مساله شناسايی نسل کشی ارامنه
نویسنده: آرسن نظریان
۱- خلاصه ای از تاريخ ارمنستان و ملت ارمنی
ارمنستان کشوری باستانی و دارای تاريخ سه هزارساله است. مورخين امپراطوری اورارتو را سلف دولت و کشور و ملتی می دانند که بعدا به ارمنستان معروف گرديد. ارامنه، عمد تا از نژاد آريايی می باشند. زبان ارمنی شاخه ای مستقل از زبانهای هند و اروپايی است که با زبان پهلوی قديم وجوه اشتراک داشته است، ازجمله لغات مشترکی که بسياری ازآنها در فارسی امروز فراموش شده ولی درزبان ارمنی همچنان به کار ميرود.
به طور کلی، خطه ارمنستان در طول تاريخ پرتلاطم و خونين خود بارها و بارها شاهد تهاجمات ويرانساز و خونبار از جانب همسايگان و نيز فاتحين جهانخوار بوده است.
در زمان هخامنشيان، ارمنستان يک واحد بزرگ از امپراطوری را با درجه بالايی از استقلال تشکيل می داده و تا زمان تاسيس سلسله ساسانيان که قدرت مرکزی نيرومندی را به وجود آورده و با هرگونه گرايش استقلال طلبی به شدت مقابله می کردند، اين موقعيت را حفظ کرد.
در سال ۳۰۱ ميلادی، ارمنستان به دين مسيحيت گرويد. با وجود قبول مسيحيت، ارمنستان پيوسته درصدد حفظ استقلال خود بود و در تلاش برای تحقق اين هدف گاه با رم شرقی و گاه با ايران ساسانی نرد دوستی و اتحاد می باخت. گاه نيز، مورد تهاجم يکی ازطرفين قرار می گرفت و يا سرزمين آن صحنه کارزار قشونهای متخاصم عليه يکديگر می گرديد.
پس از ظهور دين اسلام و تشکيل امپراطوری اسلامی،ارمنستان، همچون سايرکشورهای همجوار مورد هجوم لشگريان عرب واقع گرديد. ارامنه برای حفظ استقلال و هويت و آيين خود دست به مقاومت زدند. گرچه سرانجام ارمنستان هم به تسخير قشونهای عرب در آمد، لکن مقاومت ادامه يافت و در دوره هايی نيز ارامنه موفق به ايجاد دولتی کاملا مستقل گرديدند.
از قرن يازدهم ميلادی به بعد، ارمنستان، مثل ايران و تقريبا همه سرزمينهای خاورميانه، دچار تهاجم اقوام مغول آسيای مرکزی گرديد. سرانجام اين رويدادها و دگرگونی ها تشکيل دولت عثمانی در اواخر قرن سيزدهم در آسيای صغير بود که ارمنستان غربی نيز جزيی از آنرا تشکيل می داد. دولت عثمانی به پيشروی خود به سوی غرب ادامه داده و در اروپای مسيحی متصرفات زيادی را به دست آورد. لکن، در شرق نيز با ايران صفوی درگيری داشت. جنگهای مذهبی اين دو امپراطوری که، از جمله در خطه ارمنستان صورت می گرفت نيز، به نوبه خود صدمات وضايعات فراوانی ازخود به جای گذاشت.
۲ – مختصری راجع به بنيان گذاری اقليت ارامنه ايران
در همين دوران بود که جامعه اقليت ارمنی ايران، به صورتی که تا امروز هم عمد تا باقی مانده، ايجاد گرديد. لکن، البته ارامنه از قديم الايام در ايران سکونت داشته اند و از جمله، سکنه ارمنی صفحات شمال غرب ايران ( نام قديمی: آذرباداگان – آذرابادگان ) از بوميان اوليه اين مناطق به شمار می روند .
در سال ۵ ۱۶۰ ميلادی، هنگامی که شاه عباس دوم در ارمنستان درگير جنگی با عثمانی ها بود، تصميم به کوچ (اجباری) سکنه ارمنی منطقه نمود. برای اين تصميم شاه عباس دو دليل ذکر می شود: دليل جنگی و دليل اقتصادی.
دليل جنگی – دراين زمان شاه عباس درحال عقب نشينی بود و قشون عثمانی نيز به سرعت او را تعقيب می کرد . شاه با کوچ دادن ارامنه قصد داشت مناطق جنگی را خالی از سکنه سازد تا قشون عثمانی نتواند آذوقه به دست آورد و جای بيتوته نداشته باشد.
