نگاهی به اسناد بسیار مهم آرشیوهای محرمانه اتحاد جماهیر شوروی در مورد تجزیه طلبان در آذربایجان و مهاباد در سال های ۱۳۲۵-۱۳۲۴ خورشیدی
نویسنده: کاوه بیات
تبریز نیوز:
سرویس مقاله:ایران مهر-کاوه بیات
طرح تاریخ بینالملل جنگ سرد مستقر در مرکز بینالمللی وودرو ویلسون برای پژوهشگران، واقع در واشنگتن که پیش از این نیز یکی بررسیهایش را باب چگونگی شکل گیری بحران آذربایجان در سالهای پایانی جنگ دوم جهانی در فصلنامه گفتگو منتشر کردیم ۲ در ادامة بررسیهایش در این زمینه، نشستهایی دیگر برگزار و اسنادی جدید فراهم آورده است.
در دور جدیدی از این نشستها که در فاصلة سالهای ۲۰۰۲-۲۰۰۰ در گرجستان برگزار شد گروهی از پژوهشگران غربی و همچنین تعدادی از پژوهشگران جمهوری آذربایجان، ارمنستان و گرجستان در باب «جنگ سرد در قفقاز» مقالات و اسنادی را ارائه کردند.
همانگونه که در ترجمة بخشهایی از گزارش این کنفرانسها – (در ادامة این یادداشت) – ملاحظه خواهد شد. بحران آذربایجان و به ویژه توضیح انگیزههای استالین در تاسیس و سپس انحلال یک حرکت جدایی طلب در شمال ایران محور اصلی بحث را تشکیل میدهد، ولی در کنار این واقعه مهم به تحولات مشابهی که در دیگر نقاط قفقاز نیز جریان یافت اشاره شده است؛ از جمله طرح ادعای ارضی نسبت به خاک ترکیه و تاثیر آن بر ناسیونالیسم گرجی و ارمنی که ابعاد کلی تر سیاست «شرقی» دولت شوروی را در همان ایام روشنتر میسازد.
انتشار اسناد جدیدی در این زمینه نیز از دیگر دستاوردهای این کنفرانس بوده است؛ از جمله سه سند مهم دربارة جواب عملی تر برنامة شوروی در قبال نفت شمال ایران که زمینه ساز بروز بحران آذربایجان بود و دستورالعملهایی ریز و دقیق درباره کم و کیف تاسیس و سازماندهی فرقة دموکرات آذربایجان که از لحاظ آشنایی با ماهیت فرمایشی و خاستگاه تصنعی فرقه، اسناد مهم در خور توجهی به شمار میآیند. ترجمه فارسی این اسناد در انتهای گزارش آمده است.
در تابستان ۱۹۹۹ آرشیو امنیت ملی (National Security Archives) با همکاری «طرح تاریخ بینالملل جنگ سرد» برنامة تحقیقاتی جدیدی را تحت عنوان «گرجستان، ارمنستان و آذربایجان در جنگ سرد» بر پا داشت.
برآوردی از حد و حدود اسناد موجود در آرشیوهای تفلیس، ایروان و باکو دربارة جنگ سرد – از جمله نمونههایی از مجموعه اسنادی که در مسکو در دسترس نیستند – از اهداف اصلی این برنامه بود. گردهم آوردن گروهی از پژوهشگران این سه جمهوری در چارچوب همکاریهای گسترده تر طیفی از پژوهشگران بینالمللی جنگ سرد و بهرهبرداری از دانستههای آنها در تاریخنگاری جنگ سرد و اتحاد شوروی نیز از دیگر اهداف این برنامه بود. نخستین ملاقات پژوهشگران ارمنی، آذربایجانی، گرجی و آمریکایی در اکتبر ۲۰۰۰ در تفلیس صورت گرفت. این جلسه که یکی از نخستین جلسات دیدار مورخان ارمنی و آذربایجانی پس از سالها جنگ و دوری در پی تحولات ناشی از فروپاشی شوروی بود. از ملی و علاقة برخی از محققین این سه کشور بر تبادل آراء و دانسته هایشان با یکدیگر و همچنین با پژوهشگران غربی حکایت داشت. پس از گفتگوهایی چند، شرکت کنندگان این جلسه در مورد دستور کار یک کنفرانس بعدی به تفاهم رسیدند.
این کنفرانس در ۸-۹ ژوئیه ۲۰۰۲ در تسیناندلالی واقع در کاختی گرجستان برگزار شد. در این کنفرانس هفده پژوهشگر شرکت کردند، از جمله لارا عباسوا (دانشگاه دولتی باکو), لوان آوالیشویلی (دانشگاه دولتی تفلیس), جمیل حسنلی (دانشگاه دولتی باکو), گئورگی مامولیو (دانشگاه دریای سیاه) ادوارد ملکو نیان (موسسه تاریخی عمومی ارمنستان), کارن خاچاطریان (موسسه تاریخ عمومی ارمنستان) کتوان روستیاشویلی (دانشگاه تفلیس). رونالد گریگور سانی (دانشگاه شیکاگو) فرانسواز توم (دانشگاه سوربن). آماتون ویرابیان (بخش آرشیو جمهوی ارمنستان) و آندرهای زوبوف (موسسه روابط بینالمللی مسکو)
ارتباط میان آمال ناسیونالیستی محلی و طرحهای ژوزف استالین در مراحل پایانی جنگ دوم جهانی، یکی از مهمترین مضامینی بود که بخش چشمگیری از بررسیهای مستند ارایه شده در این کنفرانس رابه خود اختصاص داد. جمیل حسنلی براساس پژوهشهای گسترده اش در باب سیاست شوروی در قبال آذربایجان ایران در سالهای ۴۶-۱۹۴۵ مقالهای ارایه کرد. آرشیو کمیتة مرکزی حزب کمونیست آذربایجان در مورد نحوة اعمال برنامههای استالین برای توسعة نفوذ شوروی کسب امتیاز نفت شمال ایران، مجموعهای مفصل و ظاهراً کامل از اسناد را در خود جای داده است. این اسناد بیانگر آن است که چگونه استالین سعی کرد از طریق دامن زدن به احساسات ناسیونالیستی در میان آذریهای هر دو سوی مرز ایران و شوروی به اهداف توسعه طلبانة خود دست یابد.
