کشتار و کوچ اجبارى ارامنه: نسلکشى یا ضرورت جنگی؟
یادداشتی از محمدرضا دبیری، پژوهشگر تاریخ روابط خارجى برای دیپلماسی ایرانی
هفته آخر آوریل سالگشت و یادآور کشتار وسیع ارامنه در پايان سالهای حیات امپراطوری عثمانی و آغاز کار ترکهاى جوان است.به این مناسبت مراسم،تظاهرات و یا بیانیه های گوناگون صادر میشوند.ارمنستان می گوید کشتار یک میلیون و ۵۰۰ هزار نفر در فاصله ۱۹۱۵ و ۱۹۲۳ نتیجه یک پروژه طراحی شده و برنامه ریزی شده ترک های عثمانی و حزب اتحاد و ترقى بود. ترکیه اتهام نسل کشی را به شدت رد می کند و می گوید تعداد کشته شدگان به مراتب کمتر بود و ارامنه در جنگ داخلی که ترک ها نیز در آن جان سپردند کشته شدند.دولت های مختلف و از جمله کشور خودمان بر حسب معادلات و فضای موجود در روابط فیمابین با هر یک از کشورهای ارمنستان و ترکیه موضع گیریها و مانورهائی در این خصوص بعمل میاورند ولی بهر حال واقعیات و اصول را نمیتوانند کتمان کنند.
بگذارید ابتدا به بینیم اصل قضیه چه بوده و این واقعه در گذر تاریخ پر تلاطم خاورمیانه چگونه رخ داده است.
بسیاری از ارامنه مانند بسیاری از اقوام و ملل ریشه دار در گستره جغرافیائی خاورمیانه، نفوذ و حضور تاریخی خود را همانند بسیاری از کشورهای منطقه بعضا بگونه ای مبالغه آمیز فراتر از قلمرو سرزمینی شناخته شده فعلی خود میدانند که البته در پاره ای از این ادعا ها رگه هائی از واقعیت نیز نهفته است.
ارامنه نیز ارمنستان بزرگ را متشکل از ارمنستان غربی و ارمنستان شرقی میدانند.برحسب نوشته های آنان ارمنستان شرقی شامل ایروان و نخجوان و قره باغ همان ناحیه ای بود که در زمان شاه عباس صفوی جزئی از مستملکات ایران بشمار میرفت و بر اثر تحولات بعدی در زمان فتحعلیشاه قاجار بموجب معاهده ترکمن چای از ایران منفک و به تصرف روسهای تزاری درآمد.
در سال ۱۸۶۱ در یک اقدام که زیر پوشش اصلاحات به منظور تضعیف موقعیت ارامنه انجام گرفت ایالات عثمانی به ولایات تقسیم شدند. تا آن زمان ارمنستان غربی ایالت ارمنستان عثمانی و یا به قول ترک ها ” ارمنستان ایالتی” نامیده می شد که این ایالت به چهار ولایت و چهار شهر وان، دیاربکر، ارزروم و خاربرت به عنوان چهار مرکز ولایت تقسیم شد که دو ولایت جدید بیتلیس و سیواس به آن افزوده شد و بدین ترتیب نام ارمنستان از صفحه تقسیمات کشوری و جغرافیای ملی عثمانی محو گردید .
در چنین اوضاع و احوالی در سال ۱۸۷۶ سلطان عبدالحمید دوم (معاصر با ناصرالدین شاه ومظفرالدین شاه قاجار در ایران) به کمک مدحت پاشا که در راس گروه لیبرالها قرار داشت به سلطنت رسید. او ابتدا مدحت پاشا را بقتل رساند و سپس در سال ۱۸۷۸ مجلس ملی را منحل کرد و خود راساٌ زمام امور را بدست گرفت.
بر طبق مدارک واسناد نوشته شده توسط ارمنی ها ، اوضاع ارامنه در زمان سلطنت او به اسفبارترین و دهشتناک ترین وضع خود از آغاز سلطه آل عثمان رسید. روزی نبود که در هر شهر و آبادی ارمنی نشین چند نفری بدست ترکها کشته نمی شدند. حتی کردها (و يا به تعبير ترک ها ترک هاى کوهى) که عشايرى چادرنشین بودند هر از گاهی از کوه پائین آمده و پس از قتل و غارت چند روستای ارمنی نشین مجدداٌ به کوه ها باز می گشتند. در چنین اوضاع و احوالی که کردها و ترک های اطراف روستاهای ارامنه مسلح بودند و دولت نیز هر روز آنها را مسلح تر می ساخت،به ارامنه اجازه نگهداری اسلحه برای دفاع در برابر متجاوزین کرد و ترک را نمی داد.
