.
اوزنسوی در دوران نژادکشی ارمنیها به عنوان فرماندار استان کوتاهیه مشغول به کار بود. هنگامی که دستور اخراج و تبعید ارمنیان به اوزنسوی رسید، او از اجرای این دستور سرپیچی کرد. برادر بزرگترش سلیمان نظیف در نامه ای به او تأکید کرد که «در این رویداد شرکت نمیکند، و بهتر است که به اتفاق یکدیگر، مراقب افتخار و آبروی خانوادگی باشند و با شرکت در این جنایت نام خانواده را لکه دار نکنند. »
در همین زمان، در حالی که بسیاری از ارمنیهای تبعید شده از طریق کوتاهیه به مقصد شهرهای دیگر، و در حال جابجایی بودند، اوزنسوی در برابر قتل و کشتار، از آنها محافظت کرد و برای آنها پناهگاهی را فراهم نمود. او سپس توسط مقامت بالاتر، به استانبول احضار شد تا در رابطه با اقدامات خود را نسبت به ارامنه و اجرا نکردن دستورهای حکومتی توضیح دهد.
“استپان استپانیان”،(۱۰) در خاطرات خود در رابطه با “طلعت پاشا” (۱۱) میگوید:
وقتی طلعت از او پرسید چرا او ارمنیهای شهر خود را تبعید نکرد، او پاسخ داد که ارامنه این “سنجاق” (۱۲) همیشه وفادار عثمانی بودهاند و همیشه با ترکان مانند برادران زندگی میکردند. طلعت اشاره میکند که تصمیم برای تبعید برای همه ارامنه است و هیچ استثنائی در این قانون وجود ندارد. اوزنسوی پاسخ میدهد: «در این مورد، از آنجایی که من نمیخواهم قاتل باشم، لطفاً استعفای مرا بپذیرید و جانشینی که تمایل به اجرای چنین سیاستی دارد را برای انجام این کار پیدا کنید.» سپس طلعت میگوید: «خوب، شما فقط ارامنه را بیاور و کماکان در مقام خود بنشین. »
استپان استپانیان در یکی از خاطرات خود می نویسد:
فایک علی از ارمنی ها پرسید: “چرا یک مدرسه باز نمیکنند و به این ترتیب به جامعه خود خدمت نمی کنند؟ آنها پاسخ دادند: “چرا که ما نمیدانیم چه مدت ما در تبعید باقی خواهیم ماند.”
“اوه، به چه معناست؟ ” او این پاسخ را با یک لبخند کوچک داد. دو روز بعد، او به یک شورای مذهبی دعوت شد تا یک مدرسه باز کند و مرا به عنوان مدرس آن انتخاب کند.
در حالی که اوزنسوی در پایتخت در حال مذاکره با طلعت پاشا بود، “کمال بی”،(۱۳) رئیس پلیس کوتاهیه، از عدم حضور اوزنسوی بهره برد و بسیاری از ارمنیان را در این استان مجبور به گرویدن به دین اسلام کرد. در نتیجه، بسیاری از ارمنیها این گونه از تبعید اجباری و کشتار نجات یافتند. پس از بازگشت به کوتاهیه، اوزنسوی در جریان این تغییر مذهب اجباری قرار گرفت و بسیار ناراحت شد. او بلافاصله کمال بی را از پست خود برکنار کرد.
او اوضاع را دوباره ارزیابی نمود و از ارمنیان کوتاهیه پرسید که آیا آنها میل دارند که مسلمان باشند یا نه. همه، به استثنای یک نفر، تصمیم گرفتند مسیحی بمانند.
در نتیجه کمک های او به ارمنیان؛ ارمنیها برای تشکر از او ۵۰۰ قطعه طلا به اوزنسوی دادند. اوزنسوی، برای هدیه ۵۰۰ قطعه طلا، از ارمنیها، تشکر کرد و آن طلاها را صرف تلاشهای امداد پناهندگان ارمنی نمود. مابقی این بودجه برای تأسیس یک مدرسه و ایجاد یک آشپزخانه مجهز استفاده شد. فایک علی اوزنسوی، استپان استپانیان را به عنوان اولین آموزگار و مدیر این مدرسه منتصب کرد.
“سلیمان نظیف” در ۲۹ ژانویه ۱۸۷۰ به دنیا آمد او برادر بزرگتر “فایک علی اوزنسوی” بود. سلیمان نظیف به مانند برادر کوچکترش عضو برجسته کمیته اتحاد و ترقی و از نویسندگان روزنامه “ثروت فنون” بود که در سال ۱۹۰۱ میلادی توقیف شد. او به زبان های عربی، فارسی و فرانسوی مسلط بود و یکی از سرسخت ترین منتقدین سلطان عبدالحمید دوم بود او به مانند برادر کوچکترش شاهد عینی نسل کشی ارمنیان می باشد.
سلیمان نظیف
“سلیمان نظیف” تحصیلات خود را در شهر ماراش (۱۴) آغاز و در شهر دیاربکر به پایان رسانید.
