اهداف آنگلوساکسونی پان ترکيسم چه کسانی هستند؟
هايکازون آلورتسيان
حوزه اجرايی ايده پان ترکيسم
پيشروی ارتش ترکيه و آذربايجان از طريق دره اراکس(ارس) به مغری و اولين اقدامات برای تجاوز نظامی به مرز ارمنستان خاطرات حدود سی سال پيش را برانگيخت که به طرح مبادله مغری با لاچين اشاره داشت. اين امر برای ترکيه و ايالات متحده بسيار مهم بود که حتی آماده بودند در قبال دريافت آن استقلال قراباغ کوهستانی را به رسميت بشناسند يا با الحاق قراباغ به ارمنستان نيز موافقت کنند.
محافل تحليلی- کارشناسی متعقد بودند که ايالات متحده با موافقت کردن جاه طلبی های متحد خود یعنی ترکيه،درصدد گسترش نفوذ خود در آسيای ميانه است. امروز،زمينه استراتژيک آن برنامه اندکی گسترش يافته و محتوای آن طرح به بازیگران و جاه طلبی های آن ها بستگی دارد که منجر به موارد زير می شود:
۱- ترکيه در تلاش است تا با رويکردی گسترده تر، به رويای ديرينه پان ترکيسمی خود جلوه ای عينی و ملموس بدهد و اين امر برای اردوغان بسيار مهم است، زيرا می تواند از این وسیله برای سرپوش گذاشتن يا کم کردن مشکلات داخلی خود در کشور بهره گیری نماید. به همين منظور، او ائتلافی با حزب ملی گرای افراطی «حرکت ملی» تشکيل داد، که به عبارتی همان سازمان« گرگ های خاکستری» می باشند.
۲- اتحاد انگلوساکسونی در تلاش است تا نيزه پان ترکيسم را به پهلو رقيب قدرتمند نظامی خود يعنی روسيه فرو برده و مسير اهداف خود را از آسيای ميانه به سوی شمال باز کند. مردم مسلمان و ترک زبان روسيه نقش مهمی در تجزيه آن کشور خواهند داشت.
همانطور که می بينيم، برخلاف ساير نقشه های پان ترکيسمی، اين نقشه منافع ايالات متحده و احتمالاً ژاپن را در شرق و شمال شرقی روسيه ناديده نمی گيرد.
۳- اين طرح از آسيای ميانه به سوی شرق چین و محل زندگی اويغورهای چینی که يکی از قبايل چند ميليونی ترک زبان بوده را مورد هدف قرار می دهد یعنی چین رقيب اقتصادی قوی انگلوساکسونی هدف گيری کرده است. حمايت آشکار بريتانيا از اتحاد ترکیه و آذربايجان در جنگ با قراباغ و نفاق آمريکا تأييد اين ديدگاه است.
چشم انداز احيای برنامه گوبل
اگر برنامه و طرح «گوبل» برای تحويل مغری به آذربايجان به هر طريقی اجرا شود، همه اين ها می تواند به واقعيت تبدیل شود. هرکسی که اندکی آشنايی با روش های آنگلوساکسونی در اجرای چنين برنامه های ژئوپليتيکی داشته باشد، ترديدی نخواهد داشت که اين برنامه که حدود ۳۰ سال از عمر آن می گذرد، مجدداً در دستور کار قرار گرفته در صدد اجرای آن توسط مقامات به قدرت آودره شده در ارمنستان هستند. ما می توانيم به افراد زود باور توصيه کنيم که مقاله نيکول پاشينيان را که در سال ۲۰۰۱ نوشته است بخوانند … قسمتی ارز اين مقاله را ارايه می دهيم…
«اين واقعيت که ترک ها و ايالات متحده به مغری احتياج دارند واقعاً عالی است، زيرا در اين حالت مغری از يک قلمرو معمولی به برگ برنده تبديل می شود، و اين برگ برنده ما است. من ديدگاه هايی را که بايد اين برگ برنده خود را بر روی سينه خود محکم فشرده و نگه داريم درک نمی کنم. اين يک رويکرد کودکانه است. موضع ارمنستان در اين مورد بايد يکی باشد. اگر ترکيه يا آذربايجان می خواهند از طريق مغری ارتباط برقرار کنند، بگذاريد با هم ارتباط برقرار کنند. بگذاريد آنها از قلمرو ما استفاده کنند، اجازه دهيد از راه آهن ما استفاده کنند و هزينه آن را بپردازند، همانطور که در جهان پذيرفته شده است (برای خواندن اين مقاله به آدرس زير مراجعه شود.)