هنوز کشتارهای جمعی آغاز نشده بود، اما کشتارهای پراکنده و مکرر ارامنه چنان رعب و وحشتی را در دلها بوجود آورده بود. دولتهای اروپایی بارها به سلطان تذکر دادند و اینها هیچوقت از حد حرف تجاوز نمی کرد و هر بار سلطان قول اصلاحات می داد ولی زمان اصلاحاتی که از ۴۰ سال پیش وعده داده شده بود هیچگاه فرا نمی رسید .
روسيه بعلت همسايگى و نيات توسعه طلبى خود با توجيهاتى از قبيل پيوندهاى نژادى و قومى از اقوام اسلاو- صرب –بلغار و مونتنگروئى جانبدارى ميکرد.در مورد يونانيان ورومانيائى ها نيز پيوندهاى مذهبى موجب جلب حمايت روسيه ميشد.
از همان موقع فرانسوى ها نيز به دلائل اشتراک مذهبى؛ مارونى هاى لبنان را زير پر و بال خود گرفته بودند.
ولى در مورد ارامنه سياست اعلامى روس ها با سياست اعمالى آنان چندان مطابقت نداشت.زيرا ارمنستان شرقى جزو قلمرو روسيه بود وحمايت از خواسته هاى آنان تبعاتى براى ارمنستان روسيه نيز ميتوانست در بر داشته باشد.ضمن آنکه خود روسيه نيز در مورد رفتار با اقليت يهودى و پرونده حقوق انسانى چندان مشعشعى نداشت.در زمان تزار نيکلاى دوم وزير کشو رروسيه ” په له وه” نيز بصورت سرى برنامه “پوگروم” برعليه يهودى ها را اجرا کرده بود و آنان را مخل امنيت روسيه ميدانست.اين خشونت ها موجب شد که بعد ها بهنگام انقلاب اکتبر۱۹۱۷؛ يهودى ها به بلشويک ها پيوستند و نفوذ زيادى در حزب سوسياليست انقلابى که متحد اوليه بلشويک ها بود پيدا کنند.بطوريکه در اولين شوراى کميسرهاى شوروى که به رهبرى لنين تشکيل شد از ۲۲ نفر کميسر ۱۷ نفر آن يهودى بودند.
در زمان سلطان عبدالحميد دوم کشتارهای محدود و پراکنده ای بوقوع مى پيوست، ولى وقايع در سال ۱۸۹۴ شکل و ابعاد کامل یک کشتار دسته جمعی بخود گرفت و در سرتاسر آناتولی گسترش یافت. تعداد قربانیان ناگهان به مرز بی سابقه ای رسید و قتل عام ارامنه عمومیت یافت و به سرعت از یک منطقه به منطقه دیگر سرایت کرد.
به روایت بعضی نویسندگان ارمنی، قضیه نخست از آنجا آغاز شد که ارامنه در منطقه کوهستانی ساسون از توابع بیتلیس علیه تجاوزات کردها که روستاهاى ارمنى نشين را چپاول کرده و به زنان تجاوز ميکردند بپا خاستند. در اين نزاع بين کردها و ارامنه ارتش ترکیه جانبدارانه مداخله نمود و در همان ابتدا همراه با کردها چندین روستای ارمنی نشین را آتش زده و هزاران نفر را بقتل رساندند.
قدرتهای اروپایی و در راس آنها انگلستان برای پایان دادن به کشتار ارامنه مداخله نمودند و سلطان با حیله گری خاصی که داشت انجام طرحی اصلاحی به اسم “تنظيمات” را به اطلاع دول اروپایی رساند. اما کشتارها نه تنها پایان نیافت بلکه شدت و سرعت بشتری یافت قتل عام ارامنه در طی سالهای ۱۸۹۴-۱۸۹۶ که ساکنان ارامنه را در آناتولی ( قسمتهای شرقی ترکیه ) ترابوزان – ارزنجان – بیتلیس – وان – ماراش – اورفا – باییورت – ساسون – دیاربکر – موش – ارزروم – آدانا – آنقوره ( آنکارا ) و … یکی پس از دیگری درو کرد.
