نقدی بر نظریات صابر زیان بدرالدین از نظریه پردازان ترکیه کنونی در توجیه علل و ریشه های ترک ستیزی جوامع منطقه از ترکیه
نویسنده: ایساک یونانسیان
با مطالعه و واکاوی تاریخ شکل گیری حکومت عثمانی و ترکیه و چگونگی روابط آن با همسایگانش در منطقه در میابیم که کمتر قوم و ملتی وجود دارد که در طول تاریخ به نوعی با این حکومت در ارتباط بوده ولی با مشکل مواجه نشده باشد.برای اثبات این امر تنها نگاهی گذرا به تاریخ ایرانیان،ارمنیان،روسها،آشوریان،کردها،بلغارها،مقدونی ها،آلبانیایی ها،یونانیان و قبرس کافیست که به این موضوع پی برده، و ریشه این خصومت را در مسایل تاریخی،سیاسی و فرهنگی امپراتوری عثمانی و ترکیه جستجو کنیم.
در طول تاریخ کمتر موردی را می توان یافت که امپراطوری عثمانی در تکوین و تکامل یک تمدن و فرهنگ مشارکت داشته باشد.زیرا تکامل یک تمدن نیاز به ابزاری دارد که این امپراتوری همواره فاقد آن بوده است. در عوض چند هزار شهر و روستا از شمال قفقاز تا قلب اروپا بدست امپراطوری عثمانی نابود و با خاک یکسان شده است ؟چند میلیون انسان در ازای تاریخ ،قربانی جنایات خونین این امپراتوری شده است؟چه سرقت ها و مصادره های فرهنگی و تاریخی که از اقوام و تمدن های باستانی مانند مادها،اشکانیان،اورارتوها(پادشاهی ارمنستان باستان)،سومری ها،ایلامی ها ،آلبانیایی ها،سکایی ها،کیمری ها،ماساژتی ها،بدست آنان نشده است؟
مسلما با در نظر گرفتن چنین مسائلی ،طبیعی است که ترک ستیزی در بسیاری از جوامع منطقه یک پدیده فراگیر بوده و خصومت قومی از ترکان وجود داشته باشد.خوشبختانه نسل امروز ترکیه با مطالعه مستندات و مدارک تاریخی بیشمار بجا مانده در آرشیو کشورهای مختلف در پی شناخت از تاریخ پیشینیان خود بوده، ودر این راه ،گامهایی نیز از سوی نخبه گان و روشنفکران ترک جهت بهبود چهره ی ترکیه نزد جهانیان برداشته شده است. ولی آنچه مرا وادار به نوشتن این مقاله نمود نوع برخورد برخی از این روشنفکران با زخم های تاریخی بجا مانده از اجداد عثمانی خود است، که جای تامل و پرسش های بی پاسخ بیشماری را باقی می گذارد.
یکی از این افراد نخبه “صابر زیان بدرالدین” نظریه پرداز و نویسنده منتصب به جریان پان ترکیسمی در ترکیه است که در راه زدودن چهره سیاه ترکیه، دارای نظریات بسیار می باشد، متاسفانه با مطالعه مقالات وی می توان دریافت که چگونه تعصب کور ناسیونالیستی وباور به نظریه پان ترکیسمی می تواند به منحرف شدن مسیر ریشه یابی یک پدیده اجتماعی و فرهنگی و نهایتا فرار از واقعیات و تحریف تاریخ منتج شود.بدرالدین که اورا با مقاله معروفش “پان ترکیسم گذشته ،حال و آینده” می شناسند در مقاله ای با عنوان “ترک ستیزی:ریشه های تاریخی و اجتماعی” که در یک سایت اینترنتی تاتاری منتشر نموده از دید خود به تحلیل و ریشه یابی پدیده ترک ستیزی می پردازد. وی علت های جریان ترک ستیزی جوامع منطقه از ترکیه را در عوامل زیر توجیه می نماید.
وی در ابتدا معتقد است که هیچ قومی در جهان نیست که بتواند مدعی شود،هیچ گاه مورد تبعیض ها و ناداوری های قومی و مذهبی قرا نگرفته باشد و ترکان هم از این امر مستثنی نیستند. سپس در چند بند به نظریات خود در خصوص این پدید می پردازد.
