روند شکل گیری احزاب انقلابی ارمنی در ترکیه عثمانی
ایساک یونانسیان،پژوهشگر مسائل قفقاز و ترکیه
روند شکل گیری احزاب سیاسی-انقلابی در تاریخ بشر نشانگر بلوغ فکری ملت ها می باشد.این احزاب نه تنها یک ارگان سیاسی، بلکه نمایانگر رشد فکری و قدرت یک جامعه یا ملت نیز محسوب می شوند که جهت دفاع از مواضع سیاسی و اجتماعی طرح ریزی شده اند.
احزاب انقلابی در تاریخ پر فراز و نشیب ملت ارمنی نقش مهمی ایفا کرده و گاه مسئولیت های بسیار خطیری بر دوش کشیده اند.این احزاب نه تنها وظیفه پیشبرد اهداف سیاسی و اجتماعی جامعه ارمنی ساکن ترکیه عثمانی را به پیش برده بلکه در مواقعی نیز نقش حفاظت فیزیکی از ملت خویش را عهده دار بوده اند.در این خصوص می توان با قاطعیت گفت که شکل گیری احزاب انقلابی ارمنی تنها به دلیل حفاظت فیزیکی و اقتصادی از ملت ارمنی محقق شده است.موردی که احزاب سیاسی در دیگر کشورها و جوامع بشری فارغ از آن بوده زیرا وظیفه حفاظت فیزیکی توده مردم بر عهده دولت ها می باشد.
زندگی ارمنیان قبل از تولد احزاب سیاسی-انقلابی
آغاز فعالیت های احزاب سیاسی –انقلابی ارمنی سال های ۷۸-۱۸۷۷ میلادی می باشد، اما رویش فکری و شکل گیری اولیه این احزاب به دو دهه قبل از آن یعنی دهه ۶۰ از قرن نوزدهم باز می گردد.در این دهه است که ما شاهد حضور پررنگ اندیشمندان ارمنی و قوت گرفتن اندیشه های ملی پرستی و رهایی بخشی در حیات سیاسی و اجتماعی ارمنیان در ارمنستان غربی و قفقاز هستیم که به دلیل بروز برخی نابرابری های اجتماعی، و جابجائی های جمعیتی در ارمنستان غربی و ظهور پدید پانتورکیسم[۱]،در زمان سلطنت سلطان عبدالحمید روی داده و تحت عنوان مسئله ارمنی شناخته می شود، مسئله ای که در برگیرنده فشارهای اقتصادی ،اجتماعی،سیاسی و نژادی است که علیه ارمنیان بکار گرفته می شد.
ملت ارمنی در ارمنستان غربی، به دنبال جابجای های جمعیتی عمدی که از سوی دولت عثمانی صورت می گرفت خود را محصور و گرفتار بین دو فرهنگ ترک و کرد می دید، دولت عثمانی از این جابجایی های جمعیتی یک هدف را دنبال می کرد:
تغییر بافت جمعیتی ولایات ارمنی نشین و استحالة ملت ارمنی در سرزمین های مادری و چند هزار ساله خود.
اکثریت جمعیت ارمنی آن زمان عثمانی را قشر روستایی و کشاورز تشکیل می داد که تعلق خاصی به خاک و زمین های کشاورزی خود داشتند. تاریخ نشان داده است که چنین قشری از لحاظ سیاسی بیشتر محافظه کار بوده و این موضوع در مورد ارمنیان ترکیه نیز صدق می کند.حال چرا چنین قشری پس از تدوین اولین قانون اساسی ترکیه به احزاب انقلابی ارمنی می پیوندد و از این طریق خواهان احقاق حق پایمال شده خود می شود را می بایست تنها به زندگی خفقان آوری اشاره کرد که بوسیله سیاست های حکومتی عثمانی از دو قرن پیشتر بر آن ها تحمیل شده بود.
تدوین اولین قانون اساسی ترکیه عثمانی که به دنبال مبارزات گروه ها،اقلیت ها و اقشار مختلف ساکن در عثمانی و در سال ۱۸۶۳میلادی اتفاق افتاد و اتفاقاً ارمنیان نقش بسزایی در تدوین آن داشتند این امید را زنده کرد که دوران بی عدالتی و ظلم علیه اقلیت ها به سر رسیده و آن ها می توانند در سایه این قانون به حیات اجتماعی،فرهنگی و اقتصادی خود سروسامان بخشیده و به حیات خود ادامه دهند. در این قانون آزادی های مذهبی و فرهنگی ای برای جمعیتی حدود ۲/۸۰۰/۰۰۰ نفر ارمنی ساکن در ولایات ارمنی نشین ترکیه به مانند حق داشتن مدارس،روزنامه و کلیساها، پیشبینی شده بود.