ارمنی ها معتقدند که در این دوره حدود ۳۰۰۰۰۰ ارمنی بطرز فجیعی سلاخی شده اند. از جمله اين جنایات واقعه اورفا در ۲۸ دسامبر ۱۸۹۵ را می توان نام برد. در این واقعه در حالیکه بیش از ۲۵۰۰ زن و مرد و کودک ارمنی که از ترس جان خود بداخل کلیسا پناه برده بودند با آتش زدن کلیسا توسط ماموران دولت عثمانی زنده زنده سوختند.
در ۲۶ آگوست ۱۸۹۶ عده از از جوانهاى های ارمنی برای آنکه توجه افکار عمومی اروپا را به آنچه که در عثمانی می گذشت جلب کنند بانک مرکزی عثمانی در قسطنطنیه ( استانبول ) را اشغال کرده و خواستار پایان دادن به کشتار ارامنه و انجام اصلاحات موعود شدند.
اما سه روز بعد از پایان ماجرا،بدان گونه که ارمنی ها مینویسند، خشم ترکهای عثمانی علیه ارامنه منفجر شد و دهها هزار ارمنی در کوچه ها و خیابانهای قسطنطنیه سلاخی و قطعه قطعه شدند. این انتقامجویی ها از قبل طراحی شده و توسط شخص سلطان عبدالحمید هدایت می شد. بعد از این کشتارها تا سال ۱۹۰۸ کشتار عمده دیگری صورت نگرفت.احزاب و گروه های مختلف ارمنی که از سیاست های خشن و کشتارهای سلطان عبدالحمید به تنگ آمده بودند، به کمک گروه های انقلابی ترک که به ترکهای جوان معروف بودند شتافتند.
ترکهاى جوان کمیته ای بنام « کمیته اتحاد و ترقی » تشکیل داده بودند و به این ترتیب در برابر سلطان عبدالحمید مبارزه می کردند و سرانجام در سال ۱۹۰۸ با انجام یک کودتا ى بدون خون ريزى سلطان را به قبول مشروطیت و تشکیل مجلس ملی مجبور کردند و خود راساٌ زمام امور را دردست گرفتند. در این زمان ترک و ارمنی مسیحی و مسلمان دست در دست یکدیگر می کوشیدند تا از فرصتی که بعد از سی سال سلطنت سلطان عبدالحمید بدست آمده بود، در جهت تشکیل یک حکومت ملی برابری طلب و بدون تبعیض استفاده کنند.سال بعد ۱۹۰۹ سلطان دست به یک ضد کودتا زد و برای مدتی موفق هم شد ولی پس از مدتی مجدداٌ ترکهای جوان زمام امور را بدست گرفته و این بار سلطان عبدالحمید برای همیشه از سلطنت خلع شد.زمانیکه ارامنه فکر می کردند با خلع سلطان عبدالحمید همه بدبختیها و دوران ترس و وحشت به پایان رسیده اما ناگهان یکبار دیگر در سال ۱۹۰۹ سیمای خشونت بر ارامنه ظاهر گشت.
طولى نکشيد که در داخل جمعيت اتحاد و ترقى در رقابت ميان جناح آزادى خواه از يک سو و جناح نظاميان ترکهاى جوان از طرف ديگر رقابت و اختلاف بروز کرد و نهايتا گروه نظامى گرا به رهبرى کسانى چون انور پاشا وطلعت پاشا و جمال پاشا زمام امور را دردست گرفتند.انها بيشتر تمايل داشتند که مسائل امپراطورى عثمانى را با برترى نژاد ترک و بصورت قهر اميز حل و فصل کنند. در آن زمان ترکهاى جوان کمیته اتحاد و ترقی، زمام امور را در دست داشتند. بدين ترتيب محمد طلعت پاشا وزیر اعطم ، اسماعیل انور پاشا وزیر جنگ و احمد جمال پاشا فرمانده سپاه شام با انديشه هاى نژاد پرستانه “پان تورانيسم” و طرفدار آلمان ها، در راس امور قرار گرفتند و بعد ها “تشکيلات مخصوص” براى تحقق افکار خود ايجاد کردند.