در خلال دورة اشغال ایران در فاصله سالهای ۴۶-۱۹۴۱ همانگونه که بررسیهای حسنلی نشان میدهد. میان اهداف استراتژیک استالین در ایران و برنامههای ناسیونالیستهای آذری نوعی ابهام – یا حتی تنش – حل نشده وجود داشت. میرجعفر باقروف دبیر اول حزب کمونیست آذربایجان در خلال ابلاغ دستورالعملهایش به گروهی از مقامات شوروی که در سال ۱۹۴۱ عازم ایران بودند. چنین گفت: «شما با انجام وظایفتان، خدمت بزرگی به خلق آذربایجان خواهید کرد. با اجرای این وظیفه غرور آفرین، خواستههای برادرانی را برآورده خواهید ساخت که قرنها است جدا ماندهاند»
بسیاری از مقامات شوروی [در جمهوری آذربایجان؟ ] بر این باور بودند که حمایت از اقلیت آذری ایران باید در راس سیاستهای شوروی قرار گیرد ولی استالین در این باب تردید داشت در سالهای ۴۲-۱۹۴۱ به جای ۲۵۰۰ تا ۳۰۰۰ مامور، فقط ۶۰۰ نفر از جمهوری آذربایجان به ایران مامور شدند. علاوه بر این مقامات شوروی در بخش اشغالی ایران احتمالا برای خنثی کردن نفوذ آذریها برای جلب حمایت اقلیتهای کوچکتر ایران مانند کردها و ارمنیها و گرجیها نیز اقدام کردند.
استالین پس از اعلان وحدت اوکراین و بلاروس در مه ۱۹۴۵ اردیبهشت ۱۳۲۴ بر آن شد که نسبت به آمال و خواستههای ناسیونالیستی در جنوب قفقاز رویه مساعدتری را اتخاذ کند. مسکو به صورتی عامی از کمیسار امور خارجة جمهوری شوروی آذربایجان خواست که در باب آذربایجان شمالی (شوروی) و جنوبی (ایران) یادداشتی تهیه کند که در آن یگانگی تاریخی و فرهنگی آن دو نشان داده شده باشد. به علاوه در این یادداشت میبایست بر این نکته تاکید میشد که لحظه مناسب برای «رهایی» آذربایجان جنوبی فرارسیده است. در ۲۱ ژوئن و ۶ ژوئیه ۱۹۴۵/۳۱ خرداد و ۱۶ تیر ۱۳۲۴ پولیت بورو [دفتر سیاسی حزب کمونیست] استالین به صورتی محرمانه دستور داد در حوزههای نفتی شمالی ایران عملیات اکتشافی آغاز شود و همزمان، این اقدام بر اساس حرکتهای ملی آذری و کردی، حکومتهای جدایی طلبی در آن حوزه تاسیس گردند در مسکو گروه سهگانه مولوتوف، بریا و مالنکوف مامور اعمال این برنامهها شدند. استالین، باقروف – دوست و برکشیدة بریا – را به حضور خواست و شخصا دستورالعملهای لازم را جهت اجرای این دو طرح ابلاغ کرد.
در دسامبر ۱۹۴۵ /آذر ۱۳۲۴ فرقة تازه تاسیس دموکرات آذربایجان کنترل بخشیهای آذری نشین شمال ایران را بر عهده گرفت. این اقدام. همراه با امتناع استالین از فراخوانی نیروهایش از ایران، نخستین بحران بینالمللی جنگ سرد را پیش آورد. استالین در مقابل فشارهای ایالات متحده و سازمان ملل نیروهایش را در سال ۱۹۴۶/۱۳۲۵ از ایران فراخواند. تحولات بعدی نشان داد که استالین در قربانی کردن سران فرقة دموکرات آذربایجان، جدایی طلبان کرد و دیگر فعالان ناسیونالیستی که سرنوشت خو را به دست او سپرده بودند. کوچکترین ملاحظهای نداشت. در این بررسی حسنلی در عین تاکید بر ماهیت اهداف شوروی در ایران که بر ترکیبی از خواستههای اقتصادی (نفت) و نگرانیهای امنیتی استوار بود. گرایشهای ناسیونالیستی محلی در این واقعه را نیز یادآور میشود. حتی امروز نیز پارهای از پژوهشگران در جمهوری آذربایجان، ما حصل بحران ایران را شکستی برای جمهوری خود تلقی میکنند.
لارا عباسوا در مقالهای که ارایه کرد. یکی دیگر از بحرانهایی را که به شکل گیری جنگ سرد کمک کرد. مورد بررسی قرار داده است. ادعاهای ارضی شوروی در قبال قلمرو ترکیه در همان ایام – سالهای ۴۶- ۱۹۴۵/ ۲۵- ۱۳۲۴ که در نهایت واشنگتن را وادار به اقدام کرد.
عباسوا با بهرهبرداری از اسناد آرشیوهای باکو و همچنین اسنادی که از سوی دیگر شرکت کنندگان در نشست اکتبر ۲۰۰۰ ارایه شد. به این نتیجة جالب توجه دست یافت که در آن سوی روبنای به ظاهر یکپارچه و منسجم سیاست خارجی شوروی, «جنگ سرد» دیگری میان رهبریهای سیاسی جماهیر شوروی آذربایجان، ارمنستان و گرجستان جریان داشت. خواستههای ارضی شوروی در قبال ترکیه موجب احیای خواستهها و آمال ارمنیها شد که هنوز کوچ اجباری از سرزمینهایی را که اینک در محدودة ترکیه قرار داشت و قرنها موطن آنان بود.
فراموش نکرده بودند، ولی این ادعاهای ارضی شوروی با خواستههای رهبری گرجستان که خواهان «اعادة قلمرو تاریخی» لارها در طرابوزان (واقع در کرانههای جنوب شرقی دریای سیاه) بودند. نیز گره خورد. جاناشیا و برجنیشویلی، دو تن از مورخان گرجی با کسب اجازه از مقامات مسکو (که گرجیها در سطح رهبری آن حوزه نفوذ چشمگیری داشتند) طی انتشار مقالهای در دسامبر ۱۹۴۵ درصدد توجیه زمینههای سیاسی و فرهنگی الحاق طرابوزان برآمدند.