واضح است که ايده پرداخت مبلغ برای استفاده از گذرگاه مغری تلاشی است برای پوشاندن ايده و هدف اصلی آن، يعنی صرف نظر تدريجی از مغری.
در پرانتز بايد ذکر شود که ژنرال ترک، خليل پاشا در ديدار با آرام مانوکيان (بنيانگذار جمهوری ارمنستان در ۱۹۱۸ ) در ايروان در سال ۱۹۱۸ پيشنهاد کرد که کل آرتساخ را به شرط واگذاری منطقه بسيار کوچکتر از آرتساخ، يعنی منطقه مغری به آذربايجان، در اختيار ارمنستان قرار دهد. در طی آن سال ها، بريتانيا نيز تمام تلاش خود را انجام داد و دولت ارمنستان را تحت فشار قرار داد تا ناخيجوان (نخجوان)، زانگزور(استان سونيک) و آرتساخ را در آذربايجان بگنجاند. همانطور که می بينيم، برنامه پان ترکيسم در محاسبات ژئوپليتيک آنگلوساکسونی ۱۰۰ سال پيش در دستور کار قرار گرفت.
آيا اين تصادفی است که مدافعان اين برنامه در ارمنستان به قدرت رسيدند؟
آن ها «سازش های دردناک» را بدون افشای محتوای واقعی آن اعلام می کنند؟
بديهی است که اين امر به عنوان «امتيازی دردناک» برنامه ريزی شده است، که می توان حجم و محتوای آن را حدس زد … ضمناً، هم در ارمنستان و هم در خارج از آن، همه كسانی كه در مورد ورشكستگی انديشه پان تركيسم صحبت می كنند، در واقع به سه گروه تقسيم می شوند.
گروه اول کسانی که اين برنامه را اجرا می کنند.
گروه دوم – کسانی که به تاريخچه آن برنامه علاقه مند هستند.
گروه سوم – کسانی که چيزی از اين برنامه نمی فهمند.
الگوهای تاريخی
۱- روابط ارمنستان و روسيه
۲- روابط ارمنستان و چين
در توضيحات بالا اشاره کردم که نيزه آنگلوساکسونی پان ترکيسم روسيه و چين را هدف گيری کرده است.
نيکول پاشينيان پس از روی کار آمدن با سرعت باورنکردنی روابط ارمنستان با اين ابرقدرت ها را خراب کرد. منتقدان ساده لوح او به اين نتيجه رسيدند که او چيزی از سياست نمی فهمد. من نمی دانم که او چقدر از سياست می فهمد، اما يک چيز واضح است، او دقيقاً می داند که چه کاری انجام می دهد.
در همان مقاله، نيکول پاشينيان با اشاره به برنامه ترکيه برای ورود به آسيای ميانه از طريق مغری، متقاعد شده است که «ارتباط ترکيه به آسيای ميانه با منافع ما (ارمنستان) مغايرت ندارد، اما ما تکرار می کنيم، با منافع روسيه و چين مغايرت دارد».
روشن است، که او به دليل اين که «چيزی از سياست نمی فهمد» روابط با اين کشورها را خراب نمی کند، بلکه برنامه ای را که برای آن به قدرت رسيده است اجرا می کند. محتوای اصلی آن توسط جان بولتون، مشاور امنيت ملی دونالد ترامپ، هنگام ملاقات با نيکول پاشينيان، نخست وزير جمهوری ارمنستان در ايروان در اکتبر ۲۰۱۸ بيان شد.