دليل اقتصادی – در آن زمان ارامنه در قلمرو صنعت و تجارت پيشرفت زيادی نموده و با اروپا روابط گسترده تجاری برقرار کرده بودند، به نحوی که شهرجلفا(ی ارس) به مرکز عمده صنعت و تجارت و فرهنگ تبديل شده بود. شاه عباس با کوچ دادن سکنه اين شهر به ايران سعی در استفاده اقتصادی از ارامنه را داشت، تا به وسيله آنها روابط بازرگانی ايران با اروپا را گسترش داده و وضعيت اقتصادی کشور را سامان دهد. طبق روايت مورخين، شاه عباس حدود سيصد هزار نفر از سکنه ارمنی آن مناطق را کوچ داد. گرچه ارامنه در طی اين کوچ متحمل تلفات زيادی شدند – زيرا، می بايست به سرعت از رودخانه پرطغيان ارس بدون وسايل مناسب بگذرند- لکن شاه عباس بعدا، از آنها دلجويی بسيار نموده و پس از رسيدن به اصفهان امکانات لازم را در اختيارشان گذاشت تا در ساحل زاينده رود شهری به يادبود زادگاه قديمی خود بنا نهند. در اداره امور داخلی شهر به آنها خودمختاری کامل داد و امتياز تجارت ابريشم ايران را که تا آن زمان در دست انگليسيان بود، از آنها گرفته و به ارامنه سپرد. ارامنه نيز با مشاهده رفتار پادشاه و حکام دولت، با دلگرمی شروع به فعاليت نموده و در مدت کمی جلفا را به صورت مرکزم هم تجاری، صنعتی و فرهنگی خاورميانه درآوردند.
۳ – امپراطوری عثمانی در اواخر قرن نوزدهم و اوايل قرن بيستم
— ظهور ايدئولوژی پان ترکيسم پان تورانيسم
— حزب اتحاد وترقی ( ترکهای جوان) ، عاملان اصلی قوم کشی ارامنه
گرچه عثمانی ها در شرق با برخورد به امپراطوری صفوی متوقف شده و برسرجای خود نشانده شدند، لکن در اروپا به پيشروی ادامه داده و تا دروازه های وين پيش رفتند. پس از شکست قطعی در برابر نيروهای متحد اروپايی درسال ۱۶۸۳ ميلادی، ترکها تدريجا شروع به عقب نشينی نموده و ظرف چند قرن تقريبا کليه متصرفاتشانرا در اروپا از دست دادند. از اين گذشته شيرازه داخلی امور امپراطوری نيز از هم گسيخته شده و کليه تلاشهای داخلی و بين المللی برای ترميم امور بی نتيجه ماند، به طوری که دولت عثمانی به “مرد بيمار اروپا”معروف گشت.
از اواخر قرن نوزدهم ميلادی، جور و ستم دستگاه فاسد امپراطوری عثمانی نسبت به اتباع خود و بخصوص مظالم سلطان عبدالحميد برسکنه ارمنی امپراطوری شدت يافت. عبدالحميد به دو طريق می کوشيد ارمنستان غربی (آناتولی) را از سکنه بومی آن خالی سازد :
يک) از طريق بستن مالياتهای سنگين و طاقت فرسا، که نهايتا منجر به فرار يا مهاجرت روستاييان می شد.
دو) با تحريک احساسات مذهبی عشيره های کرد و چرکِس برعليه ارامنه و تشويق آنها به حمله به روستاهای ارمنی نشين و غارت و چپاول سکنه ارمنی، قتل و يا وادار کردن آنها به کوچ اجباری. مداخله دول اروپايی برای انجام اصلاحات دردستگاه امپراطوری منجر به اعلام فرمان ” تنظيمات” گرديد، لکن تغييری اساسی در دستگاه فاسد امپراطوری به وجود نيآورد. در سالهای اوايل قرن بيستم گروهی روشنفکر ترک اقدام به تاسيس حزب اتحاد و ترقی نمودند که بعدا به “ترکهای جوان” معروف گرديدند. اين حزب با شعار “اتحاد و برادری” توانست با ايجاد خيزشی همگانی در سالهای ۱۹۰۸ و ۱۹۰۹، که طی آن از کمک همه جانبه ارامنه و سازمانهای ارمنی نيز برخوردارشد، سلطان عبدالحميد را مخلوع نموده و قدرت را در کشور به دست بگيرد. بعد از به قدرت رسيدن اما، ترکهای جوان همه وعده و وعيدهای خود را فراموش کرده و اقدامی در جهت بهبود اوضاع عمومی کشور و به خصوص ترميم وضعيت خطير ارامنه که مدام در معرض تجاوز عشيره های کرد و حکام ستمکار دولتی بودند، به عمل نيآوردند .تدريجا معلوم شد که منظور ترکهای جوان از شعار “اتحاد و برادری” مستحيل شدن ملل غير ترک امپراطوری در ميان ترکها و تشکيل دولت يکدست ترکی بود. به همين جهت، راجع به حقوق داخلی – قومی ساکنان غير ترک اصلا حاضر به گفتگو نبودند و به عکس، با خشونتی که يادآور اعمال سلطان عبدالحميد بود شروع به سرکوب اعتراضات مردمی نمودند.