رقیب عمدة آنها در عرصه ارمنیها بودند که میگفتند از کل مساحت ۲۶۰۰۰ کیلومتر مربع حوزهای که قرار بود از خاک ترکیه جدا شود, ۵۰۰/۲۰کیلومتر مربع میبایست به خاک جمهویر ارمنستان منضم گردد. در واکنش به این درخواست کیکنادزه کمیسار امور خارجة جمهوری گرجستان ضمن ارسال یادداشتی به مسکو پیشنهاد کرد که ارمنستان فقط ۱۲۷۶۰ کیلومتر مربع و گرجستان نیز ۱۳۱۹۰ کیلومتر مربع از آن را دریافت دارد. پرسشی که در این مقاله مطرح شد آن بود که اصولاً در «نظام توتالیتر» استالینی تا حد امکان بروز یک چنین خواستههای متعارضی وجود داشت و آنها تا حد حاصل گرایشهای ناسیونالیستی محلی بودند و تا چه حد محصول تشیوق و ترغیب مسکو؟
کارن خاچاطریان براساس اسناد موجود بحران ۴۶-۱۹۴۵ ترکیه را از دیدگاه ارمنستان روایت کرد. وی در این مقاله ضمن تاکید بر بی توجهی پیشین مقامات شوروی نسبت به آمال ارمنیها ارمنه و امتیازاتی که آنها با نادیده گرفتن مصالح ملی ارمنیها به دولت ترکیه و نیروهای بلشویک مستقر در جمهوری آذربایجان اعطا کردند، خاطر نشان ساخت که انتقادات دولت شوروی در ۱۹ مارس ۱۹۴۵ / ۲۸ اسفند ۱۳۲۳ از معاهدة ترکیه و شوروی اشتیاق و شور خاصی را در میان ارامنة سراسر جهان به وجود آورد. در پروندههای آرشیو وزارت ارجة جمهوری شوروی ارمنستان در ایران، نامهها و در خواستهای بسیاری از سوی مجامع مهاجر ارمنی – حتی از جوامع مستقر در آمریکا – دیده میشود که در آنها از «استالین کبیر» در خواست «عدالت» شده بود. رهبری ارمنستان شوروی در مقام واسطهای میان ارمنة مهاجر و مسکو عمل میکرد.
گرگوری آروتیوقرییان دبیر حزب کمونیست ارمنستان طی نامههای متعددی که به مولوتوف و استالین نوشت از آنها خواست که در مذاکرات خود با متفقین در باب جهان بعد از جنگ مسئلة اعادة «سرزمینهای تاریخی ارمنستان» را نبز منظور دارند. به نظر میآید که استالین با این فکر همراهی داشته و به همین دلیل در ارتباط با برنامههایش برای ترکیه، اجازه داد که یک برنامة جهانی برای تشویق بازگشت ارامنة مهاجر به جمهویر ارمنستان آغاز شود. طولی نکشید که تعداد ارمنیهایی که ارمنستان شوروی مهاجرت گردند به مراتب بیش از انتظار مقامات شوروی و امکانات محدود جمهوری رسید، صدها هزار ارمنی دراقصی نقاط جمهوری پراکنده شدند و مقامات محلی برای «بازپروری» و تامین معاش و مسکن آنها در مضیقه قرار گرفتند.
به گونهای که خاچاطریان در بررسی خود آورده است تازه در سال ۱۹۴۸ بود که استالین به ابعاد این ماجرا توجه کرد. فشارهای شوروی بر ترکیه نه فقط به اعطای یک امتیاز ارضی منجر نشد بلکه دولت آنکارا را به کسب حمایت آمریکا واداشت. بسیاری از ارمنیهایی که به جمهوری ارمنستان آمده بودند از وضعیت دشوار آن سامان در عذاب بوده و میخواستند به موطن پیشین خود باز گردند. به تدریج حضور ارمنیهای مهاجر از آنچه که قرار بود به مثابه یک حربة دیپلماتیک در این بازی استالین عمل کند. به یک بارگران اقتصادی و خطر امنیتی تبدیل شد. علاوه بر این هم رهبران جمهوری آذربایجان و هم رهبران جمهوری گرجستان به استالین هشدار دادند که ارمنیها «قابل اطمینان» نیستند و امکان دارد که «یک ارمنستان بزرگ» در جهت جدایی حرکت کند. اندکی بعد مهاجران در نقاطی دور از مرزها اسکان داده شدند.
در ۱۴ سپتامبر ۱۹۴۸/ ۲۳ شهریور ۱۳۲۷ استالین که در آن موقع در استراحتگاه خود در کرانة دریای سیاه بود طی یک پیام تلگرافی از گئورگی مالنکوف خواست که موضوع بروز آتشسوزی در یک کشتی شوروی را که گروهی از مهاجران ارمنی را به بندر باطوم میآورد مورد بررسی قرار دهد. سوء ظن استالین مبنی بر امکان وجود عوامل آمریکایی – انگلیسی در میان مهاجران ارمنی به تحقیقات و سرکوبهای گستردهای تبدیل شد. که در نهایت به متوقف ساختن برنامة بازگشت ارمنیها و تبعید هزاران ارمنی مراجعت کرده به اردوگاههایی در قزاقستان گشت.
ادوارد ملکونیان در مقالهای که در این کنفرانس ارایه داد موضوع خواستهها و بازگشت ارامنه را در سالهای ۴۸-۱۹۴۵ از سوی دیگر این ماجرا، یعنی از دید ارمنیهای مقیم خارج بیان کرد. در این مقاله که بیشتر بر منابع آرشیوی غرب استوار است ملکونیان ریشههای بروز اختلاف نظر میان حزب ضد کمونیست داشناکتسوتیون و حزب رامکاوار را مورد بررسی قرار داده است. حزب رامکاوار که ادغام جمهوری ارمنستان در چارچوب شوروی را پذیرفته بود دو موسسات خیریه تابع آن – از جمله یکی از آنها که تحت سرپرستی گالوست گلبندیان قرار داشت – به ارمنستان شووری کمک میکردند ولی این کمکها در خلال سرکوبهای دهة ۱۹۳۰ پایان گرفت.
در پی خاتمه جنگ دوم جهانی جامعة ارمنی آمریکا برای احیای معاهده (۱۹۲۰) که براساس آن بخش چشمگیری از آناتولی به ارمنه واگذار شده بود به سعی و تلاش برخاستند. از آنجایی که ترومن در جهت مهار شوروی وارد کار شده بود این خواستههای جامعة ارمنی آمریکا با منافع استراتژیک آمریکا در تعارض قرار گرفت.
