گزارش همایش بررسی ریشه های بحران و چشم انداز ثبات از قفقاز تا شامات
بخش دوم
گروه مطالعات سیاسی موسسه ترجمه و تحقیق هور
یکشنبه یکم آذرماه ۱۳۹۴ همایش «بررسی ریشه های بحران و چشم انداز ثبات از قفقاز تا شامات» با همکاری مشترک،موسسه ترجمه و تحقیق هور و انجمن ایرانی روابط بین الملل در سالن اجتماعات باشگاه فرهنگی ورزشی آرارات تهران برگزار گردید.
در این نشست که با حضور بیش از ۲۴۰ نفر از اساتید دانشگاه ،تاریخ نگاران، دانشجویان علوم سیاسی و روابط بین الملل و برخی چهره های سیاسی داخلی و ارمنستانی برگزار شد،آرتاشس تومانیان سفیر جمهوری ارمنستان در ایران،آرمن موتافیان،سفیر افتخاری جمهوری استونی در ایران،فرهاد کلینی سفیر سابق جمهوری اسلامی ایران در ارمنستان،آرمان ناواساردیان،معاون سابق وزیر امور خارجه ارمنستان،آقایان دکتر کارن خانلری و روبرت بگلریان نمایندگان ارمنیان در مجلس شورای اسلامی و برخی دیگر از چهره های علمی و سیاسی حضور داشتند.
در این همایش اساتید و کارشناس روابط بین الملل مانند ارسلان قربانی شیخ نشین ، داوود هرمیداس باوند (استاد روابط و حقوق بین الملل)، و اهرام ترماتووسیان (مدرس دانشگاه ایروان)، گریکور قضاریان (استاد دانشگاه و کارشناس مسایل قومی ترکیه)، رحمت حاجی مینه (استاد دانشگاه آزاد اسلامی)، وارطان وُسکانیان (رییس کرسی ایران شناسی آکادمی ملی علوم ارمنستان)، رضا سیمبر (استاد روابط بین الملل دانشگاه گیلان)، اردشیرپشنگ (پژوهشگر مهمان در مرکز مطالعات استراتژیک خاورمیانه) و حسین دهشیار (استاد روابط بین الملل دانشگاه علامه طباطبایی) به سخنرانی پرداختند.
در پنل دوم این همایش نیز چهار سخنران طبق برنامه به ایراد سخنرانی پرداختند که سخنران اول این بخش دکتر وارطان وُسکانیان ،تاریخدان،ایران شناس،شرق شناس و رئیس کرسی ایران شناسی آکادمی ملی علوم ارمنستان پشت تریبون قرار گرفت و گفت:
وارطان وُسکانیان
وارطان وُسکانیان: شکل گیری تکامل فرهنگی و تاریخی ایرانیان و ارمنیان، برخلاف برخی کشورهای همسایه، طی یک فرایند طبیعی صورت گرفته است.
بسیار علاقه مند بودم سخنرانی خود را به زبان فارسی ایراد کنم ،اما از آن جا که سخن گفتن در ایران و در بین ایرانیان عزیز حرف دل است پس بهتر است این حرف دل، به زبان مادری گفته شود.
برای بررسی مکانیزم هایی که باعث بحران زایی در منطقه می شوند و همچنین مکانیزم هایی که این بحران ها را کاهش می دهند چندین نکته حائز اهمیت است.
یکی از مهمترین موارد بحران زا که گریبان بسیاری از کشورهای منطقه به خصوص کشورهای منطقه قفقاز تا سوریه را در برگرفته وجود پدیدة داعش است که تأثیر مستقیمی بر روابط ایران و ارمنستان و روابط ایرانیان و ارمنیان و منافع دو کشور داشته و خطری بالقوه برای تمامیت ارضی ایران و ارمنستان محسوب می شود. زیرا واقفیم که در ایران گروه هایی وجود دارند که به صورت مستقیم و غیر مستقیم در راستای منافع برخی کانون های بحران زای خارجی عمل کرده و همچنین تهدیدی برای منطقه قفقاز به حساب می آیند.