در طی نژادکشی ارمنی ها، سلیمان نظیف در جلوگیری از کشتار در استان بغداد نقش مهمی داشت. در یک مورد دیگر، سلیمان نظیف یک کاروان تبعیدی که شامل ۲۶۰ زن و کودک ارمنی بودند خواستار انتقال کاروان به منطقه امن در موصل شد اما پیشنهاد وی در نهایت رد شد؛ و همگی آنان قتل عام شد.
سلیمان نظیف به عنوان فرماندار بغداد از دیاربکر دیدن کرد، جایی که او با ” بوی تعفن اجساد ” روبرو شد؛او از دکتر مهمد رشید،(۱۵) فرماندار دیاربکر، که به عنوان “قصاب دیاربکر” شناخته شده بود، انتقاد کرد.
سلیمان نظیف اعتقاد داشت : «بهترین راه پایان دادن به مسئله ارمنی، پایان دادن به زندگی خود ارمنیان است. »
او اشاره میکند برای چنین کاری کمیته واحد نظامی به نام “کمیته تحقیق” تشکیل شده بود.
پانویس:
۱-Faik Ali Ozansoy
۲- Süleyman Nazif
۳- Servet-i Fünun
۴- Fecr-i Âti
۵- Kütahya
۶- Üsküdar
۷- Beyoğlu
۸- Damat Ferid Pasha
۹- Zincirlikuyu Mezarlığı
۱۰- عکاس اهل ارمنستان بود که تصاویر فراوانی را از دوران جنبش مشروطه ایران در تبریز ثبت کردهاست. استپانیان را میتوان «اولین عکاس خبری ایران» برشمرد؛ چرا که علاوه بر عکاسی از حوادث نهضت مشروطیت در ایران، عکسهای بی شماری نیز از دیگر جنگها و وقایع تاریخ زمان خود در امپراتوری روسیه، ارمنستان و امپراتوری عثمانی تهیه کردهاست. هماکنون بعضی از آثار او به ویژه عکسهایی که از نویسنده شهیر روسی آنتوان چخوف گرفتهاست، در موزه ارمیتاژ روسیه نگهداری میشوند.
۱۱- در سال ۱۹۱۸ به مقام نخست وزیری دولت عثمانی نایل گشت. او به همراه انور پاشا و جمال پاشا در خلال جنگ جهانی اول رهبری امپراتوری عثمانی را در دست داشتند و یکی از رهبران جمعیت اتحاد و ترقی بود که در خلال جنگ جهانی اول بر امپراتوری عثمانی حکم میراند. طلعت پاشا سرانجام در سال ۱۹۲۱ توسط یکی از اعضای فدراسیون انقلابی ارمنی به نام سوقومون تهلیریان در برلین ترور شد.
۱۲- یکی از تقسیمهای اداری در امپراتوری عثمانی، و به معنی منطقه یا شهرستان در زبان فارسی است
۱۳- Kemal Bey
۱۴- Marash
۱۵- Mehmed Reshid
منابع:
۱-Yedig, Serhan; Ersin Kalkan (22 April 2007). “Osmanlı’nın sıradışı bürokratı Faik Áli Ozansoy”. Hurriyet.
۲-Bedrosyan, Raffi (29 July 2013). “The Real Turkish Heroes of 1915”. Armenian Reporter.
۳-Opçin, Tuncay. “Ermenilere Kol Kanat Gerdiler”. Aktuel
۴-Alboyajiyan, Arshak (1961). Memorial Book of Kutahya Armenians. Beirut: Donikian Publishing House. pp. 218–۲۲۸٫
۵-Seropyan, Sarkis (23 April 2013). “Ali Faik Bey’in vicdan direnişi”. Agos. Istanbul. Archived from the original on 2 May 2013.
۶-AKGÜNGÖR, İlker (27 April 2010). “Yaklaşık bin Ermeni ailesini Talat Paşa’ya direnerek kurtardı…” Vatan.
۷-kural, Beyza (24 April 2013). “Faik Ali Bey’in Bıraktığı İnsanlık Mirasına Sahip Çıkacağız”. Bianet.
۸-Guneysu, Ayse (25 April 2013). “Names of Lost Armenian Villages Read in Istanbul’s Sultanahmet Square”
۹- Verheij, Jelle (2012). Joost Jongerden, Jelle Verheij (ed.). Social relations in Ottoman Diyarbekir, 1870–۱۹۱۵٫ Leiden: Brill. p. 279. ISBN 90-04-22518-8.
۱۰- Üngör, Ugur Ümit. The making of modern Turkey: nation and state in Eastern Anatolia, 1913–۱۹۵۰٫ Oxford: Oxford University Press. ISBN 0-19-965522-7.
۱۱- “Süleyman Nazif Hakkında Bilgi” (in Turkish). Türkçe Bilgi-Ansiklopedi. Retrieved 2008-11-09.
۱۲- Necati Alkan (November 2000). “Süleyman Nazif’s Nasiruddin Shah ve Babiler: an Ottoman Source on Babi-Baha’i History. (With a Translation of Passages on Tahirih*)”. Research Notes in Shaykhi, Babi and Baha’i Studies. h-net. 4 (2). Retrieved 2008-11-13.