در یکی از مقالاتهای مهمی که میان نمایندگان جامعة ارمنی و دین آچسون وزیر امور خارجة آمریکاصورت گرفت. او از آنها پرسید که آیا متوجه هستند که عملا از الحاق اراضی قلمرو ترکیه توسط اتحاد شووری حمایت میکنند. ارمنیها نیز مایوس و سرخورده در حالی که آرزوهای خود را برباد رفته میدیدند. جلسه را ترک کردند. با افزایش رقابت روسیه و آمریکا هر دو قدرت بر آن شدند که از جامعه ارمنی مهاجر به عنوان حربهای در جهت افزایش نفوذ خود در خاورمیانه استفاده کنند.
گئورگی مامولیا در مقاله خود از اسناد و دیدگاههای گرجستان در باب مسئله حساس خواستههای ارضی و سیاستهای قومی نهفته در پشت نمای بحرانهای ایران و ترکیه سخن گفت. وی نشان داد که چگونه یک اقلیت کوچک گرجی در فریدون [از توابع استان اصفهان] در تنشهای برآمده از جنگ سرد گرفتار آمد و در سال ۱۹۴۵, گرجیهای فریدن نیز همانند پارهای از دیگر اقلیتهای قومی ایران از نقطه نظر ابرازی متحمل جهت ایجاد آشوب و اغتشاش در ایران مورد توجه مسکو واقع شدند. ظاهرا در این زمینه میان مقامات مسکو و تفلیس اختلاف نظرهایی بیش آمده بود، در حالی که مقامات گرجی خواهان بازگرداندن گرجیهای فریدن به گرجستان بودند، مقامات مسکو میل داشتند که آنها در ایران بمانند. این ماجرا نیز در پی ناکامی تلاشهای استالین برای توسعة نفوذ شووری در شمال ایران، در برابر سرسختیهای ایران و فشار آمریکا به دست فراموشی سپرده شد.
در این مقاله در باب دیگر قربانیهای تنش برآمده از جنگ سرد نیز بحث شده است، از جمله ترکهای مسخطی و دیگر اقلیتهایی که پس از فروپاشی امپراتوری عثمانی در گرجستان مستقر شده بودند. گرایش ترکیه به سمت غرب باعث آن شد که بر ضد [اقوامی که] «عوامل» بالقوة ترکیه [محسوب میشدند] سیاستهای سرکوبگرانه آغاز شود و بخش وسیعی از اقلیتهای ترک تبار ساکن در نواحی مرزی شوروی مورد پاکسازی قومی قرار گیرند. در سال ۱۹۴۹ مقامات وزارت کشور بنا به دستور استالین در عملیاتی مرسوم به ولنا (موج) گروهی مشتمل بر ۳۶۷۰۵ ترک مسخطی، یونانی و ارمنیهایی که به تازگی برگشته بودند را به قزاقستان و دیگر جمهوریهای آسیای میانه تبعید کردند.
الدار اسماعیلوف در مقالة خود از میرجعفر باقروف، یکی از بازیگران اصلی تحولات حوزة جنوب قفقاز در این سالها و نقش اساسی او در تحولات سالهای ۴۹- ۱۹۴۵ تصویری ارایه داد. چگونگی جان به دربردن او از شکست قمار استالین در شمال ایران، یکی از جنبههای جالب این مقاله بود. گذشته از دوستی باقروف با بریا, این که وی نخستین آذربایجانی بود که به مقام دبیر اولی حزب کمونیست آذربایجان رسیده بود نیز در این امر موثر بوده است. جمعیت جمهوری آذربایجان از نظر تاریخی و فرهنگی از ترکیب قوی بالقوه ملتهب و آماده انفجاری برخوردار است. علاوه بر این دلیل دارا بودن ذخایر نفتی اهمیت استراتژیک خاصی نیز دارد.
باقروف فرد تحصیلکردهای نبود ولی شم و زیرکی سیاسی در خور توجهی داشت. بروز تنشهای جدید در مناسبات شوروی با ایران و ترکیه میتوانست موقعیت او را در خطر اندازد. با تبدیل ترکیه بدانجا که به پایگاه رخنه به درون آذربایجان میمانست. نگرش دائما مشکوک و توطئه نگر استالین میتوانست دامنگیر رهبران سیاسی ترک تبار گردد و باقروف که به خوبی به چنین خطری آگاه بود در مقام پیشدستی برآمده و مبارزة گستردهای را برضد گرایشات پان ترکی آغاز نمود. او در سال ۱۹۴۹ مبارزهای را بر ضد امام شامل، رهبر مقاومت استقلال طلبانه و ضد روس مردم قفقاز در سالهای دو دهة ۱۸۴۰ و ۱۸۵۰ آغاز کرد.
براساس اسنادی که اسماعیلوف در آرشیوهای باکو یافته است باقروف در خلال دیداری که با استالین داشت پییشنهاد کرد که کل تاریخ مسلمانهای قلمرو شوروی از نو نوشته شود. او در مرحلة بعدی بر آن شد صمن تلاش برای محو علقههای فرهنگی ترکی در میان نخبگان تحصیلکردة آذربایجانی، آنها را در جهت عکس هرگونه گرایش پان ترکی، به سوی نوعی هویت خاص «آذری» هدایت کند. با توجه به تهیه و تدارک تبلیغاتی شوروی در آن سالهای نخست جنگ سرد، ارزش تلاشهای باقرووف برای دامن زدن به گرایشهای ضد ترک در جمهوری آذربایجان، موضوعی نبود که از نظر استالین دور بماند.
علاوه بر این باقروف برای پیشگیری از بروز هرگونه سوء ظن از جانب استالین، سرکوب گستردهای را نیز بر ضد آن گروه از اعضا حزب کمونیست آذربایجان آغاز کرد که به نوعی با ایران و ترکیه مربوط بودند، صرف داشتن خویشاوندانی در آن کشورها و یا حتی دیدار آنها کافی بود که شخص را به تبعید و جابجایی دچار کند و در پایان باقروف به استالین پیشنهاد کرد که بازماندگان فرقه دموکرات آذربایجان و دیگر افرادی که در نهضت جدایی طلبانة آن سامان خدمت کرده بودند به سیبری یا قزاقستان تبعید شوند.
در مباحث مطرح شده در این کنفرانس و در خلال مطالب که در باب مقالات ارایه شد. شرکت کنندگان توانستند – برای پارهای نیز برای نخستین بار – از مرزهای محدود «پروژههای ملی» که دهها سال است بر تاریخنگاری گرجستان و ارمنستان و آذربایجان حکمفرماست. فراتر روند.