دولتهای اروپايی، از جمله روسيه و انگلستان، گرچه هشدارهايی در رابطه با ارامنه به دولت ترکيه می دادند، لکن منافع خود آنها، به خصوص انگلستان، درامپراطوری عثمانی و نيز رقابتهای فيمابين خودشان مانع از اقدام جدی برای اجبار ترکها به پايان دادن به مظالم عليه سکنه ارمنی می شد. ترکهای جوان با علم به اين موضوع، درصدد برآمدند که مساله ارامنه را با قلع و قمع کامل ارامنه در سطح امپراطوری حل نمايند، به نحوی که، به زعم خودشان، ديگرمدعی و موجبی برای درخواست اصلاحات وجود نداشته باشد. عاملی که به ويژه آنها را به سوی اين “راه حل” سوق می داد، اين بود که سردمداران حزب اتحاد و ترقی، با الهام از ايده های پان ترکيستی – پان تورانيستی، هدف دوردست احيای امپراطوری عثمانی را دنبال می کردند، امپراطوريی که از دريای آدرياتيک تا ديوارچين را می بايست دربرگيرد. در اين ميان، اولين و مهمترين مانع در راه اجرای اين نقشه ارامنه و ارمنستان بودند.
جنگ جهانی اول اين فرصت را در دسترس ترکهای جوان گذاشت تا طرحهای پان ترکيستی خود را به مورد اجرا گذارند.
برای اين طرحها، سران حزب اتحاد و ترقی ماهها جلسه تشکيل دادند و برنامه ريزی کردند. برای نمونه، گزيده هايی از نقطه نظرات اعضای کميته مرکزی اين حزب را درجلسه ای سری که دو ماه قبل از آغاز قتل عام درباره چگونگی اجرای قتل عام تشکيل شده، در معرض توجه قرار می دهيم. اين گزيده ها برگرفته از ” زوايای تاريک انقلاب عثمانی” نوشته مولان زاده رفعت، روزنامه نگار ترک و از اعضای حزب اتحاد و ترقی می باشد. وی با شرکت در جلسات سری حزب از تصميم گيری ها، نحوه فعاليت و سياست گذاری های آن کاملا آگاه شده بود.او به دليل مخالفت با سياستهای حزب از آن اخراج و چند سال در تبعيد به سر برد. بعدها نيز به جرم توطئه عليه مصطفی کمال پاشا، يکبار محکوم شد و بالاخره در سال ۱۹۲۰ درشهر حلب (سوريه) درگذشت.
دکتر ناظم : بهتراست خوب بيانديشيم. ما باچه انگيزه ای انقلاب کرده ايم، هدف ما چه بود؟ به زيرکشيدن عوامل سلطان عبدالحميد ازاريکه قدرت و تکيه زدن برجای آنها؟ من اينطور فکر نمی کنم. من به قصد احيای ترکيسم رفيق و برادر شما شدم. زيستن ترکها منحصرا و حکمفرمايی آزاد و مستقل آنها براين سرزمين آرزوی من است. بگذار عناصر غيرترک، از هر مليت و مذهبی که هستند نابود شوند .اين سرزمين را بايد از همه عناصر غيرترک پاکسازی نمود. مذهب نزدمن هيچ ارزشی ندارد. مذهب من توران است.
دکتر بهاء الدين شکير: (با پوزش از چاپ الفاظ توهين آميز به مقدسات اديان مختلف – مترجم ) وقتی فردی مفلک چون موسی، بيکاره ای چون عيسی و يتيمی چون محمد توانستند مذهبی در جهان پايه گذاری کنند، چرا روشنفکران با اراده ای چون ما نتوانند مذهب توران را بنياد نهاده و گسترش دهند.
حسن فهمی : چنانکه گفته شد نبايد بين پيرو کودک وزن و ناتوان تبعيض قايل شد. همه را بايد ريشه کن کرد. من يک راه حل ساده برای نابودی (ارمنيان) به فکرم رسيده که با اجازه حضار توضيح می دهم. ما اينک در حال جنگ هستيم. جوانان ارمنی قادر به حمل اسلحه را به خط مقدم جبهه ها اعزام می کنيم و در آنجا آنها را از روبرو در مقابل آتش روسها و از پشت در ميان آتش نيروهای خودی قرار می دهيم و قلع و قمعشان می کنيم. درمورد افراد ناتوان چون پيران و زنان و کودکان که در خانه می مانند نيز دستور می دهيم که معتمدين ما نابودشان کنند، دار و ندارشان را غارت و دخترانشان را بربايند .اين روش مناسب به نظر می رسد.
شکری : شک نبايد داشت که (پاره ای از) مردم مسلمان به نگهداری و محافظت از برخی ارامنه اقدام خواهند کرد. جلوگيری از اين اقدام بدون اجبار مردم مسلمان و حتی با تمايل آنها امکان پذيراست. روشی که در عصر تفتيش عقايد در اسپانيا عليه يهوديان و اعراب به گارگرفته می شد به ذهنم خطور کرد. اين روش را ماهم می توانيم اختيار کنيم. آماده کردن مقدمات مهاجرت اجباری ارامنه طبعا سه – چهار روز فرصت می خواهد. ما به طور رسمی اعلام می کنيم هرکس که در اين حين به دين اسلام بگرود، از مهاجرت معاف خواهد شد. ما از اين کار دو سود خواهيم برد. اول اينکه در بين تبعيديها اين باور ايجاد خواهد شد که خطری زندگيشان را تهديد نمی کند و به جای آنکه ثروتشان را در جايی مدفون کنند، آنرا به همراه خود خواهند برد، که در اينصورت غنيمت نفرات “تشکيلات مخصوصه” ما پربارتر شده و آنها را در ادامه کارشان جدی تر و مصمم ترخواهد ساخت.