اینبار صحنه کشتار شهر آدانا بود که به ادعاى ارمنى ها قریب به ۳۰۰۰۰ از ارامنه آن شهر قربانی شدند. شیوه کشتار کاملاٌ شبیه کشتارهای قبلی بود. تیراندازی، تجاوز بعنف زنان ارمنی، همکاری نیروهای منظم ارتش با جنایتکاران و غارتگران در کشتار و در پایان باز هیچکس به جرم آدمکشی غارت و آتش سوزی محاکمه و مجازات نشد.
در تابستان سال ۱۹۱۴ دنیا در آتش جنگ جهانی اول شعله ور شد.
بموازات درگيرى در ساير نقاط بين متفقين (روسيه و انگليس و فرانسه) و اتحاديه (آلمان و عثمانى و اتريش و هنگرى) جنگهائى بين قواى روس و عثمانى نيز در گرفت.
از آن جمله در قفقاز بين نيروهاى ترک بفرماندهى انور پاشا وزير جنگ وقواى روس در منطقه”سارى قميش” جنگى واقع شد وعثمانى ها شکست هولناکى خوردند.عثمانى ها يکى از دلائل ناکامى خود در جنگ سارى قميش را همد لى ارامنه با روسها و عمل کردن بعنوان ستون پنجم ميدانستند.
لذا مساله ارامنه براى ترکهاى جوان نگران کننده تر شده و بعد امنيت خارجى نيز پيدا کرد.شعله ور شدن جنگ براى دولت وقت ترکیه فرصت مناسبی ايجاد کرد تا مساله ارامنه را برای همیشه حل کند. کاری که هیچکدام از سلاطین قبلی عثمانی و بویژه سلطان عبدالحمید موفق به انجام آن نشده بودند یا بهتر بگوئیم فرصت آن را بدست نیاورده بودند.
بر اساس آنچه که مورخین ارمنی نگاشته اند، انهدام نژاد ارمنی توسط این کمیته و بویژه سه شخصیت فوق به شکلی دقیق ومحرمانه، توسط يک سازمان بنام “تشکيلات مخصوص”برنامه ریزی شد.
آنها برای اجرای این سیاست، ابتدا مردان بین ۱۵ تا ۵۰ ساله را به بهانه بردن به جبهه های نبرد به ارتش فراخواندند. همچنین دستور صادر شد هر کس که اسلحه دارد باید به ارتش تحویل دهد و دولت هر آنچه که ممکن است در خلال جنگ مورد احتیاج ارتش قرار گیرد نظیر لباس، قاطر، غذا و غیره را ضبط خواهند نمود. ولی بنا به ادعای ارامنه ظاهرا دولت فقط اموال ارامنه را به نفع ارتش ضبط می نمود .
سرانجام در روز ۲۴ آوریل ۱۹۱۵ بدستور دولت عثمانی حدود ۳۰۰ نفر از رهبران وبزرگان ارمنی، روحانیون، نویسندگان و سیاستمداران ارمنی دستگیر شده و همگی آنها بجز اسقفی به نام کومیتاس که موسیقیدان بزرگی هم بود اعدام کردند.این اسقف نیزهوش و حواس خود را در اثر آنچه که دیده وبر او گذشته بود، از دست داد.
این سرآغاز قتل عام بود. در همان روز حدود ۵۰۰۰ نفر از ارامنه استانبول در کوچه ها و منازلشان بقتل رسیدند.
از فردای آنروز، بموجب فرمان موقت “انتقال و اسکان مجدد” عساکر عثمانی به شهرها و روستاهای ارمنی نشین رفته و آنها را به این بهانه که در منطقه جنگی قرار دارند و باید به جاهای امن کوچ داده شوند ، از خانه هایشان بیرون کشیدند.البته اين اقدامات دولت استانبول؛ با وارد کردن اتهاماتى از قبيل جاسوسى؛ خيانت وجدائى طلبى به بسيارى از ارامنه توام بود.در تبليغات وزارت جنگ ترکيه نيز کوشش ميشد ارامنه “تهديدى براى امنيت ملى” معرفى شوند.آنان دسته های ارمنی را که بیشتر آنها را زنان، کودکان و سالخوردگان تشکیل می دادند، بصورت کاروان هایی بطرف تبعیدگاه روانه می ساختند. تبعید گاهی که برای آنان در نظر گرفته شده بود،صحرای مرکزی سوریه واقع در منطقه درالزور در نزدیکی شهر حلب بود.