رونالد سانی در نکاتی که در حاشیه این مباحث مطرح کرد خاطرنشان ساخت که از نقطه نظر تاریخی خواستههای ارضی مطرح شده از سوی ارمنیها در مقایسه با خواستههای مشابهی که از سوی آذربایجانیها و گرجیها مطرح شد، از ابعاد جدی تر و گسترده تری برخوردار بود. چرا که خواستههای مطرح شده از طرف گرجیها و آذربایجانیها بیشتر برانگیخته مسکو و نخبگان تحصیلکردة محلی به نظر میآمد. از نظر او موضوع معاودت ارمنیها نیز در عین حال که میتوانست به حربة بالقوه موثری در دست شورویها تبدیل گردد. متضمن خطراتی برای نظام نیز بود.
در دیگر مباحث مطرح شده در این کنفرانس از اسناد موجود در آرشیوهای پلیس مخفی شوروی در گرجستان و آذربایجان و ارمنستان سخن به میان آمد که هر یک به روشنی مبین بروز تعارضات قومی در قفقاز سالهای پایانی جنگ دوم میباشند، تعارضات و تنشهایی که دامنة آنها به سالهای بعد نیز کشید. برخلاف افسانهای رایج آن دوره در باب «یک ملت واحد شوروی» این اسناد و گزارشها هم از بروز گاه به گاه کینه و دشمنی میان نیروهای ناحیه نظامی ماوراء قفقاز و ساکنین محلی حکایت دارد و هم از بروز حرکتهای ضد روسی و ضد شوروی در آن سامان. به گفتة فرانسواز توم سیاستهای توسعه طلبانة استالین در دامن زدن به احساسات و رقابتهای قومی نقش موثری داشت و در نتیجه رهبری شوروی در تلاش خود برای بسط نفوذ مسکو به نواحی همسایه با دشواریهای داخلی فراوانی روبرو گردید.
سند شماره ۱
فرمان کمیته دفاع دولتی [اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی] شماره ۹۱۶۸ اس. اس، در مورد اقدامات اکتشافی زمین برای نفت شمال ایران.
۲۱ ژوئن ۱۹۴۵/ ۳۱ خرداد ۱۳۲۴
رونوشت
فوق محرمانه
کمیتة دفاع دولتی
فرمان GOKO [کمیتة دفاع دولتی] شمارة ۹۱۶۸ اس. اس، مورخ ۲۱ ژوئن ۱۹۴۵
مسکو، کرملین
عملیات اکتشافی زمینشناسی برای نفت در شمال ایران
با هدف بررسیهای زمینشناسی و اقدامات حفاری برای نفت در شمال ایران، کمیته دفاع دولتی فرمان میدهد:
در چارچوب [بخش] «آذنفت» [نفت آذربایجان] مجموعة نارکوم نفت [کمیساریای خلق برای نفت] یک مدیریت هیدروژئولوژیک تشکیل داده و وظیفه نظارت بر بررسیهای زمین شناختی برای حوضههای نفتی در شمال ایران را به آن واگذار کنید.
برای اجرای این کار شناسایی در شمال ایران نارکوم نفت (رفیق بایباکوف) و آذنفت (رقیق وزیروف) را از جهت تامین تعداد کارگران لازم از صنعت نفت برای حفاری و گروههای بررسی و اعزام آنها به حوزههای کاری به صورت واحدهای هیدروزئولوژیک وابسته به ستاد نیروهای شوروی در ایران (قزوین), مسئول بدانید.
برای واحد هیدروژئولوژیک جهت اجرای اقدامات ذیل در شمال ایران، هیاتی را مستقر سازید:
الف) حفاری ده تلمبه در هفت ناحیه، از جمله سه تلمبة ثابت (حفاری عمیق برای جستجوی ساختاری) در نواحی بندر شاه، شاهی، بابلسر و بندر [پهلوی]
ب) بررسیهای زمین شناختی: هیئتی مرکب از ده گروه در مناطق دشت گرگان، اشرف، شاهی، آمل، خرمآباد، بلگار چای [؟] جلفا، زنجان، تبریز، اردبیل و سیاه کوه
پ) بررسیهای زمین شناختی، هیئتی مرکب از سه گروه در مناطق دشت گرگان، ارضی پست مازندران و رشت و در کل کرانه جنوبی دریای خزر از مرز جمهویر شوروی ترکمنستان تا مرز جمهوری شوروی آذربایجان
برای انتقال ابراز لازم حفاری و اکتشاف از اول سپتامبر ۱۹۴۵ جهت شروع کار حفاری و اکتشاف در سپتامبر ۱۹۴۵ نارکوم نفت (رفیق با بیاکوف) و آذنفت (رفیق وزیروف) را مسئول تلقی کنید.
برای سازماندهی و اعزام یک هیئت اکتشافی مرکب از ده گروه، یک گروه حفاری چاه و الکترومتر، یک هیئت ژئوفیزیک بر کسب از سه گروه (نقل سنجی و Variometric از طریق انتقال از باکو [گروه] Variometric از شعبة ولگای میانة نارکوم نفت [گروه] مقاومت سنجی از منطقه کراسنودار، تا اول اوت ۱۹۴۵ نارکوم نفت (رفیق بایباکوف) را مسئول بدانید)
با هدف تجزیه واحد هیدرولوژیک به تدارکات، وسایل و ابزارهای لازم [ارگانهای ذیل] را مسئول بدانید:
الف) نارکوم نفت (رفیق با یباکوف) باید در اوت ۱۹۴۵ [اقدام ذیل] را در اختیار مدیریت هیدرولوژیک قرار دهد، پنج دستگاه تلمبه، وسایل حفاری، و یک دستگاه حفاری گردان، چهار دستگاه چارچوب ZV-750وسایل حفاری و ملزمات آنها، سه میلة حفاری (۱۲۰۰ متر) و ابزار لازم جهت تلمبههای Ka-300 و دیگر وسایل و تجهیزات لازم برای اقدامات واحد هیدرولوژیک.
ب) نارکوم ونستورگ [کمیساریای خلق برای تجارت خارجی] (رفیق میکویان) موظف است که در ژوئن – ژوئیه ۱۹۴۵ پانزده تراکتور و صد و بیست کامیون از واردات [خودروهای ؟] سوار نشده از ایران را به واحد هیدرولوژیک تحویل دهد.
پ) ژنرال فرمانده جهت ماورا قفقاز رفیق تیولنف موظف است که فضای اداری و اقامتی لازم را در قزوین و مناطق عملیاتی در اختیار واحد هیدرولوژیک قرار داده و همچنین با استفاده از افراد واحدهای نظامی برای سوار کردن صد و بیست کامیونی که به واحد هیدرولوژیک اختصاصی یافته مساعدت نماید.