وُسکانیان در ادامه گفت: یکی دیگر از کانون های بحران زا که تأثیر مستقیمی بر ایران و ارمنستان دارد، وجود جمهوری آذربایجان است.که با اتخاذ سیاست های ایران ستیزی و ارمنی ستیزی در منطقه به این بحران ها دامن می زند.
کانون بحران زای دیگر که به افزایش تنش ها در منطقه دامن می زند ترکیه است،این کشور با وجود این که چهار راهی برای ترانزیت انرژی در منطقه محسوب می شود، اما با پیش گرفتن سیاست های تنش زا مانند منازعه با کردها که در همین چهار راه ترانزیت انرژی قرار گرفته اند باعث افزایش بحران ها شده است.که من فکر می کنم در برخورد با این کشور باید از مرحله تذکر و انتقاد گذشت و سیاست دیگری در پیش گرفت.در کنار این موارد می بایست به سیاست های ترکیه در قبال همسایگانش خصوصاً ارمنستان نیز اشاره کرد که با ابزارهای مختلف نظیر اعمال فشار و محاصرة اقتصادی در پی منزوی کردن آن است.
وارطان وُسکانیان در ادامه سخنان خود با اشاره به سیاست های منزوی کردن ایران و ارمنستان از سوی قدرت های منطقه ای و جهانی گفت:
ارمنستان از سوی پیمان برداری ترکیه و جمهوری آذربایجان و ایران نیز از سوی برخی قدرت های بین المللی تحت فشار بوده که تنها هدفشان منزوی کردن دو کشور است.
وُسکانیان در خصوص روابط ایران و ارمنستان و الگوهای ثبات بخش در منطقه نیز گفت:
خوشبختانه ما در منطقه شاهد مکانیزم های ثبات بخشی نیز هستیم که تا حدودی توانسته اند این بحران ها را کاهش داده و خنثی کنند.که طبیعتاً روابط حسنة ایران و ارمنستان با وجود داشتن مذاهب مختلف در این راستا قابل ارزیابی است.
ایرانیان و ارمنیان در طول قرن ها همسایگی با یکدیگر توانسته اند رابطه ای حیرت انگیز از این همزیستی را به نمایش بگذارند،که البته متغیرهایی نظیر پیشینة تاریخی و فرهنگی و هویّت و ماهیّت تیپولوژی دو کشور بی تأثیر نبوده است.نکتة حائز اهمیّت دیگری که باعث این نوع رابطه شده است، می توان به طبیعی بودن سیر تکامل و فرایند تاریخی تشکیل دو ملت بزرگ و باستانی ایران و ارمنستان اشاره کرد که در مقابل ما شاهد برخی کشورها هستیم که ماهیّت مصنوعی داشته و تنها به دنبال اجرای برخی سیاست های قدرت های جهانی شکل گرفته اند.
وُسکانیان در ادامة سخنان خود به سیاست های اتخاذ شده از سوی دو کشور ایران و ارمنستان در مقابله با مشکلات منطقه ای اشاره کرده و گفت:
سیاستی که ایران و ارمنستان در قبال یکدیگر اتخاذ کرده اند یک سیاست شفاف و روشن است،که در خدمت منافع یکدیگر عمل می کند.همانطور که در ابتدای سخنان خود اشاره کردم در منطقه کانون های بحران زایی وجود دارند که هدفشان منزوی کردن ایران و ارمنستان است،حال مکانیزم این سیاست دوطرفه چگونه تعریف می شود را می توانم با مثال هایی شرح دهم:
ارمنستان در چند سال گذشته به دنبال تحریم های اقتصادی و سیاسی ایران از سوی قدرت های جهانی تحت شدیدترین فشارها بوده است در حالی که ایران نیز در مواردی از سوی همسایگانش در رابطه با موضوعاتی چون منازعة قراباغ و رابطه حسنة اقتصادی با ارمنستان تحت فشار بوده است.مثال دیگر به حضور ایران در سوریه و جنگ با گروه های تروریستی مربوط می شود که توانسته تا حدودی خطر حضور داعش به مرزهای ارمنستان و منطقة قفقاز را کاهش دهد. از سوی دیگر ارمنستان نیز با سرگرم نگاه داشتن جمهوری آذربایجان در منازعة قرباغ توانسته خطر این جمهوری برای ایران را کاهش دهد.