سید محمد علی جمال زاده نویسنده ایرانی و ابداع کننده قصه نویسی نوین فارسی نویسنده کتابهای یکی بود یکی نبود و دارالمجانین و… در روزهایی که ارمنیان عثمانی در بیابانها آواره شده بودند گروهی از انان را دیده بود. وی مشاهدات خود را تحت عنوان « مشاهدات شخصی من در جنگ جهانی اول » در ژنو در خرداد سال ۱۳۵۰ به رشته تحریر درآورده است. وی تاکید می کند آنچه در این گفتار آمده همه چیزها و وقایعی است که بشخصه شاهد آن بوده و بچشم خود دیده است. او که در بهار ۱۹۱۵ از برلن عازم بغداد بوده است. ابتدا به استانبول و سپس به حلب و بغداد رفت و از همان راه نیز باز گشت.
جمالزاده مینویسد: “با گاری و عرابه از بغداد و حلب بجانب استامبول براه افتادیم. از همان منزل اول با گروه های زیاد از ارامنه مواجه شدیم. بصورت عجیبی که باور کردنی نیست ژاندارمهای مسلح و سوار ترک آنها را پیاده بجانب مرگ و هلاکت میراندند.صدها زن و مرد ارمنی را با کودکانشان بحال زاری بضرب شلاق و اسلحه پیاده و ناتوان بجلو می راندند. در میان مردها جوان دیده نمی شد چون تمام جوانان را یا به میدان جنگ فرستاده یا محض احتیاط ( ملحق شدن به قشون روس ) بقتل رسانده بودند. دختران ارمنی موهای خود را از ته تراشیده بودند و علت آن بود که مبادا مردان ترک و عرب بجان آنها بیفتند. دو سه تن ژاندارم بر اسب سوار این گروه ها را درست مانند گله گوسفند بضرب شلاق بجلو می راند. فاصله به فاصله کسانی از زن و مرد ارمنی را میدیدیم که در کنار جاده افتاده اند و مرده اند یا در حال جان دادن و نزع بودند. باز روزی دیگر در جایی اطراق کردیم که قافله بزرگی از همین ارامنه در تحت مراقبت سوارهای پلیس عثمانی در آنجا اقامت داشتند .یک زن ارمنی با صورت و قیافه مردگان بمن نزدیک شد و به زبان فرانسه گفت : « ترا بخدا این دو نگین الماس را از من بخر و در عوض قدری خوراکی بما بده که بچه هایم از گرسنگی دارند هلاک می شوند » خلاصه آنکه روزهای عجیبی را گذراندیم .حکم یک کابوس بسیار هولناکی را برای من پیدا کرده است که گاهی بمناسبتی بر وجودم تسلط پیدا می کند و ناراحتم می سازد و آزارم می دهد”.
۲۴ آوریل ۱۹۱۵ همان روزی است که ارامنه همه ساله بیاد قربانیان آن روز مراسمی بپا میدارند.
طرح نژاد کشی و قتل عام تا آنجا که ممکن بود مخفی و با برنامه اجرا شد. افکار عمومى دنیا که در آن زمان گرفتار جنگ جهانی اول بود ظاهرا از عمق وقایعی که در ترکیه در حال وقوع بود ، اطلاع کافى نداشت .
ولى در ۲۴ ماه مه ۱۹۱۵ دول متفق يعنى بريتانيا؛ فرانسه و روسيه در اعلاميه مشترکى خطاب به باب عالى؛ ضمن اشاره به اخبار نگران کننده از کشتار ارامنه مقامات دولت عثمانى را مسئول دانستند.
در اين اعلاميه از جمله آمده بود که :
“در ماه گذشته سکنه ترک و کرد ارمنستان(غربى) با اطلاع و اغلب با کمک مقامات عثمانى دست به کشتار ارامنه زده اند.اين کشتارها در نيمه هاى ماه آوريل در ارز روم- ترکان-بيتليس –موش-ساسون- زيتون و در سرتاسر کيليکيه رخ داده اند.تمامى ساکنان نزديک به يکصد روستاى وان بقتل رسيده اند….همزمان با اين وقايع دولت عثمانى خشم خود را متوجه جمعيت بيگناه (ارمنى) استانبول کرده است….با توجه به جنايات جديد ترکيه عليه بشريت؛دول متفق به اطلاع باب عالى ميرساند که انان کليه اعضاى دولت عثمانى و کارگزاران آن را مسئول اين کشتارها مى شناسند”.