ثانياً، با اينکار تعصب مسلمانان برانگيخته شده و به جای حمايت از همسايگان ارمنی خود آنان را به اسلام دعوت خواهند کرد و در صورت رد پيشنهادشان به دشمنی با آنها برخواهند خاست. بدين ترتيب اقليت کوچکی از ارامنه باقی خواهد ماند که به اسلام نگرويده اند که پاکسازی آنها نيز کار بسيار ساده ای خواهد بود.
دکترناظم : با اصول مسأله موافقت شد. موردی ديگر برای مشورت باقی نمی ماند. حال پس از ديدار با طلعت بايد وارد عمل شويم …
دولت با نظر هیأت سه نفره اجرايی موافقت نموده و با آزاد کردن کليه جنايتکاران زندانی آنان را به ” تشکيلات مخصوصه” سپرد که به نقاط مورد نظر اعزام گرديدند.
طلعت پاشا، وزير کشور هم امريه نهايی مربوط به کوچ اجباری ارامنه را به ولايات صادر و مرکزيت حزب اتحاد و ترقی نيز کليه شعب و بازرسين خود را از موضوع مطلع کرد.
طلعت در متن امريه اش، با اشاره به اعتراضات ارامنه به دولت و مطالبه اصلاحات، کمک به ارتش روسيه و شورشهای آنها در نقاط مختلف که باعث کندی عمليات ارتش شده است، همچنين برای دفاع از کشور و دين مقرر داشته که تا پايان جنگ کليه افراد و آحاد ارامنه بدون استثناء و تا آخرين نفراز زنان، کودکان، ناتوانان و پيران مجبور به ترک منطقه جنگی شوند و در منطقه “ديرالزور” در ايالت حلب اسکان داده شوند. وی همچنين دستور سری زير را به طورجداگانه به واليان ابلاغ نمود :
“برای پيش گيری از تهديد ارتش و به مخاطره انداختن امنيت کشور از سوی ارامنه، مسؤولين سياسی- نظامی کشور جابجايی و تبعيد کلی ايشان از مناطق مسکونيشان را به ديگر نقاط کشور ضروری تشخيص داده اند و دولت نيز دستور لازم را داده که اجرای سريع آن از اهميت زيادی برخوردار است. درواقع، حکومتی که اينک در حال جنگ است و برای حفظ موجوديت خود جان هزاران فرزند خويش را در جبهه ها فدا می کند، درعين حال از کليه شهروندان خويش بيش از هر زمان ديگر انتظار ياری به ميهن را دارد. درمورد کسانی که از درون حکومت را مشغول و از پشت به آن ضربه می زنند، اتخاذ و اجرای کامل چنين تصميمی طبيعی و حق قانونی آن می باشد. لذا، دستور به اجرای جدی اين امريه داده می شود.”
“غير از اين امريه، وزير کشور بخشنامه ای نيز به تاريخ ۱۳ رجب ۱۳۳۳(قمری) مصادف با ۱۴ مه ۱۹۱۵ در سه ماده به شرح زير برای مسؤولين استانها ارسال کرد:
ماده اول – هرگاه و به هرشکل، مردم عليه فرامين دولتی و اقدامات و تدابير مربوط به برقراری نظم و عدالت در کشور شورش کرده و به مقاومت مسلحانه عليه آن بپردازند، نيروهای انتظامی، ارتش و گروههای مستقل حق دارند و بايد شديدا به مقابله به آنها پرداخته و شورش را سرکوب و عاملين آنرا تنبيه نمايند.
ماده دوم – فرماندهان نظامی و گروههای مستقل بنابر تشخيص خود، می توانند اهالی روستاها و گروههای روستايی را که به خيانت و جاسوسی آنها شک می برند، به صورت فردی و يا جمعی به ديگر نقاط کشور منتقل و اسکان دهند.
ماده سوم – مواد اين بخشنامه از تاريخ انتشار قابل اجرا می باشد.
۴ – اجرای قتل عام
بدين ترتيب سران حزب اتحاد وترقی نقشه خودرا ازفردای شروع جنگ جهانی اول به مرحله اجرا گذاردند . ابتدا تمامی سکنه مسيحی، اعم از ارامنه ويونانيها وآسوريها را مشمول کوچ اجباری وآماج قتل وغارت قراردادند. لکن، ازآنجا که دولت يونان به کشتار يونانيها اعتراض کرد، ترکها توجه خودرا روی ارامنه متمرکز ساختند.