وسکانیان در انتهای سخنرانی خود با اشاره مجدد به گذشتة تاریخی و فرهنگی ایران و ارمنستان گفت:
معتقدم که روابط مابین ایران و ارمنستان می تواند به عنوان الگویی بارز و مشخص از یک همزیستی مسالمت آمیز میان ادیان معرفی شود،این در حالی است که ما در منطقه چنین الگویی را در روابط دیگر کشورهای همسایه نظیر جمهوری آذربایجان و گرجستان سراغ نداریم، زیرا در روابط آن ها نوعی عدم اطمینان سیاسی و فرهنگی متقابل مشاهده می شود.
دکتر رضا سیمبر
دکتر رضا سیمبر: بی اخلاقی های سیاسی نظیر بی اخلاقی ترکیه، باعث بسیاری از بحران های منطقه ای شده است.
دکترسیمبر سخنان خود را با نقل خاطره ای از ارمنیان آغاز کرده و گفت:
خدمت آقای دکتر قربانی میگفتم که اگر یادتان باشد ما با هم در سیدنی استرالیا دانشجو بودیم و من یادم هست که بهترین ساکنان سیدنی، ارمنیان بودند.در این خصوص جناب آقای تومانیان سفیر ارمنستان نیز اشاره کردند که ارمنیان در هر جای دنیا سعی می کنند بهترین باشند. یادم است که در استرالیا یک انجمن ایران شناسی بود که ما سعی می کردیم جامعة ایرانی را معرفی کنیم،در یکی از این جلسات یک فرد ارمنی آمد که البته خیلی هم تحصیلات دانشگاهی نداشت. وی آن قدر پیشینة ایران و ایرانی به خصوص مذهب شیعه را خوب توضیح داد که من ایرانی تعجب کردم.
استاد عزیزم جناب آقای دکتر باوند اشاره فرمودند که در هر جامعه ای که علایم نفرت ظاهر شد، بایستی فوری شروع به پیشگیری کرد. همچنین ایشان به واژة «خودی و غیر خودی کردن» پرداختند، که یکی از خطرناک ترین موارد شروع دشمنی ها در جوامع مختلف است.
دکتر رضا سیمبر در ادامه گفت:در مسائلی این چنینی ما سه مرحله را باید مد نظر داشته باشیم مرحله پیش از بحران، مرحله خود بحران و مرحلة بعد از بحران در خصوص مرحلة پیش از بحران، سخنرانی ای که بنده در نمایندگی سازمان ملل داشتم به چرایی وقوع نسل کشی رواندا اشاره کردم. در آن گزارش علایم وقوع این فاجعه را بیان کردم که توتسیا دارند به جان هم می افتند.به آن ها گفتیم اگر یک اسکاندران نظامی خوب داشته باشیم می توانیم از فاجعه جلوگیری کنیم که این موضوع در واقع اهمیّت پیش از بحران را نشان می دهد.
ما در منطقه ای هستیم که متأسفانه برخی بازیگران آن نگاه اخلاقی ندارند، حال ممکن است عزیزانی اینجا نشسته باشند و یک نگاه رئالیستی یا خاص قدرتی نسبت به تحولات منطقه داشته باشند اما بحث این است که مباحث این چنینی را ما بایستی قبل از اینکه بحران بزرگ تر شود ریشه یابی و شناسایی کنیم.