امروزه بخشی از ارامنه که در سرتاسر جهان پراکنده شده اند بیشتر آنان از فرزندان یا نوادگان بازماندگان همان وقایع هستند. ارمنیانی که موفق به فرار شدند،به کشورهایی چون سوریه، لبنان، روسیه، آمریکا، اروپا و تعدادی نیز به ایران پناه برده و زندگی جدیدی را آغاز کردند .
بعد از جنگ که به شکست و تسليم آلمان و عثمانى انجاميد وترک مخاصمه با ترکها در ۳۰ اکتبر ۱۹۱۸ به امضا رسيد ورق برگشت.
در ابتدا متفقين پيروز خواستار محاکمه و مجازات عاملان کشتار ارامنه شده بودند.کنفرانس مقدماتى صلح پاريس در ژانويه ۱۹۱۹ نيز براى امر کميسيون تحقيقى تعيين کرد و يافته هاى اين کميسيون در پيمان “سور” هم گنجانيده و تصويب شد.
دادگاهى هم در استانبول بيشتر با اصرار انگليسى ها تشکيل شد و تعداد زيادى از آمرين و عاملين کشتار ارامنه و “جنايتکاران جنگى” هم توسط انگليسى ها دستگير شدند. ولى انگليسى ها بيشتر منظورشان محاکمه جنايتکاران جنگى ترکى بودند که با اسراى انگليسى در اردوگاههاى اسرا سوء رفتار داشتند.از انجا که سياست انگليس بعد از جنگ تغيير کرده بودو مبتنى بر روى کار آوردن گروهى از نظاميان از ترکهاى جوان به رهبرى مصطفى کمال پاشا بود ديگر به ترکيه بعنوان يک دشمن نمينگريستند و نميخواستند که آنان را تضعيف کنند. بر اين اساس ۱۲ تن از متهمان کشتار ارامنه را که اکثرا از وزراى سابق بودند به مدرس هند (چناى فعلى) و بقيه متهمان دستگير شده را به جزيره مالت در مديترانه انتقال دادند.بعدها انگليسى ها اين ترکهاى متهم را در چند مرحله با اسراى باقيمانده انگليسى که هنوز در اردوگاههاى ترکيه بودند مبادله کردند و موضوع تشکيل دادگاه بين المللى نيز منتفى شد.
شکست در جنگ وتحقير ناشى از آن موجب تحريک احساسات ناسيوناليستى ترکها شده بود و اين امر بهنگامى که يونانى ها در ماه مه ۱۹۱۹ بندر ازمير را تصرف کردند به اوج خود رسيد .استقلال جمهورى هاى قفقاز به ويژه ارمنستان بعد جديدى به احساسات ضد ارمنى بخشيد و مصطفى کمال پاشا که بعدها به “اتاتورک” ملقب شد از احساسات ناسيوناليستى ترک ها بخوبى بهره گرفت. البته متفقين سابق پيروز درجنگ جهانى نيز براى آنکه ترکها را از انديشه خلافت ال عثمان دور تر کنند؛ انديشه هاى نظاميان ناسيوناليست را تقويت ميکردند.
بعد ها بسيارى از دست اندر کاران کشتار ارامنه بوسيله جوخه هاى ترور داشناک هاى ارمنى شناسائى و بقتل رسيدند.
طلعت پاشا صدر اعظم سابق و از اعضاء فرارى کميته مرکزى حزب اتحاد و ترقى در ۱۵ مارس ۱۹۲۱ و دکتر بها الدين شاکر مدير کل وزارت امنيت عمومى يکسال بعد ۱۷ آوريل ۱۹۲۲ وهر د و در برلين به قتل رسيدند.
جمال پاشا فرمانده سپاه سابق شام در ۲۱ ژوئيه ۱۹۲۲ در تفليس کشته شد.
انور پاشا وزير جنگ سابق که بصورت ناشناس در بخارا زندگى ميکرد توسط آقابکوف يکى از مامورين پليس مخفى بلشويک ها “چکا ” شناسائى شد و در يک درگيرى به قتل رسيد.