دولت ترکيه در کنار دولتهای آلمان و اتريش وارد جنگ شده بود. تمام جوانان و مردان ارمنی از سن ۱۸ تا ۵۰ به خدمت فرا خوانده شدند. اينها را، که تعدادشان به چند صد هزار نفر می رسيد، ابتدا “در پشت جبهه” به کارهای شاق گماشتند ولی سپس، درطول جنگ، تدريجا در دسته های ۱۰۰ – ۵۰ نفری به بيابانها هدايت کرده و تيربارانشان کردند.سپس، در شب ۲۴ آوريل ۱۹۱۵، به طورناگهانی و همزمان حدود هشتصد نفر از روشنفکران، نويسند گان، هنرمندان، رهبران روحانی و سياسی ارمنی، ازجمله نمايندگان مجلس، در شهر اسلامبول دستگير و به نقاط مختلف تبعيد شدند. عمليات دستگيری و تبعيد در اسلامبول چند شب متوالی ادامه يافت .طبق آمار پروفسور تانر آکچام، مورخ شهير ترک، در فاصله شب ٢٤ تا ٢٧ آوريل ١٩١٥، تعداد ٢٣٤٥ نفر از رهبران سياسی و مذهبی ارامنه در شهر اسلامبول دستگير شدند که اکثرشان به قتل رسيدند. پس از تسويه حساب با رهبری ارامنه در ترکيه، نوبت به خود سکنه ارمنی رسيد. ۲۴ آوريل را ارامنه سراسر جهان روز يادبود قتل عام ارامنه به شمار می آورند و هر سال،از جمله در ايران، ياد شهدا و قربانيان اين جنايت عظيم را گرامی می دارند.
از آنجا که اين عمليات، طبق دستورات سری دولت به طورمحرمانه صورت می گرفت، اخبار از نقاط شهری به ولايات و روستاها راه نمی يافت و اکثر ساکنان اين مناطق از وقايع و رويدادهای مربوط به قتل عام اطلاعی نداشتند.
از ماه مه، طبق دستور دولت، واحدهای ارتش و نفرات ” تشکيلات مخصوصه”، متشکل از زندانيان و جانيانی که به همين منظور از بند آزاد شده بودند، به جان مردم بی پناه افتادند .اهالی روستاها را، که غير از زنان و کودکان و سالخوردگان کسی نمانده بود وادار به ترک خانه و کاشانه خود نموده و در کاروانهای طولانی پياده به سوی بيابانها و صحاری سوريه هدايت کردند. اين کاروانها در طول راه آماج حملات عشيره های کرد و واحدهای “تشکيلات مخصوصه” می گرديدند، زنها مورد تجاوز قرار می گرفتند، کودکان ربوده می شدند و داروندار آنها غارت می شد. بدين ترتيب، اکثرتبعيدی ها در راه ازگرسنگی و مریض و فرسودگی و يا تير مهاجمين جان باختند.
طبق شواهد و آمار مآخذ مختلف، حدود يک ميليون و نيم نفر از ساکنان ارمنی امپراطوری عثمانی در طول سالهای جنگ جهانی اول قربانی نقشه های پان ترکيستی شدند. دولت ترکيه مدعی است که اين تعداد مبالغه آميز است و حداکثر آنرا سيصد تا ششصد هزار ذکر می کند.
با وجود اينکه عمليات قتل عام، حتی المقدور به صورت سری انجام می گرفت، لکن با توجه به سطح وسيع آن پنهان نگه داشتن آن به مدت طولانی امکان پذير نبود. در ميان ماموران و وابسته های نظامی و غير نظامی دول اروپايی در ترکيه، از جمله اتريش و آلمان، متحدان ترکيه، بودند کسانی که از نزديک شاهد اين جنايات بودند وبدان نزد دولت خود اعتراض هم کردند. همينطور، تعداد نه چندان اندکی که موفق به فرارشدند، اخبار اين جنايات را به دنيای خارج برده و جهان را از آنچه که برسکنه ارمنی امپراطوری عثمانی می گذشت آگاه ساختند. پس از آنکه اخبار قتل عام ارامنه به گوش متفقين – که عليه آلمان، اتريش و ترکيه در حال جنگ بودند – رسيد، رسما اعلام کردند (۲۴ مه ١٩١۵) که رهبران دولت ترکيه مسوول اين جنايات شناخته شده و پس از جنگ به جرم جنايت عليه بشريت محاکمه و به نحو اشد مجازات خواهند شد. لکن اين اعتراضات و تهديدها به جايی نرسيد و ترکها نقشه خود را بدون ما نعی به اجرا درآورده و در واقع، ارمنستان غربی را خالی از سکنه ارمنی نمودند.
لازم به تذکر است که درطول جنگ، در مناطقی که سکنه ارمنی آن بموقع از طريق فراريان و آوارگان بويی از نقشه قتل عام می بردند و يا خبری در اين زمينه به آنها می رسيد، دست به مقاومت می زدند. با وجود اينکه دولت تمام مناطق ارمنی نشين را خلع سلاح کرده بود، با اينحال در مناطقی مثل زيتون، وان، اورفه و ساسون، مردم با سازماندهی محلی به دفاع از خود برخاسته و تلفاتی نيز به نيروهای مهاجم وارد آوردند. درپاره ای از آنها، مدافعين توانستند جان سالم بدر برند.