ت) کمیساریای خلق برای امور دفاعی اتحاد جماهیر شوروی (رفیق وربویف [مارشال فرمانده نیروهای مهندسی، سرپرست نیروهای مهندسی ارتش شوروی])موظف است که تا اول اوت ۱۹۴۵ دو واحد کامل و آماده به کار حفاری سیار ۱۰۰-۲-AVBیک دستگاه حفاری AVB-2-100یا تانکر آب ZIS -5 و یک کامیون ۵/۱ تن با وسایل لازم و یک چارچوب ۱۲۵-UA با سه گروه حفار را در اختیار واحد هیدرولوژیک در ایران قرار دهد.
ت) کمیساریای خلق برای امور دفاعی اتحاد جماهیر شوروی ([ژنرال ارتش، فرمانده پشت جبهة ارتش شوروی] رفیق خرولف) موظف است از کارگاههای تعمیرات فرماندهی حمل و [ارتش] شوروی در ایران پنج دستگاه کامیون ۱۲ تن ماک, ۷ دستگاه تریلر الوار بری و پانزده دستگاه [جیپ] ویلیز را که در شرایط مناسب کاری باشند در اختیار واحد هیدرولوژیک قرار داده و در کارگاههای بخش تعمیرات فرماندهی حمل و نقل [ارتش] شوروی در ایران، تسهیلات لازم را جهت تعمیر وسایل حفاری و خودروهای [هیئت] را فراهم سازد.
ژنرال فرمانده جبهه قفقاز (رفیق تیولنف) را از نظر فراهم آوردن نیروی محافظ، یک گروه اسکورت برای هیئتهای اعزامی، ارایه نقشههای لازم و همچنین تامین لباس و مدارک مورد نیاز واحد هیدرولوژیک، برای ارایه همراهیهای لازم با واحد هیدرولوژیک جهت اقدامات حفاری و اکتشافی مسئول بدانید.نارکوم فین [کمیساریای خلق برای امور مالی] (رفیق زورف) را برای سپردن هشت میلیون روبل، به علاوه ۲۴۰۰۰۰۰ ریال به مدیریت هیدرولوژیک مجمع آذنفت برای تامین مواد و تجهیزات حمل و نقل و نگهداری از کارکنان، در محصول سوم و چهارم سال ۱۹۴۵ مسئول بدانید.
به کمیساری خلق برای امور داخلی (NKVD) جمهوری شوروی آذربایجان اجازه داده شود که برای کارکنان اعزامی نارکوم نفت و مجمع آذنفت جهت امور مدیریت هیدرولوژیک جواز ورود به ایران را صادر کنند.رفیق ملیک پاشایف به عنوان رئیس مدیریت هیدرولوژیک، رفیق گیلواروف به عنوان رئیس مدیریت هیدرولوژیک به عنوان رئیس مدیریت هیدرولوژیک در نهاد فرماندهی نیروهای شوروی در ایران و رفیق کورنف به عنوان معاونت مدیریت هیدرولوژیک تایید شوند.نارکوم نفت (رفیق بایباکوف) و آذنفت (رفیق وزیروف) شخصا مسئول نظارت بر تامین خدمة و متخصصان مهندس و فنی واحد هیدرولوژیک و فراهم آوردن ابزار و تجهیزات لازم جهت اقدامات حفاری و زمین شناختی در شمال ایران، تلقی میشوند. دبیر کمیته مرکزی حزب کمونیست آذربایجان، رفیق باقروف را از جهت هرگونه کمک و همراهی با اقدامات بررسی زمین شناختی در شمال ایران مسئول بدانید.
صدر کمیتة دفاع ملی ای. استالین
گواهی [امضا ندارد]
[ماخذ آرشیو دولتی برای احزاب سیاسی و جنبشهای اجتماعی جمهوری آذربایجان، باکو GAPPOD AZR) F1,OP89D104)
سند شماره ۲
فرمان دفتر سیاسی کمیتة مرکزی حزب کمونیست اتحاد شوروی به میر (جعفر) باقروف صدر کمیتة مرکزی حزب کمونیست آذربایجان در مورد «اقداماتی جهت سازماندهی یک جنبش جدایی طلب در آذربایجان جنوبی و دیگر ایالات شمالی ایران» ۶ ژوئیه ۱۹۴۵/ ۱۵ تیز ۱۳۲۴
فوق محرمانه
به رفیق باقروف
اقداماتی جهت سازماندهی یک جنبش جدایی طلب در آذربایجان جنوبی و دیگر ایالات شمال ایران.
شروع اقدامات تدارکاتی در جهت تشکیل یک ناحیه [OBLAST ] خود مختار ملی آذربایجانی با اختیارات گسترده در چارچوب دولت ایران توصیه میشود. یک حزب دموکراتیک در آذربایجان جنوبی به نام»حزب دموکراتیک آذربایجان«[از این پس فرقه دموکرات آذربایجان] با هدف رهبری جنبش جدایی طلب در آذربایجان جنوبی تاسیس کنید. تاسیس حزب دموکرات آذربایجان جنوبی باید باید با یک تجدید سازمان توامان بخش آذربایجانی حزب توده ایران و جذب هواداران جنبش جدایی طلب از تمامی اقشار مردم بدان صورت گیرد.
در میان کردهای ساکن شمال ایران برای جذب آنها در یک جنبش جدایی طلب که یک ناحیه خود مختار ملی کرد را تشکیل دهد. اقدامات مناسب صورت دهید. یک گروه از فعالان مسئول را در تبریز که به هماهنگی فعالیت هایشان با سرکنسولگری اتحاد جماهیر شوروی در تبریز موظف باشند. برای هدایت جنبش جدایی طلب تشکیل دهید. سرپرستی کلی این گروه به باقروف و یعقوبف واگذار میشود. تهیه و تدارک اقدامات اولیه برای برگزاری انتخابات دوره پانزدهم مجلس ایران [با هدف] تضمین انتخاب هوادارن جنبش جدایی طلب براساس شعارهای ذیل به کمیتة مرکزی (باقروف و ابراهیموف) حزب کمونیست آذربایجان سپرده شود.
الف) واگذاری زمین از اراضی خالصه و املاک بزرگ اربابی به دهقانان و اعطای اعتبارهای درازمدت مالی به دهقانان.