فقر فرهنگی و شستشوی مغزی مهمترین عاملی است که موجب می شود یک فرد دست به عملیات انتحاری بزند، سواد آموزش و تحصیلات بسیار موثر هستند،و جامعة بی سواد بیشتر در معرض خطرهای تروریستی قرار دارد.همچنین مسئلة اقتصاد فاکتور موثر دیگری است که در تشدید تروریسم و جذب افراد به این گروه ها موثر می باشد.
ما در منطقة خود دولت های ناکام و ورشکسته بسیاری نظیر سوریه،عراق و افغانستان را شاهد هستیم که می بایست در مرحلة پیش از بحران به آن ها کمک شود.متأسفانه جوامع و سازمان های بین المللی به خاطر سیاست های تنگ نظرانه و کوته بینانة خود روی مباحث ملی گرایی متمرکز شده اند که باعث می شود در مواقع ضروری بر بحران ها مدیریت نداشته باشند.
دکتر سیمبر در ادامه بحث خود در خصوص رعایت نکردن مباحث اخلاقی گفت:
ما در سیاست گذاری ها و اجرای سیاست ها مباحث اخلاقی را رعایت نمی کنیم، در حالی که سیاست های ملّی و منطقه ای کشورها نیازمند اخلاق گرایی می باشد، ما می بایست نگاه کوته بینانه و محدود خود به مسائل منطقه ای را تغییر دهیم.ترکیه در سیاست های اتخاذی خود نشان داده است که از سیاست رفتاری واحدی بهره نمی برد و این یک مصداق بی اخلاقی در رفتار کشورها است. نمونة بارز این بی اخلاقی ترکیه را می توان در تحولات منطقه ای مانند سوریه و مسئلة کوبانی ببینیم که امروز گریبانگیر خود ترکیه هم شده است. مردم ترکیه امنیت می خواهند اما متأسفانه سیاست های موروثی و کوته بینانة سران ترک باعث تشدید این بحران ها شده است. به نظر بنده دوران بزن و در برو تمام شده است، این طور نیست که شما بزنید و در بروید زیرا این روش اثراتش را باقی می گذارد، همان طور که امروز اثرات این سیاست در ترکیه باقی مانده و ما شاهد عملیات تروریستی مختلفی هستیم که به دنبال خودی و غیرخودی کردن سیاست های ترکیه نمود یافته است. ترک ها می بایست بازنگری اساسی در سیاست های داخلی خود داشته باشند زیرا اگر این چنین نکنند آثار نفرت باقی خواهد ماند و مشکلات عدیده ای برای ترکیه و منطقه ایجاد خواهد کرد.
اردشیر پشنگ
اردشیر پشنگ: ظهور داعش توجه بین المللی را به سمت کردها جلب کرد.
اردشیر پشنگ در بخش دوم همایش به ارایه سخنرانی خود با موضوع «کردها؛ امید به آینده در دل بحران» پرداخت و اظهار کرد: در بیشتر دوران سده بیستم، مساله کُرد از جمله مشکلات و بحران های متعدد و مختلف جاری در خاورمیانه در چهار کشور ترکیه، عراق، سوریه و ایران بوده است. البته اهمیت این موضوع در زمان های مختلف متفاوت بوده است، اما در بیشتر مواقع این بحرانها تحت الشعاع مسایل و بحران های بزرگ دیگر در خاورمیانه قرار داشته است. تداوم عصر دولت سالاری در روابط بین الملل هم باعث شده بود تا به طور خودکار، گروه های فروملی و مساله آنها در این کشورها از اهمیت کمتری برای دیگر بازیگران مهم بین المللی و سازمان های بین المللی نظیر جامعه ملل و سازمان ملل متحد برخوردار باشند؛ بنابراین مساله کُرد به غیر از دو برهه مختلف زمانی در دهه ۱۹۷۰ و اوایل دهه ۱۹۹۰ کمتر مورد حساسیت و توجه بازیگران فرامنطقه ای و به عبارتی کمتر به عنوان بحرانی حاد که مستلزم توجه و اراده برای حل شدنش باشد، به شمار رفته است.