ارمنستان بايد از کليشه های تاريخی خود خلاص شود». بسياری از ما می دانيم که چگونه مقامات جديد ارمنستان در روابط خود با روسيه از کليشه های تاريخی خلاص می شوند. پاشينيان،در همان مقاله به چین که در آن زمان دارای روابط خوبی با ارمنستان شده بود نیز اشاره می کند. لازم به ذکر است که ارمنستان پس از به قدرت رسیدن پاشینیان به «اتحاد آزادی مذهبی» ضد چين پيوست، سازمانی که مانع پيشرفت چين می شود، که باعث تعجب يا خشم بسياری شده است.نکته اين است که ايالات متحده با اعلام دشمنی چين با اديان، اين کشور را بيشتر متهم به ضد اسلامی بودن می کند. مايک پمپئو، وزير امور خارجه ايالات متحده در تاریخ ۲۹ اکتبر در اندونزی، چين را جدی ترين تهديد برای آينده آزادی مذهبی خواند. وی به ويژه بر بی رحمی مقامات چينی نسبت به اويغورهای مسلمان در سين کيانگ تأکيد کرد. همه چيز روشن به نظر می رسد …
۳-روابط ارمنستان و ايران
روابط ارمنستان بيش از دوستانه بودن با ايران دارای محتوای جدی قومی، مذهبی، ژئوپليتيکی است. جاه طلبی های ارضی ترکیه-آذربايجان نسبت به ايران، براساس رويکردهای مشترک سياسی آن ها در مورد بيش از ۲۰ ميليون آذری زبان ساکن در مناطق شمالی ايران است.
جمهوری ارمنستان به دليل موقعيت جغرافيايی خاص خود در استان سيونيک مانند کوه بزرگی ما بين دو دولت ترک در منطقه قرار گرفته است و همچنين با جهت گيری سياسی خود متحدی طبيعی و غير قابل تعويض برای ایران محسوب می شود. اين اتحاد با گسترش قوه ارمنستان در بخش آرتساخ و کاهش مرزهای آذربايجان و ايران پايدارتر شد. عقب نشينی نظامی – سياسی امروز مقامات ارمنستان از وضعيت موجود، امنيت ايران را نیز تهديد می کند و روابط متحدين ديرينه يعنی ارمنستان و ايران را تضعيف می کند.
۴- روابط ارمنستان و ترکيه
البته مهمترين الگوی تاريخی روابط ارمنستان و ترکيه است که هسته اصلی آن مسئله نسل کشی ارمنيان می باشد. قابل ذکر است که قبل از انتخاب ترامپ به عنوان رئيس جمهور، قطعنامه های مربوط به نسل کشی ارمنيان در کنگره آمريکا تصويب شد و همچنين ريگان يکی از روسای جمهورايالت متحده، در سخنرانی خود در ۲۴ آوريل، اين رويداد را نسل کشی ارمنيان خواند.
ترامپ و تيم سياسی وی با راه اندازی اصطلاح «کشتار بزرگ» اين پديده را جعل کردند، که از نظر حقوق بين الملل پيامدهايی ندارد. اصطلاح «حوادث غم انگيز» که توسط اردوغان استفاده شده بسيار نزديک به اين موضوع است. نکته قابل توجه اين است که در زمان حکومت پاشینیان که با انقلاب مخملی به قدرت رسيدند، سعی می کنند اصطلاح علمی-سياسی «نسل کشی ارمنيان» را از واژگان رسمی «موزه و انیستیتو نسل کشی ارمنيان» حذف کنند.
وقتی مقامات دولت پاشینیان در مورد امتيازاتی که بايد به ترکيه اعطا شود صحبت می کنند، اول از همه منظور آن ها انحراف در محتوای نسل کشی ارمنيان و تغيير نام اين رويداد است. زیرا ارمنستان تنها با صرفنظر از احقاق حق خود در مورد مسئله نسل کشی ارمنیان است که می تواند راهی برای ورود ترکيه به آسيای ميانه و برقراری روابط اقتصادی گسترده شود.
اگر مقامات کنونی جمهوری ارمنستان فکر می کنند که با «سازش دردناک» می توان هر منطقه از ارمنستان را به ترکيه يا به پان ترکيست های امروزی اجاره داد، سخت در اشتباهند زیرا در اين صورت جمهوری ارمنستان،به طور قابل توجهی تضعیف خواهد شد و اهميت ژئوپليتيکی خود را برای متحدانش یعنی روسيه،ايران و چين از دست می دهد و به زودی جای خود را در نقشه سياسی از دست خواهد داد.
منبع:
https://www.yerkir.am/news/view/218538.html
One Comment
مسعود
قطعا این هدف ژیوپلتیک و دراز مدت ترکیه است و تمام گامهایی که برمیدارد در این راستاست. در این راستا اتحاد عملی و پرکتیک ملل تحت خطر که گرجیها کردها و ارامنه هستند و ایجاد یک جبهه متحد و واحد بین آنها ضروریست و قطعا شکست و فروپاشی این کشور شر مطلق را در پی خواهد داشت . حتی همکاری برخی اعراب و یونانیان با این جبهه بسیار محتمل است. فقط باید در راستای آن گام عملی برداشت.