ب) از میان بردن بیکاری از طریق اعاده و توسعة کار در موسسات و همچنین برنامههای احداث راه و دیگر طرحهای فوائد عامه.
پ) بهبود موسسات رفاه عمومی در شهرها و آبرسانی عمومی
ت) بهبود بهداشت عمومی
ث) اختصاص حداقل ۵۰٪ از مالیاتهای دولتی به حوایج محلی
ج) حقوق برابر برای اقلیتهای ملی و عشایر، افتتاح مدارس و انتشار کتب و روزنامه به زبانهای آذربایجانی، کردی، ارمنی و آشوری، سیر مراحل دادرسی و مکاتبات رسمی در نهادهای محلی به زبانهای بومی، تاسیس نظام اداری محلی – از جمله ژاندارمری و پلیس با استفاده از عناصر محلی، تشکیل انجمنهای منطقهای محلی و شهری [و] نهادهای خودگردان محلی
چ) بهبود اساسی در رابط ایران و شوروی
۶-تاسیس «گروههای رزمی مسلح» به سلاحهای ساخت خارج جهت حوایج دفاعی اهالی هوادار شوروی [و] فعالین تشکیلات دموکراتیک و حزبی جنبش جدایی طلب اعمال این مورد به رفیق [نیکولای] بولگانین همراه با رفیق باقروف احاله شود.
۷-یک انجمن برای مناسبات فرهنگی میان ایران و جمهوری شوروی آذربایجان با هدف تقویت اقدامات فرهنگی و تبلیغاتی در آذربایجان جنوبی تاسیس کنید.
۸-برای جذب تودهها به جنبش جدایی طلب تاسیس یک «انجمن دوستان آذربایجان شوروی» را در تبریز با شعبانی در تمام مناطق آذربایجان جنوبی و گیلان لازم می دانیم.
۹- تدارک انتشار یک نشریه مصور در باکو برای توزیع در ایران و همچنین سه نشریه جدید در آذربایجان جنوبی به کمیتة مرکزی حزب کمونیست آذربایجان شوروی محول گردد.
۱۰-از OGIZ (بنگاه انتشارات دولتی) (یودین) خواسته شود تا سه دستگاه چاپ مسطح برای بهرهبرداری کمتیة مرکزی حزب کمونیست آذربایجان شوروی جهت فراهم آوردن امکانات چاپی (Tipografskaya baza) برای فرقة دموکرات آذربایجان جنوبی، ارایه کند.
۱۱-نارکوم ونشتورگ [کمیساریای خلق برای نجات تجارت خارجی] (رفیق آناستاز میکویان) به تامین کاغذ خوب جهت چاپ نشریه مصور در باکو و همچنین سه روزنامه جدید در آذربایجان جنوبی – با حداقل تیراژ ۳۰۰۰۰ نسخه – متهد گردد.
۱۲-به کمیساریای خلق برای امور داخلی [NKVD ] جمهوری شوروی آذربایجان اجازه داده شود که تحت نظارت رفیق باقروف برای تردد افرادی که جهت به اجرا در آوردن این اقدامات باید به ایران اعزام شوند، مجوز لازم صادر شود.
۱۳-برای تامین مالی نهضت جدایی طلب در آذربایجان جنوبی و همچنین [تدارک شرکت] در انتخابات دوره پانزدهم مجلس ایران، یک صندوق ویژه به اعتبار یک میلیون روبل ارز خارجی – برای تبدیل به تومان – در کمیته مرکزی حزب کمونیست شوروی تاسیس شود.
۶ ژوئیه ۱۹۴۵
دفتر سیاسی حزب کمونیتس اتحاد شوروی
[ماخذ آرشیو دولتی برای احزاب سیاسی و جنبشهای اجتماعی جمهوری آذربایجان، باکو ]GAPPOD, AZR F1) OP 89.D114-5)
سند شماره ۳
دستورالعملهای محرمانه شوروی در مورد اقداماتی که باید جهت اجرای ماموریت ویژه در سراسر آذربایجان جنوبی و ایالات شمالی ایران اعمال شود. ۱۴ ژوئیه ۱۹۴۵ / ۲۳ تیر ۱۳۴۵
کاملا محرمانه
اقداماتی برای اجرای ماموریت ویژه در سراسر آذربایجان جنوبی و ایالات شمال ایران
الف. موضوع تاسیس فرقه دموکرات آذربایجان
وسایل سفر پیشهوری و کامبخش به باکو برای مذاکره فوراً سازماندهی شود. با توجه به نتایج این مذاکرات تامین وسایل سفر پادگان، صدر کمیتة ایالتی حزب توده در آذربایجان، به باکو در نظر گرفته شود.
برای تاسیس کمیتههای موسس در مرکز (تبریز) و دیگر نقاط (Na Mestakh) در عرض یک ماه کاندیداهایی را از میان عناصر واقعی دموکرات از میان روشنفکران، تجار، طبقة متوسط، زمینداران کوچک و متوسط و روحانیون در احزاب دموکراتیک مختلف و همچنین از میان غیر حزبیها انتخاب کرده و به کمیتههای موسس فرقة دموکرات آذربایجان وارد کنید. تشکیل یک کمیته موسس در تبریز که از طریق انتشار یک فراخوان از طریق نشریات دموکراتیک موجود (مانند) خاورنو، آژیر، جودت و غیره. خواهان تاسیس یک حزب دموکراتیک آذربایجانشده و به نشر جزواتی اقدام خواهد کرد. در اولویت نخست قرار دارد.
با انتشار فراخوان گروههای آغازگر در دیگر نقاط به حمایت از آن در جراید سخن گفته و از میان فعال ترین سازمانهای حزب توده و دیگر سازمانها و عوامل دموکراتیک کمیتههای فرقة دموکرات آذربایجان را تشکیل خواهند داد.
پس از استقرار کمتیههای موسس فرقه دموکرات آذربایجان در تبریز، تاسیس کمیتههای محلی فرقه دموکرات آذربایجان در شهرهای ذیل از اولویت نخست خواهد بود. اردبیل، رضاییه. خوی، میانه، زنجان، مراعه، مرند، مهاباد، ماکو، قزوین، رشت، پهلوی، ساری, (شاهی؟) گرگان، مشهد برای سازماندهی کمیتههای این شهرها نمایندگانی را از کمیتة موسس مرکزی اعزام دارید. به صورتی منظم واکنشهای مثبت و دعوت به عضویت در فرقه دموکرات آذربایجان را در جراید دموکراتیک منتشر کنید.