۵ – شهادت روشنفکران ، نويسندگان و سياستمداران ترک
علی کمال بيک، وزير کشور ترکيه در سال ۱۹۲۰
” واقعيتی محرز است که قتل عام ارمنيان به دستور کميته مرکزی حزب اتحاد و ترقی برنامه ريزی شده و به مورد اجرا گذاشته شده است، قتل عامی که جهان را به لرزه درآورد و در تاريخ بی همتا بود “.
روزنامه صباح (چاپ ترکيه) مورخ ۲۸ ژانويه ۱۹۱۹
مصطفی کمال پاشا (آتاتورک)
“من همه را می کشم. من بايد تمامی اعضای حزب “اتحاد و ترقی” را نابود سازم. هم اينان بودند که با سياستهای ننگين خود بيش از يک ميليون مسيحی را به سوی کوچ اجباری و هلاکت سوق دادند”.
در مصاحبه با نشريه “لوس آنجلس اگزمين” به سال ۱۹۲۶
دکتر ناظم حکمت، نويسنده معروف ترک
” قتل عام ارمنيان لکه ننگی است بردامان دولتمردان ترکيه و پيشانی ملت ترک، که زدودن آن محال است”.
۶ ـ شهادت نويسندگان ، دانشمندان و شخصيتهای جهانی
“ويکتورهوگو” نويسنده شهير فرانسوی
“… ترکها از اينجا گذشتند. اينک در آنجا همه چيز ويران و نابود گشته است. همه جا غم و سوگواری است …”
آناتول فرانس، نويسنده نامدار فرانسوی
“ارمنستان نابود شد، اما بايد بار ديگر متولد شود. خون کمی که باقی مانده بسیارگرانبهاست، خونی که نسلی قهرمان را پرورش خواهد داد. ملتی که نمی خواهد بميرد، زنده خواهد ماند”.
ماکسيم گورکی، نويسنده بزرگ روسی
در حافظه ها خاطره تراژدی ارمنستان در اواخر قرن نوزدهم و اوايل قرن بيستم هنوز زنده است. کشتارهای اسلامبول، ساسون و آن جلادی های بی سابقه، برخورد بی تفاوت و ننگ آميز”اروپای متمدن” در قبال کشتار “برادران مسيحی” خود، چپاول ثروتها و اموال کليسای ايشان و وحشت آفرينی های همين سالهای آخر (۲۰ – ۱۹۱۸) از سوی ترکها … يادآوری ابعاد و سيع و کامل اين تراژدی که براين ملت با استعداد و فعال روا گرديد، کاری است بس مشکل”.
کارل ليبکنخت، نويسنده وسياستمدارآلمانی
“دولت ترکيه کشتارهای وحشتناک ارمنيان را سازمان داد و تمام دنيا در اين مورد می دانند و در برابر آن مسوول هستند. دولت آلمان نيز بايد برای اين امر پاسخگو باشد. مگرنه اينکه در اسلامبول، ارتش ترکيه را افسران آلمانی رهبری می کردند . فقط در آلمان مردم چيزی در اينمورد نمی دانند، چرا که در اينجا برلبان نشريات قفل زده شده است”.
سرگی اورجونيکيدزه، سايستمدارگرجی
“در تاريخ معاصر کمتر ملتی را می توان پيدا کرد که به اندازه ارمنيان قربانی داده باشد، و کمتر کشوری يافت می شود که خاکش به اندازه ارمنستان به خون رنگين شده باشد …در سواحل درياچه “وان”، در جلگه های دشت “آلاشگرد” و در تمامی نقاط ديگر ارمنستان و آناتولی استخوانهای فرزندان ملت ارمنی مدفون است “.
فردريک نانسن دانشمند نروژی
“… از ژوئن ۱۹۱۵ وحشت شروع شد. وحشتی که نمونه آن تاريخ تا به حال به خود نديده است. ترکها تصميم گرفته اند در بحبوحه آغاز جنگ جهانی اول از فرصت استفاده کرده تمامی ارمنيان را ازبين ببرند…”
سرگِی م. کيروف، سياستمدار روس
” ترکها افکاری شيطانی در سرمی پرورانند و آن نابودی کامل ارمنيان است. در اين باره ما شاهد صدوراعلاميه های رسمی هستيم.ما از همان آغاز جنگ می دانستيم که ترکها بدون هيچ شکی به تمام افتضاحات خود لعاب حقانيت خواهند زد. هر روز همان اخبار دهشتناک از ارمنستان ترکيه می رسد. اشکهای مادران و کودکان يتيم آواره قادر به بيان آنچه در ترکيه می گذرد نيست.خون به زمين ريخته ارمنيان صلح جو به دست ترکها تنها نشانگر گوشه ای است از آنچه در ارمنستان ترکيه در حال تکوين می باشد. ترکها تمامی اين جنايات را پشت غبار سياه رنگ و غليظ “جنگ بزرگ” (جنگ جهانی اول) پنهان خواهند کرد و خيلی ها نخواهند توانست واقعيت را ببينند … و فقط آنوقت که جوی های براه افتاده از خون انسانها خشکيد، دانته های زمان، شکنجه ها و رنجهای مليونها انسان بی گناه را به تصوير خواهند کشيد”.