۱- برخی از ریشه های پدید ترک ستیزی به رویدادهای تاریخی ای همچون جنگ های روسیه-عثمانی ،تهاجم تاتاری –مغولی (سده ۱۳ میلادی) به روسیه،جنگهای روسیه و خان نشین های کریمه و رقبای تاریخی باز می گردد.
۲- قرار گرفتن اقوام ترک از نظر جغرافیایی در خطوط مرزی تمدن های هشت گانه “هانتینگتونی”که مورد کینه ورزی دیگران قرار می گیرد.
تئوری هانتینگتونی:
نظریه ایست که توسط ساموئل هانتینگتون نظریه پرداز غربی در خصوص پایان تاریخ گفته شده است. وی معتقد است که تمدنهای زنده جهان هشت تمدن (غرب، کنفسیوسی، اسلامی،هندو،ژاپنی ، اسلاو،ارتدکس و آمریکای لاتین) است.
۳- وجود تبلیغات ضد ترکی دولت هایی که یا دارای مرز با ترکیه و یا اقلیت های ترک تبار در کشورشان می باشند.
۴- وجود تعصبات مذهبی مانند اعمال جنایت کارانه گروه های تروریستی بنیاد گرای اسلامی که بحساب ترکان ریخته می شود.
۵- وجود یک فرهنگ ترک ستیزی نهادینه در فرهنگ عامه ی برخی ملت ها مانند وجود ضرب المثلی در روسی که می گوید:مهمان ناخوانده از تاتار هم بدتر است.
در تحلیل و نقض علت اول مطرح شده از سوی جناب بدر الدین می توان چنین گفت که وی این خصومت ها را تنها به ملت روس و نژاد اسلاو محدود ساخته و گویی در طول تاریخ تنها مسئله ترکیه، کشور روسیه بوده و این کشور با مابقی همسایگان خود هیچ گونه تنشی نداشته است. بعنوان مثال وی هیچ گونه اشاره ایی به لشکر کشی های خونبار عثمانی به ایران،نسل کشی های مکرر ارمنیان،آشوریان،یونانیان، و علل نفرت تاریخی مقدونی ها،بلغارها،صربها و کردها از ترکیه نمی کند،از طرفی پیش کشیدن بحث رقابت تاریخی نمی تواند توجیه مناسبی برای این مسئله باشد زیرا بسیاری از ملل کنونی جهان مانند لهستان و اکراین، دارای رقابت ها و دشمنی ها و جنگهایی میان یکدیگر بوده اند، اما امروزه دارای روایط حسنه و دستکم غیر تنش آمیز می باشند.
در این مورد خاص آنها علاوه بر اینکه این خصومت ها را رها کرده مشترکا میزبان جام ملتهای فوتبال نیز می شوند. ثانیا به فرض بتوان برای علت یابی ریشه ترک ستیزی به سراغ رویدادهای تاریخی رفت ،آیا همچنان این پرسش باقی نمی ماند که چرا و به چه دلیل این رویداد تاریخی به گونه و با کیفیتی بوده است که این نفرت عمیق را در میان اقوام همسایه امپراتوری عثمانی و جمهوری ترکیه ریشه دوانیده و دامن زده است؟ آیا آقای بدرالدین از خود نپرسیده است چرا آن جوان ارمنی (سوقومون تهلیریان) که به قول خودشان حتی در زمان وقوع نسل کشی ارمنیان به دنیا هم نیامده بود بیش از یک سال بدنبال طلعت پاشا یکی از طراحان نسل کشی ارمنیان در اروپا می گردد وتصمیم میگیرد تا اسلحه بدست گرفته و او را که در برلین مخفی شده بود به دیار نیستی بفرستد؟ و آیا اصولا می توان آن نسل کشی برنامه ریزی شده را نیز جزو رقابت های تاریخی به شمار آورد.؟