او با اشاره به تأثیر ظهور داعش بر کردستان عراق توضیح داد: بحران و رویدادهای جاری برای کردها همزمان تراژیک، حماسه آفرین، مملو از تهدید و نیز فرصت ساز است. آن گونه که مشاهده شد، داعش در کمتر از یک هفته توانست بیش از ۴۰ درصد خاک عراق را از آن خود و شهرهای مهمی نظیر موصل، تکریت و رمادی را تصرف کند و حتی به جلولا در ۴۲ کیلومتری مرزهای غربی ایران برسد. در این زمان ناگهان عراق به سه منطقه مختلف تقسیم شد و کردها خود را در یک مرز ۱۰۴۰ کیلومتری با همسایه ای جدید به نام داعش دیدند.
این پژوهشگر مسایل خاورمیانه ادامه داد: داعش در دور نخست حملات خود به طور عمده بدنبال تسخیر شهرهای سنی نشین و سپس بغداد بود، اما در حالی که در فاصله چند کیلومتری با بغداد قرار داشت، ناگهان نوک پیکان حمله خود را تغییر دادند و بسوی کردستان لشکرکشی کردند. در زمانی کوتاه شهر ایزدی نشین شنگال و شهرهای دیگری نظیر زومار و … را تصرف کردند و خود را به فاصله کمتر از ۵۰ کیلومتری اربیل رساندند! البته در این برهه شاهد هستیم که کشتار مردان ایزدی و تجاوز سازمان یافته به زنان اسیر آنها روی می دهد و متأسفانه طی این روزها که شنگال آزاد شده است، گورهای دسته جمعی آنها یکی پس از دیگری در حال کشف است.
پشنگ با اشاره به تأثیر و دستاوردهای ظهور داعش برای کردها گفت: ظهور داعش برای کردها در کنار تهدیدات و تراژدی هایی که داشت، توأم با فرصت های بی بدیلی بوده است که در سایه آن کردها موفق به کسب موفقیت های چندی شده اند. برای مثال بین المللی شدن مساله کُرد، تصرف مناطق مورد مناقشه، کسب حمایت دیپلماتیک بین المللی، خرید رسمی تسلیحات نظامی، تبدیل شدن پیشمرگه ها به یک نیروی قابل اتکا، ایجاد نوعی همبستگی داخلی در بین کردها، تبدیل شدن به بازیگری قابل توجه در خاورمیانه.
او گفت: همانطور که اشاره شد، جنگ و بحران جاری در خاورمیانه برای بازیگران مختلف هم تهدید و هم فرصت بدنبال دارد و یکی از خروجی های آن «تغییر» خواهد بود؛ حتی برخی تحلیلگران و سیاستمداران بر این باورند که یکصدسال پس از نظم ناشی از توافق سایکس –پیکو، خاورمیانه و منطقه شامات و عراق در حال حرکت به سوی یک نظم جدید است و این شواهد از تغییر محتمل مرزهای سیاسی سایکس –پیکو خبر می دهند.
پشنگ با اشاره به چشم انداز های پیش روی کردها تصریح کرد: به باور من محتمل ترین آنها در عراق و شمال این کشور ممکن است روی دهد، چراکه کردهای عراق در طول جنبش ۹۸ ساله خود، هر زمان که قدرت شان بر دولت مرکزی می چربیده است، دم از استقلال زده اند و هر زمان که قدرت دولت مرکزی به کمک متحدین خارجی اش بیشتر بوده است، کردها خواهان خودمختاری بوده اند. آنها در همه این سالها هرگز فرصتی به سان موقعیت امروز خود را بدست نیاورده اند. در همین راستا مسعود بارزانی پس از سقوط موصل اعلام کرد که تاریخ عراق دارای یک نقطه عطف شده است و آن هم عراق قبل و بعد از سقوط موصل است یا «محمد حاجی محمود»، دبیرکل حزب سوسیال دموکرات کردستان عراق، معتقد است کسانی که سوار بر هواپیما از روی عراق رد می شوند، عراق را از دور یکپارچه می بینند اما اگر بخواهید با ماشین از عراق رد شوید می بینید ممکن نیست چون عراق عملاً سه قسمت شده است.