دکتر ناظم وزير امنيت عمومى ده روز پس از کشته شدن انور پاشا براى فرار از سرنوشت مشابهى به انکارا بازگشت اما در در ۲۶ اوت ۱۹۲۶ به جرم دست داشتن در توطئه سوء قصد به جان کمال آتاتورک به دار آويخته شد.
امروزه دولت ترکیه نژاد کشی ارامنه را تکذیب نموده و ادعا می کند ارامنه تنها از منطقه جنگی شرق و بلحاظ “ضرورت نظامى” منتقل شده اند و درخصوص کشته شدگان با ناچیز خواندن شمار قربانیان ادعا می کند که آنها در جنگ و درگیریهای قومی کشته شده اند .
همه ساله ارامنه سراسر جهان در روز ۲۴ آوریل بعنوان سالروز قتل عام ۱۹۱۵ در کلیسا گرد هم آمده و یاد قربانیان آن فاجعه بزرگ را گرامی می دارند .وقایع سال ۱۹۱۵ در ترکیه بادعای ارامنه بیش از یک و نیم میلیون قربانی گرفت.با گذشت قریب یک قرن از این رویداد غم انگيز گوئی اینک وجدان تاریخی جهانیان و بویژه غربی ها بیش از پیش بیدار ومعطوف به این قضیه شده است.البته از مدتها پیش کشورهای مختلف هریک بفراخور روابط با ترکیه و ارمنستان بگونه ای همدردی خود را با بازماندگان قربانیان نشان داده اند وبیشتر این وظیفه به پارلمانها و قوه مقننه واگذار شده که به روایط دولتها لطمه ای نزند.
همه ساله در آستانه سالگرد این واقعه و متناسب با نفوذ لابی ارامنه در کشورهای مختلف مقامات کشورها واکنشهائی نشان میدهند. از جمله میتوان به موضعگیری های زیر بعنوان نمونه اشاره کرد:
روسيه:
دوماى روسيه (پارلمان روسيه) در ۱۴ آوریل ۱۹۹۵ اعلام کرد که مطابق اسناد و مدارک انکارناپذير موجود در رابطه با وقوع کشتار وسيع ارامنه در منطقه ارمنستان غربى بين سالهاى ۱۹۱۵- ۱۹۲۲ و نيز اجراى کنوانسيونهاى پذيرفته شده از طرف سازمان ملل در اين زمينه، همچنين به منظور برقرارى مجدد سنتهاى انسان دوستانه دولت روسيه و با تاکيد بر اين مطلب که در همان سال (۱۹۱۵) با ابتکار عمل روسيه دول اروپايى اقدامات انجام گرفته از طرف حکومت ترکيه عليه ملت ارمنى را (جنايت عليه بشريت) عنوان نمودند. دوماى دولتى روسيه فدرال ضمن محکوم کردن عاملان قتل عام هاى سالهاى ۱۹۱۵-۱۹۲۲ همدردى خود را نسبت به ملت ارمنى ابراز نموده و روز ۲۴ آوريل را روز يادبود قربانيان نسل کشى اعلام نمود.
پارلمان اروپا:
پارلمان اروپا در ۲۸ فوريه ۲۰۰۲ با تاکيد و تکرار موضع خود در خصوص قطعنامه ۱۸ ژوئن ۱۹۸۷ مبنى بر شناسايى نسل کشی ارامنه در سال ۱۹۱۵، از ترکيه خواست تا زمينه آشتی را ايجاد نمايد.
فرانسه:
سناى فرانسه در ۸ نوامبر ۲۰۰۰ قتل عام ارامنه را به رسميت شناخت. در قطعنامه تصويب شده آمده است : سناى فرانسه کشتار ارامنه در سال ۱۹۱۵ در امپرطورى عثمانى را نژادکشى مى داند.همچنین پارلمان فرانسه در۱۸ ژانويه ۲۰۰۱ لايحه نژادکشى ارامنه را با اکثريت قاطع به رسميت شناخت و آنرا در کتاب قانون جمهورى درج نمود.در ۳۰ژانویه ۲۰۰۱ لايحه تصويب شده توسط پارلمان فرانسه به امضاى ژاک شيراک – ريس جمهور وقت فرانسه – و ليونل ژوسپن – نخست وزير وقت- رسيد و جنبه قانونى يافت . از آن پس انکار نژادکشى ارامنه در فرانسه جرم محسوب مى شود. شهردارى پاريس نیز در ۲۹ ژانويه ۲۰۰۱ تصميم گرفت تا مجسمه کوميتاس – روحانى، موسيقيدان و تنها بازمانده قتل عام روز ۲۴ آوريل- را به يادبود قتل عام ارامنه در يکى از ميادين پاريس برپا کند.