تحت عنوان صدای آذربایجان یک نمایندگی مطبوعاتی در کمیته موسس فرقه دموکرات آذربایجان در تبریز تاسیس کنید.
تدوین پیش نویس برنامه و منشور کمیته موسس تبریز را سازماندهی کنید.
ب.تضمین انتخاب نمایندگان انتخابات دوره پانزدهم مجلس
با نمایندگانی که آنها را در انتخابات این دوره از مجلس حمایت میکنیم برای مذاکره در باب معرفی آنها برای شرکت در مجلس پانزدهم، به شرط حمایت از شعارهای فرقه دموکرات آذربایجان، وارد مذاکره شوید.برای معرفی نامزدهای نمایندگی مجلس از میان عناصر دموکراتیکی که برای اجرای شعارهای فرقه دموکرات آذربایجان مبارزه خواهند کرد، اقدام کنید.بررسی مجدد فهرست نمایندگان پیشنهاد شده از سوی سفارت با توجه به (این) وظایف جدید.
سازماندهی تبلیغ گسترده کاندیداهای منتخب برای مجلس در جراید و تماس و ملاقات آنها با رای دهندگان.
حمایت از گردهم آییها، تظاهرات، اعتصابها، و انحلال (razgon) کمیسیونهای انتخاباتی ای که با ما منافات دارند با هدف تضمین منافع ما در انتخابات.در خلال تدارکات انتخاباتی، کاندیدهای معرفی شده از سوی محافل ارتجاعی را که به نحوی فعالانه بر ضد کاندیداهای جنبش دموکراتیک فعالیت میکنند، از حوزههای انتخاباتی شمال ایران حذف و اخراج کنید.
خواست جایگزینی روسای مرتجع از نهادهای محلی (Viasti) طرح شود.
پ. تاسیس «انجمن دوستان آذربجان شوروی»
در مورد سازماندهی انجمن دوستان آذربایجان شوروی از نمایندگانی که درجشن یادبود بیست و پنجمین سال تاسیس جمهوری شوروی آذربایجان شرکت کردند، استفاده شود.از کارمندان کنسولگریهای ما، فرماندهی نظامی و اعضا فعال حزبی برای تشکیل انجمن استفاده شود.
گروه موسس انجمن دوستان آذربایجان شوروی در تبریز باید تدوین منشور انجمن را عهده دار گردد.برای جلب هر چه گسترده تر مردم به انجمن دوستان آذربایجان شوروی به صورتی منظم از جراید برای بیان دستاوردهای اقتصادی، فرهنگی و هنری آذربایجان شوروی و دوستی تاریخی خلقهای آذربایجان جنوبی و خلقهای آذربایجان شوروی بهرهبرداری شود.
ت. سازماندهی جنبش جدایی طلب
۱- برای شکل دادن به یک جنبش جدابی طلب در جهت تاسیس یک منطقه خودمختار آذربایجانی و یک منطقه خودمختار کرد با اختیارات گسترده اقدام شود.
در ایالات گرگان، گیلان، مازندران و خراسان بر اساس مسائل محلی و به ویژه (موارد ذیل), جنبشهای جدایی طلب ایجاد شود:
در ایالت گیلان: فراهم آوردن خدمات رفاهی و اجتماعی و در شهرهای رشت (و) پهلوی، اختصاص حداقل ۵٪ از کل مالیاتهای مأخوذه در محل برای این منظور.
در ایالت گرگان: آموزش زبان بومی ترکمنی در مدارس، جایگزینی ترکمنها دروسسات محلی، ژاندارمری و پلیس، اختصاص حداقل ۵۰٪ از کل مالیاتهای ماخوذه در محل برای خدمات رفاهی و آسایشی و بهداشتی درگنبد کاووس، گرگان و بندر شاه.
در ایالات مازندران و خراسان:
— اعاده املاکی که رضاه شاه گرفته بود به مالکان جزء و متوسط.
— اختصاص حداقل ۵۰٪ از مالیاتهای ماخوذه در محل برای خدمات عمومی و رفاهی و بهداشت شهرهای ساری، شاهی، مشهد و قوچان نو.به علاوه برای شکل دادن به یک جنبش جدایی طلب در ایالات فوق به انعکاس چنین خواستههایی در سطوح محلی اقدام شود.
— خواست اصلاحات ارضی نه فقط در آذربایجان جنوبی که در نواحی شمال ایالات ایران نیز مطرح گردد.
ث:تشکیل انجمنها
— پس از استقرار کمیتههای موسس فرقه دموکرات آذربایجان همزمان با اقدامات لازم جهت انتخاب نمایندگان دوره پانزدهم مجلس، با استفاده از شوق انتخاباتی مردم، اقداماتی برای تشکیل انجمنها صورت گیرد.
ج.سازماندهی ارگانهای مطبوعاتی
— برای سازماندهی اقدامات تبلیغاتی از طریق مطبوعات، علاوه بر روزنامههای موجود چاپخانههایی در شهرهای رشت، رضائیه و مهاباد برای نشریات جدید تاسیس شود.
— (امضاهای ناخوانا)
یادداشتها:
— (cold war international History Project CWIP)
— ناتالیایگوروا «بحرین آذربایجان از دیدگاه اسناد نویافته شوروی»
— Cold War in the Caucasus: Notes and Documents from a Conference from a Conference By Svetana
— Savranskaya and Vladistav Zubok in C.WIHP Bulletin issue 14/15 Winter 2003 – Sprung 2004 pp 399-403
(در ترجمه این گزارش از دو پارگراف که به پارهای از تحولات گرجستان در سالهای ۵۳-۱۹۵۱ و دهة ۱۹۶۰ اشاره داشت. صرفنظر شد)
— New Evidence on the Iran Crisis 1945-46 From Baku Archives
— CWIHP Bulletin Issue12/13, Fall /Winter 2001 pp309-314
— sww bulletin 12/13 (Fall / Winter2001) CWIHP, p309
— برای ترجمه انگلیسی این اسناد که توسط جمیل حسنلی در اختیار طول تاریخ جنگ گرفتة است بنگرید به CWIHP Bulletin 12/13 pp 370-314
— بنگرید به اسناد ضمیمه سندهای ۱تا۳
— در اصل Trianon که احتمالا اشتباه است و باید «سور» باشد
— کذافی اصل Blogar Chai
— در الصل Shakh
— کذافی اصل New Quchan