حسین دهشیار
حسین دهشیار: تهدید جدی خاورمیانه فقدان یک اندیشه و ایده است.
حسین دهشیار استاد دانشگاه علامه درباره «تأثیر حضور آمریکا و روسیه در چشم انداز بحران سوریه» تصریح کرد: خاورمیانه با دو واقعیت روبرو خواهد بود که هر دو اسفبار هستند. ابتدا شاهد خواهیم بود که کشورهای قدرتمند و فرا منطقه ای به ویژه آمریکا و روسیه حضوری قدرتمند و وسیع تر در منطقه خواهند داشت. دومین واقعیت هم این است که گسل های تاریخی در این منطقه وسیع تر و عمیق تر خواهد شد.
این کارشناس امور بین الملل افزود: در خاورمیانه به دلیل سطح توسعه اقتصادی، سیاسی و فرهنگی، قاعدتا تعریفی که از پدیده ها می شود چارچوب ازلی خواهد بود، یعنی از زوایه ای که از یکسری فاکتورهای قومی، قبیله ای، مذهب، نژاد و زبان مفاهیم را توجیه و تعریف می کنیم. در حالیکه در یک کشور توسعه یافته، پدیده ها را از این منظر بررسی نمی کنند بلکه از طریق عوامل عناصری که در بستر تعامل اجتماعی شکل گرفته است یعنی این موارد کسب شده است.
او ادامه داد: اگر بپذیریم که فاکتورها عملیاتی هستند در نتیجه کشتار و جنگ های بیشتری خواهیم دید. به این دلیل حاکمیت ها و گروه هایی که درگیر هستند، از این فاکتورها برای توجیه رفتار خود استفاده می کنند بنابراین داعش در بستر انفعالی شکل نگرفته است. اتفاقات رخ داده در سوریه کاملا قابل پیش بینی بود چون در کشوری مثل سوریه از چارچوب همین فاکتورها بود که دولت به جامعه نگاه کرد و رفتارهای خود را در رابطه با همسایگان شکل داد. وقتی این فاکتورها تعیین کننده می شوند، استعدادهایی به وجود می آید که قدرت های برتر نظام بین الملل ورود کنند.
دهشیار افزود: اینکه مشاهده می شود آمریکا و روسیه تا این اندازه در این منطقه درگیر هستند، به این علت است که به آنها فرصت داده شده است.
این استاد دانشگاه علامه طباطبایی، منطقه خاورمیانه را منطقه ای استراتژیک برای آمریکا دانست و افزود: خاورمیانه برای روسیه منطقه استراتژیک نیست. از زمانی که اوباما روی کار آمد یک احاله مسوولیت در منطقه ایجاد شد. به این معنا که دولت آمریکا به متحدین خود فرصتی می دهد تا سیاست های آمریکا را در منطقه پیاده کنند چون هزینه کمتری دارد. به این شکل خصومت ها هم نسبت به آمریکا کمتر می شود و هزینه ها را دقیقا کشورهایی می پردازند که احاله مسوولیت را پذیرفتند.
این کارشناس مسایل بین الملل با اشاره به تحولات جهان عرب توضیح داد: جنبش های اجتماعی ایجاد شده در جهان عرب، این فرصت را ایجاد کرد که سوریه دچار بحران شود. آمریکا از ابتدا مخالف دو ویژگی پان عربیسیم و دیگری پان اسلامیست در خاورمیانه بوده است.
او افزود: بعد از فروپاشی عثمانی طبیعی بود که پان عربیسیم شکل بگیرد. این مطلب، دو ویژگی داشت یک اینکه ضد غرب بود و دو اینکه بر یک قومیت و نژاد خاص نیز متکی بود. هدف اصلی آمریکا بر هم زدن آنها بود.