روزنامه پراودا – مسکو
شماره ۲۸۰۲۵۸ ، نوامبر ۱۹۱۸
“يک مليون تن از ارمنيان، از زن و کودک و پير و جوان به تيغ کشيده شدند، تنها و تنها به اين دليل که ارمنی بودند”.
روزنامه ديلی کرونيکل – لندن
جمعه ، ۶ اوت ۱۹۱۵
” کشتار ارمنيان به دست ترکها در خلال جنگ جهانی شکلی از شنيعترين شيوه های جنگ در آسيا و در دوران حيات انسانی است. اينک، کشتارها در سطحی بسيار گسترده تر از دوران سلطان عبدالحميد انجام می پذيرد” .
روزنامه ” نيويورک تايمز”
۲۷ سپتامبر ۱۹۱۵
” … اطلاعات رسيده موردبررسی قرارگرفته. وضع اکثر روستاهای ارمنی نشين دهشتناک است.بيشتر ساکنين آنها ازدم سلاخی شده و يا پس از شکنجه های فراوان و از فرط گرسنگی هلاک شده اند … “.
شهادت گواهان ايرانی
مشاهدات عينی سيد محمد علی جمالزاده، نويسنده نامدار ايرانی
“… مرد وزن، پيروجوان، به جای کفش با کهنه و کاغذ و ريسمان و طناب برای خود کفشهايی درست کرده بودند که به صورت گهواره کوچکی درآمده بود. دو سه تن ژاندارم سوار بر اسب اين گروهها را درست مانند گله گوسفند به ضرب شلاق به جلو می راندند. اگرکسی از آن اسيران از فرط خستگی و ناتوانی و يا برای قضای حاجت به عقب می ماند، برای ابد عقب مانده بود و ناله و زاری کسانش بی ثمر بود و از اين روفاصله به فاصله کسانی از زن و مرد ارمنی را می ديديم که در کنار جاده افتاده اند و مرده اند و يا در حال جان دادن و نزع بودند…ابتدا موجب نهايت تعجب ما گرديد. ولی کم کم چنان عادت کرديم که حتی ديگرنگاه هم نمی کرديم والحق که نگاه کردن هم نداشت. صدها تن از زنان و مردان ارمنی را با کودکانشان به حال زاری، به ضرب شلاق و اسلحه پياده و ناتوان به جلو می راندند. درميان مردها جوان ديده نمی شد…”
مشاهدات ديوان بيگی، سياستمدار ايرانی (*)
“… هنوز در گوشه و کنار شهر ارمنی کشی با کمال شقاوت و قساوت ادامه داشت. تروريستهای محله کارگران نفت “چرنوگورود” که آنهارا “قوشچی” می ناميدند، اطفال بی گناه ارمنی را کت بسته رديف به زانو می نشاندند و شرط می بستند هرکس بتواند بايک ضربه قمه سرازتن آن فلک زده ها جدا کند هزار منات يعنی يک تومان نازشست از ديگران بگيرد”.
۷ – دولتها، پارلمانها و سازمانهای بين المللی که واقعيت قتل عام ارامنه را شناخته و آنرا محکوم کرده اند
درميان سازمانهای بين المللی، اولين بار در سال ۱۹۷۴ درکميته (فرعی) حقوق بشر وابسته به کميسيون حقوق مدنی – سياسی سازمان ملل متحد صحبت از قتل عام ارامنه به عنوان اولين نسل کشی قرن بيستم شد.
ساير سازمانهای بين المللی که واقعيت قتل عام ارامنه را شناخته اند :
– دادگاه خلق پاريس در آوريل سال ۱۹۸٣- بنيان گذاران اين دادگاه بين المللی که قبلا به جنايات جنگ ويتنام رسيدگی کرده بود، عده ای روشنفکر، ازجمله برتراند راسل، ژان پل سارتر و غيره بودند. در اين دادگاه، که رای آن لازم الاجرا نبود، دولت ترکيه نيز دعوت شده بود، لکن از حضور در آن سرباز زد. دادگاه پس از بررسی و تحقيق در موضوع و استماع شهود رای به مقصر بودن دولت ترکيه عثمانی داد. رای اين دادگاه گرچه ضمانت اجرايی نداشت، لکن ارامنه آنرا پيروزی اخلاقی مهمی برای خود تلقی می کنند.
– پارلمان اروپا، پس از مباحثات طولانی قطعنامه ای را در ژوييه سال ۱۹۸۷ داير بر شناسايی قتل عام ارامنه به تصويب رساند. قطعنامه، البته دولت فعلی ترکيه را مسوول جنايات ترکهای عثمانی ندانسته، لکن از دولت ترکيه خواسته است که به اين واقيت اعتراف نموده و باب گفتگو و آشتی را با ارامنه ( و همچنين کردها ) بگشايد. دولت ترکيه، اما به اين توصيه ها توجهی نداشته و همچنان به سياست ديرينه خود نسبت به ارمنستان ادامه می دهد.
– انجمن بين المللی دانشمندان و محققان در مورد نسل کشی، درسال ١٩٩۷ ژنوسيد ارامنه را به اتفاق آرا به عنوان واقعيت محرز تاريخی تاييد کرد.