آمریکا:
درآوريل ۲۰۱۰ کنگره آمریکا، بر خلاف خواست دولت اوباما، کشتار ارامنه در طی جنگ جهانی اول توسط حکومت عثمانی را به عنوان “نسلکشی” به رسمیت شناخت. ترکیه نیز در اعتراض به این تصمیم، سفیرخود در واشنگتن را برای رایزنی به آنکارا فراخواند.
ترکیه هشدار داده بود که اگر قطعنامه تصویب شود، روابط آنکارا با واشنگتن صدمه خواهد دید.
رجب طیب اردوغان، نخست وزیر ترکیه، اعلام کرد، که این تصمیم بر مناسبات آنکارا و واشنگتن و همچنین بر روند نزدیکی ترکیه به ارمنستان تاثیر خواهد نهاد. در مقابل جمهوری ارمنستان از این اقدام کنگره آمریکا استقبال کرد.
در ایران، در گردهمایی اعتراض آمیز ارامنه تهران در ۱۳ اوریل ۲۰۰۲ علیه تجاوزات اسرائیل بر ضد فلسطینیان سید علی اکبر محتشمی پور و سید هادی خامنه ای – دو تن از نمایندگان تهران در مجلس شورای اسلامی ایران – در سخنرانی خود به موضوع قتل عام ارامنه نیز اشاره کردند. محتشمی پور در بخشی از سخنان خود گفت: “در آغاز قرن بیستم شاهد قتل عام ارامنه مظلوم در ترکیه بودیم که روح و روان بشریت را در طول هشتاد سال گذشته همواره آزرده بود و بشریت آن قتل عام را محکوم کرده و ما آنرا محکوم می کنیم”. سید هادی خامنه ای نیز در بخشی از سخنان خود در خصوص قتل عام ارامنه گفت: “سلسله جنایاتی که در گذشته تا به امروز صورت گرفته در مقطعی نیز شامل حال ارامنه تحت امر کشور عثمانی بوده که ما با آنها همدردی کرده و می کنیم. همه ساله صدای عزیزان ما بعنوان اعتراض به این کشتار وحشیانه عثمانیها شنیده می شود”.
همچنین در همین سال (۱۳۸۱)، سی نفر از نمايندگان مجلس ششم جمهوری اسلامی ايران با امضاى تومارى واقعه نژادکشی ارمنیان در سال ۱۹۱۵ در ترکیه عثمانی را محکوم کردند.
سيد محمد خاتمی ريس جمهور وقت جمهورى اسلامی ايران نیز در سپتامبر ۲۰۰۴ از مجتمع و بنای يادبود قتل عام ارامنه ۱۹۱۵- زيزرناکابرت – واقع در ايروان پايتخت ارمنستان ديدن کرد و با نثار گل به قربانيان اين فاجعه ادای احترام کرد
دکتر محمود احمدى نژاد رييس جمهورى اسلامی ایران در تاریخ ۳۰ مهر ماه ۱۳۸۶ هنگام سفر به ارمنستان پس از سخنرانى در دانشگاه دولتى ايروان در نشست پرسش و پاسخ اين دانشگاه در پاسخ به سوالى در ارتباط با موضوع قتل عام ارامنه گفت: بايد براى زندگى بهتر در آينده از تاريخ درس عبرت گرفت و ما ظلم ها را توسط هر کس در هر کجا و در هر مکان محکوم مى کنيم.
رييس جمهورى اسلامى ايران با اشاره به اينکه مراسم و تظاهرات گسترده به همين مناسبت هر سال در ايران برگزار ميشود، افزود: ما در کنار ملت ارمنستان به آينده روشن پر از دوستى و برادرى بين ملت ها مى انديشيم.
رييس جمهورى اسلامى ايران گفت: موضع تهران در مقابل حوادث تاريخى بسيار روشن است و ما همه ظلم ها در طول تاريخ بشرى را محکوم ميکنيم.