دهشیار با اشاره به اینکه آمریکا یک بازیگر قدرتمند است، اظهار کرد: آمریکا علاوه بر قدرت، منابع بسیاری هم دارد و منتظر می شود که در یک فرصت مناسب طرف را بزند. برای آمریکا فرقی نمی کند که دشمنش چه کسی باشد، آنها فقط می زنند.
این استاد دانشگاه اظهار کرد: ویژگی های شخصیتی اوباما به علاوه ویژگی های تئوریکی که به آن اعتقاد داریم؛ این نیاز و خاصیت را دارد که کمتر می خواهد مداخله مستقیم در کشورها داشته باشد. بر این اساس در سال ۲۰۱۱ اتفاقاتی در جهان عرب افتاده است که این فرصت را به اوباما و آمریکا داد تا این سیاست ها را پیاده کنند.
او با اشاره به چالشی که آمریکایی ها با آن در سوریه مواجه شدند، گفت: در ادبیات استراتژیک به این چالش، «ابهام استراتژیک» گفته می شود. مخالفان اسد و آمریکا که خواهان رفتن اسد هستند، هیچ کدام تناسبی با یکدیگر ندارند و به شدت با هم در تعارض قرار دارند. کسانی که مخالف اسد هستند دشمن آمریکا هم هستند و آمریکا با این چالش مواجه شد که کدام یک در اولویت قرار دارند. به همین دلیل هم تصمیم گیری آنها دچار چالش شد.
دهشیار این تعارض را فرصتی برای روسیه دانست و ادامه داد: روسیه خواهان این نبود که در خاورمیانه حضور داشته باشد اما آمریکا این فرصت را برای آنها فراهم کرد. از سویی دیگر مخالفان اسد قابل پیش بینی نیستند و ساختار تعیین شده درونی و رهبری مشخصی ندارند، اما روسیه یک کشور برتر از نظر نظام بین الملل است و بازیگری است که ساختار درونی دارد چون یک کشور موثر است. بر این اساس اهل معامله هم است، بنابراین آمریکایی ها از این موضوع ناراحت نبودند چون می دانستند که می توانند با روس ها معامله کنند. وجود روس ها یک اتفاق مثبت دیگر برای آمریکایی ها به همراه داشت که سبب شد تمام بازیگران منطقه ای که از مخالفان و موافقان اسد بودند، از صحنه حذف شوند. برای آینده منطقه، عربستان و ترکیه نقش تعیین کننده ای ندارند بلکه آمریکا و روسیه تعیین می کنند که در سوریه چه اتفاقی رخ دهد.
او در خصوص آینده خاورمیانه تصریح کرد: در آینده، خاورمیانه ای خواهیم دید که جغرافیای آن به این شکل نخواهد بود؛ البته به صورت غیر رسمی تغییر کرده است. تنها نیازهای غرب و کشورهای بزرگ تعیین خواهد کرد که چه روزی به طور رسمی اعلام شود. در آینده کشوری مانند عراق و سوریه امروزی نخواهیم دید و کشورهایی هم که شکل می گیرند، باز هم در چارچوب تعریف فاکتورهای ازلی شروع به تعریف منطقه و دنیا می کنند. پس دوباره قومیت، مذهب و نژاد، محور می شود.
این کارشناس امور بین الملل در خصوص فقدان ایده و اندیشه در منطقه گفت: ما در این منطقه نیاز به فاکتورهای ازلی نداریم بلکه نیازمند ایده یا یک اندیشه هستیم؛ چیزی که خودمان یاد گرفته باشیم نه اینکه به ما ارث رسیده باشد. بر این اساس آنچه غرب و روسیه می خواهند، منطقه ای پر از تنش و آشوب است و هرجا که تنش وجود داشته باشد، به نیروی خارجی و عامل بیرونی متوسل می شوند. کسانی هم که به قدرت می رسند، یک عقب گرد خواهند داشت؛ پول نفت صرف خرید اسلحه می شود و کسانی که یکدیگر را در این منطقه از بین می برند، مسلمان هستند، اما کسانی که خوشحال می شوند غیر مسلمانان ها هستند.