بدر الدین در بخش دیگری از تحلیل خود به نظریه هانتینگتونی می پردازد و علت ترک ستیزی جهانیان خصوصا همسایگان مسیحی را این مسئله می داند.باز این سوال مطرح می شود آیا ارمنیان و آشوریانی که شما آنها را از سرزمین های باستانی و چهار هزارساله شان بیرون رانده و بی رحمانه قتل عام ساختید به نیت یاری رساندن به فرهنگ مسیحی است که از شما کینه بدل گرفته و نزدیک به یک قرن فریاد عدالت خواهی سر می دهند؟آیا یونانیانی که شما ۵۰۰ سال به بردگی شان کشیدید پسرانشان را به زور ختنه کردید،دخترانشان را به کنیزی گرفتید و شهرهای باستانی شان اسمیرنا، ترابیزون وکنستانتینوپل را اشغال ساختید به دلیل صرف تعلقشان به مذهب و تمدن ارتدوکسی است که ترک ستیز شده اند؟ آیا ایرانیانی که سالها به کشورشان لشکر کشی نمودید بسیاری از شهرهای آن منجمله تبریز،را ویران و مردمانش را از دم تیغ گذرانده و مساجد شیعیان در ابهر و سلطانیه را به آتش کشیدید نیز مسیحی بودند؟ آقای بدر الدین ترک ستیزی کردهای مسلمان را چگونه توجیه می کنید؟
دلیل دیگری که ایشان مطرح می کنند وجود تبلیغات ضد ترکی دولت و کشورهایی است که یا دارای مرز با ترکیه هستند و یا اقلیت های ترک تبار در کشورشان زندگی می کنند مانند بلغارستان و قبرس.در این مورد این سوال مطرح می شود که دولت های متوالی ترکیه چگونه سیاست و مناسباتی را در رابطه با همسایگانش و یا دولت هایی که دارای اقلیت ترک تبار هستند دنبال کرده و می کند؟ برای مثال در حمله دولت ترکیه در سال ۱۹۷۴ م. به بهانه حفاظت از اقلیت ۱۸ درصدی ترک تباران قبرس چه بر سر آنها آورده که این چنین آنان را به سازماندهی و پشتیبانی از تبلیغات ترک ستیزانه واداشته؟ یا در حال حاضر چه سیاست الحاق گرانه ای را برای استانهای آذربایجان ایران طراحی می کند؟
مورد دیگری که آقای بدرالدین از علل ترک ستیزی می شمارد تعصبات مذهبی گروه های اسلام گرای افراطیست که به حساب ترکان ریخته می شود.ظاهرا جناب بدرالدین کاملا در تاریکی سیر می کنند زیرا اعمال تروریستی اسلام گرایان تندرو در افکار عمومی جهان منتسب به القاعده،طالبان و چندین گروه تروریستی پاکستانی است. شاید بهتر باشد آقای بدرالدین علتی برای ترک ستیزی و دشمنی جدیدی که بر اثر حمایت های دولت کنونی ترکیه از گروه های تروریستی مخالف بشار اسد وحمایت در کشتار بی رحمانه مردم آن کشور صورت گرفته بیابد.
در انتها آقای صابر زیان بدرالدین وجود یک فرهنگ نهادینه ضد ترکی نزد برخی ملت ها را عامل ترک ستیزی می داند و آن را با یک ضرب المثل روسی بیان می کند . در جواب این نظریه می توان گفت، چرا چنین فرهنگ نهادینه ای تنها مختص به ترکیه است و نزد هیچ کدام از کشورها و اقوام دیگر که در طول تاریخ با یکدیگرخصومت داشته اند وجود ندارد؟ چرا با وجود جنگ هشت ساله بین ایران و عراق، مشکلات اعراب و اسرائیل،و ده ها نمونه مشابه دیگر چنین ضرب المثلهایی دیده نمی شود؟
تفکری گذرا در اظهارات آقای صابر زیان بدرالدین می تواند نشان دهنده علل واقعی جریان ترک ستیزی جهانیان و جوامع منطقه از این کشور باشد. و آنچه مارا از روند اصلاح این حکومت و دولتهای ترکیه نا امید می سازد سرکوب اراده ملی،ترویج افکار کور پان ترکیستی روشنفکران و نخبه گان سیاسی نظیر صابر زیان بدرالدین می باشد.
ای کاش جناب آقای بدرالدین و امثال او بجای توجیه اعمال و رفتار نیاکانشان به وجدان خود رجوع کنند و مانند بسیاری از روشنفکران کنونی ترکیه مانند: تانر آکچام،کمال یالچین،چنگیز اختر،علی بایرام اغلو،فاطمه موگه کوچک،که با شهامت تاریخ گذشته گانشان را پذیرفتند و اعتراف نمودند آشتی کرده تا شاید در آینده این ترک ستیزی جای خود را به همزیستی مسالمت آمیز دهد.