در ابتدا به نظر می رسید که این قانون دربرگیرنده تمام خواسته های ارمنیان خواهد بود، اما از آنجا که مفاد مربوط به ارمنیان در این قانون بوسیله گروهی از متفکران ارمنی شهر نشین تدوین شده بود خواسته های قشر کشاورز و روستایی دیگر ولایت های ترکیه که خواهان مالکیت زمین های کشاورزی خود بودند را در بر نمی گرفت از این رو هرگز از سوی کل جامعه ارمنیان مورد پذیرش قرار نگرفت.
به هر حال و به دنبال تصویب این قانون، در اولین جلسه مجلس ترکیه نطق های بسیار امید بخش و پرشوری ایراد می شود، به عنوان مثال “سرویجن افندی” رئیس مجلس می گوید:
«ما وظیفه داریم که نه تنها حقوق اقلیت ها را در ترکیه عثمانی پاسداری کنیم بلکه وظیفه داریم برای پیشبرد مقاصد سیاسی با یکدیگر متحد شده و برای شکوفایی کشور هم قدم شویم، این است بلوغ سیاسی و اجتماعی یک ملت و کشور که در سایه مشارکت همه اقلیت ها امکان پذیر خواهد بود.»
این سخنان رئیس مجلس در واقع همان نکاتی بود که پیش از این متفکران ارمنی بارها خواستار تحقق آن شده بودند.اما حوادث بعدی که جنبش جدایی طلبی کشورهای بالکان را به دنبال داشت باعث شد که اجرای این مفاد برای ارمنیان نیز متوقف شود. زیرا حکومت عثمانی از این واهمه داشت که این آزادی های سیاسی و اجتماعی سرانجام منجربه جدایی طلبی ارمنیان به مانند بلغارستان شود.
به دنبال بروز مناقشات روس و عثمانی در سال های ۷۸-۱۸۷۷ میلادی و همچنین کنفرانس های سن استفانو[۲] و برلین که نتایج مورد دلخواه ارمنیان را به دنبال نداشت فعالیت احزاب ارمنی شتاب بیشتری گرفت. در ابتدا سران این احزاب، این پندار را داشتند که از راه مسالمت آمیز و گفتگو می توان بر این مشکلات چیره شد.گفتگو های چند باره ارمنیان پرنفوذ و شناخته شده و روحانیون ارمنی نزد دربار عثمانی و کشورهای اروپایی از این دست اقدات صلح آمیز است که هیچگاه نتایج مورد نظر ارمنیان را به دنبال نداشت.از این رو متفکران و روشنفکران ارمنی تنها راه باقی مانده را تشکیل احزاب سیاسی و سازماندهی اقشار مختلف ارمنی حول این احزاب و مبارزه از این طریق می دانستند.
اولین فراخوان های حزبی برای مبارزات انقلابی همزمان با آغاز عملیات جنگی در بالکان که عرصه آن به قفقاز و ارمنستان غربی نیز کشیده شد آغاز گردید.بدنبال جنگ یک رشته فجایع و جنایاتی توسط گروه های نامنظم سپاهیان ترک نسبت به ساکنان ارمنی به وقوع پیوست، و چنین بود که ساکنان ارمنی مناطق بایزید[۳] و دیادین[۴]و آلاشگرت[۵] بیشترشان قتلعام شدند.
بسوی کنفرانس برلین[۶]
با شدت گرفتن جنگ بالکان، مسئله دیگری نیز بروز کرد که افزایش حملات مسلحانه اشرار ترک و کرد و غارت روستا های ارمنی نشین بود. در این اوضاع دو راه باقی می ماند یا دولت می بایست تمامی گروهای ترک و کرد را خلع سلاح می کرد یا ارمنیان به طریقی اسلحه به دست گرفته و از خود دفاع می کردند. راه اول یعنی خلع سلاح گروه های مسلح ترک و کرد از سیاست های دولت ترکیه بشمار نمی رفت بلکه بالعکس دولت با اعمال فشار از طریق این گروه های مسلح به اهداف خود یعنی نابودی و استحاله ملت ارمنی بیش از پیش نزدیک تر می شد.
کنفرانس صلح برلین (۱۸۷۷م) فرصتی بود که ارمنیان می توانستند از آن استفاده کرده و خواستار تحقق مفاد پیش بینی شده در قانون اساسی ترکیه و اجرای مفاد عهد نامه سان استفانو شوند. اما این آرزو نیز تحقق نیافت، و دولت های غربی توجه چندانی به درخواست های هئیت ارمنی نکردند. و تنها ماده ای را جایگزین (ماده ۱۶)[۷] عهد نامه سان استفانو (ماده ۶۱ )[۸] کردند، که هیچ گونه ضمانت اجرایی برای دولت ترکیه در بر نداشت.
خواستههای ارمنیان آن گونه که از طرف اعضای هئیت نمایندگی آنان به کنگره برلین عرضه شد نه حاکی از تقاضای استقلال ارمنستان عثمانی بود و نه از الحاق این منطقه به ارمنستان روسیه، بلکه منحصرا متضمن اجرای اصلاحات لازم برای خاتمه دادن به وضع غیر قابل تحملی بود که ارمنیان در همه جا به ویژه در مناطق ارزروم و موش و وان داشتند. آنان خواستار اصلاح سیستم وصول مالیات و اجرای عدالت و ایجاد یک ژاندارمری مخلوط از ترک و ارمنی بودند تا ارمنیان نیز در آن نقشی داشته باشند. بعلاوه خواستار انتصاب حکام ارمنی برای مناطق خود شدند.
هرچند کنفرانس برلین و ماده ۶۱ خواسته های ملت ارمنی را برآورده نساخت اما باعث شد تا متفکران و احزاب ارمنی به این واقعیت پی برند که نمی توانند به امید کمک از سوی دولت های غربی دل خوش کنند.
سالهای پس از کنگره برلین ،نشان داد که سلطان عبدالحمید با زیر پا گذاشتن تعهدات خود،هیچ اقدامی در جهت عملی ساختن اصلاحات انجام نداد.افزون بر این دولت عثمانی با استفاده از این موضوع که دول بزرگ اهمیتی برای مسئله ارمنی قائل نبودند به تعقیب و کشتارهای جدیدی دست می زد.
از این روست که جامعه روشنفکر ارمنی به این نتیجه رسید که می بایست در راه مبارزه جهت احقاق حق پایمال شده خود استراتژی دیگری برگزیند.ارمنیان آموختند که کسب آزادی محتاج ایدئولوزیست و این ایدئو لوژی تنها با سازماندهی احزاب سیاسی-انقلابی امکان پذیر خواهد بود.
شرایط ایجاد شده باعث گردید تا جنبش های رهایی بخش ارمنیان روح تازه ای بدست آورده و تبلیغات مکتبی آن شدت یابد.یک رشته گروه ها و سازمانهای مخفی تشکیل شد که در قیام توده های مردمی ارمنیان نقش بزرگی داشت.در سال ۱۸۸۱م. در ارزروم سازمان مخفی حامیان وطن[۹]تشکیل شد که هدفش قیام بر علیه حکومت عثمانی بود. پس از آن نیز احزاب سیاسی تشکیل شدند که هدف اصلی آنها حل مسئله ارمنی بود. در سال ۱۸۸۷م. حزب هونچاک[۱۰] ،در سال ۱۸۹۰م. حزب داشناکسوتیون[۱۱]تاسیس شدند.حزب داشناکسوتیون بعدها توانست با استقلال اولین جمهوری ارمنستان در سال ۱۹۱۸م.دولت تشکیل دهد.
پانویس:
[۱] با ظهور پدیدۀ پانتورکیسم، به مثابۀ هستۀ عقیدتی ملیگرایی ترکی، نژادپرستی قومی،مذهبی به نسخۀ زیستیتر آن؛ یعنی، تمرکز بر مفهوم نژادتغییر یافت.
[۲] قراردادی بین امپراتوری روسیه و عثمانی که در پایان جنگ های روسیه و عثمانی در خلال سالهای ۱۸۷۷-۱۸۷۸م منعقد
[۳] Bayazid
[۴] Diadin
[۵] Alashkert
[۶] اجلاسی متشکل از رهبران قدرتهای اروپایی و امپراتوری عثمانی در برلین سال ۱۸۷۸م بود. این کنگره به دنبال جنگ روسیه و عثمانی (۱۸۷۷-۱۸۷۸) تشکیل شد و هدف اصلی آن، سازماندهی کشورهای بالکان بود.
[۷] چون تخلیه سرزمینهای ارمنستان غربی که نیروهای روس اشغال کردهاند و باید به دولت عثمانی مسترد شود ممکن است سبب ایجاد منازعاتی و مشکلاتی شود که به روابط حسنه بین روسیه و عثمانی لطمه بزند جکومت عثمانی متعهد میگردد که بی درنگ اصلاحات و خودمختاری سیاسی، اداری خاصی را که احتیاجات محلی در ایالات ارمنی نشین ایجاب میکند به آنان اعطا نماید و امنیت جانی و مالی آنان را در برابر چرکسها و کردها تضمین کند
[۸] بابعالی متعهد میشود اقدامات مربوط به بهبودها و اصلاحاتی را که احتیاجات محلی ایالات ارمنی نشین اقتضاء میکند بی درنگ به مرحله اجرا درآورد و امنیت آنان را در برابر چرکسها و کردها تضمین نماید. بابعالی متعهد است که هر چند وقت یک بار نتیجه اقداماتی را که در این زمینه معمول میدارد به دولت هایی که ناظر بر اجرای آن هستند اطلاع دهد.
[۹] Bashtban Hayreniats
[۱۰] حزب سیاسی و لیبرال ارمنی
[۱۱] فدراسیون انقلابیون ارمنی