– ” سازمان مخالفان قوم کشی” که از سال ١٩٩۸ در شهر فرانکفورت، ازجمله، به اهتمام علی ا ِرتـِم ، روشنفکر و کنشگر سياسی ترک در آلمان شروع به فعاليت نموده و اکثرا از ترکها و کردهای مقيم خارج تشکيل شده است،از ملت ارمن به خاطر جناياتی که دولت ترکيه درحق آنها کرده پوزش خواهی نموده و در سال ۲۰۰١ با جمع آوری بيش از ۱۲۰۰۰ امضاء در محکوميت ژنوسيد راهی ارمنستان شد و طومار را تقديم دولت و مردم ارمنستان نمود. اين سازمان هرسال در سالگرد قتل عام، نمايندگانی برای شرکت در مراسم ياد بود به ارمنستان می فرستد.
تاکنون بيش از بيست کشور ژنوسيد ارامنه را شناخته و آنرا محکوم کرده اند، ازجمله دولت (پارلمان ) فرانسه که در سال ۲۰۰۲ به اتفاق آ راء رای به لايحه شناسايی قتل عام ارامنه داد و با اينکار انکار اين واقعيت را در فرانسه به صورت امری غير قانونی درآورد. دولت سوييس نيز با اقدام مشابهی انکار واقعيت قتل عام ارامنه را همانند انکار هولوکاست غيرمجاز و جرم اعلام کرد. بعلاوه، پارلمانهای کشورهای آلمان، روسيه ، ايتاليا، هلند، لبنان، يونان، قبرس، اوروگوئه، آرژانتين شيلی و اخيرا سوئد لوايح مبنی برشناسايی واقعيت نسل کشی ارامنه را از تصويب گذرانده اند. همينطور، تاکنون بيش از ۴٠ ايالت از پنجاه ايالات متحده امريکا به اين اقدام دست زده اند. در مورد اخير، يعنی دولت ايالات متحده، گفتنی است که تاکنون چند ين بار اين مساله به مرحله تصويب مجلس نمايندگان امريکا رسيده است. لکن همواره، در لحظه آخر روسای جمهور امريکا از حق وتوی خود استفاده کرده و از تصويب لايحه مربوطه جلوگيری کرده اند. از آنجا که ترکيه هم پيمان مهم امريکا و ناتو به شمار می رود و دولت ترکيه حساسيت شديدی نسبت به شناسايی قتل عام مورد بحث از خود نشان می دهد، دولتهای امريکا مايل نيستند اين هم پيمان مسلمان را در منطقه پرتنش خاورميانه ازخود برنجانند. اينبارهم، در همين مارس گذشته آقای اوباما، رئيس جمهوری امريکا و وزيرخارجه اش، خانم کلينتون، که هر دو تا قبل از انتخاب شدنشان از طرفداران پروپا قرص شناسايی نسل کشی ارامنه بودند، اکنون به دولت ترکيه قول داده اند که تمام مساعی خود را به کار خواهند بست تا از تصويب لايحه مورد بحث جلوگيری کنند !
دراين ميان، موضع اسراييل در جانبداری از سياست انکار و رد دولت ترکيه نيز قابل تامل است. لابی نيرومند اين دولت که خود قربانی قتل عام مهيبی به دست آلمان نازی گرديده و انتظارمی رفت که نسبت به ارامنه احساس همدردی داشته باشد، در پشتيبانی از دولت دوست و متحد خود، ترکيه، هرسال به کوششهای وسيعی برای جلوگيری از تصويب لايحه ژنوسيد در امريکا دست می زند. اين اتحاد و همکاری مصلحتی، اما به دليل انتقاد شديد اردوغان، نخست وزير ترکيه از دولت اسرائيل طی اجلاس اقتصاد جهانی در داووس در ١٣۸۷ به خاطر کشتار فلسطينيان غزه، به سستی گراييده است. اکنون زمزمه هايی در اسرائيل برای شناسايی قتل عام ارامنه به عنوان اقدام تلافی جويانه شنيده می شود، که البته به دليل تنزل دادن آن به وسيله ای برای تسويه حساب سياسی از ديدگاه قاطبه ارامنه اقدامی فاقد ارزش اخلاقی تلقی می شود.
بالاخره، لازم به تذکر است که درسال ۱ ۲۰۰ ، لايحه ای در رابطه با شناسايی قتل عام مورد بحث توسط دولت جمهوری اسلامی توسط دو نفر نماينده ارمنی مجلس شورای اسلامی تسليم مجلس شد. از سرنوشت اين لايحه اطلاعی در دست نيست. لکن، گفتنی است تاکنون چندين مقام عاليرتبه جمهوری اسلامی، ازجمله دو وزير و سفير پيشين ايران در ارمنستان از موضع شخصی به قربانيان قتل عام ادای احترام نموده و دسته گل نثار بنای يادبود شهدا در ايروان کرده اند.
۸ – انکار دولت ترکيه
پارلمان اروپا و ساير سازمانهای بين المللی که قتل عام ارامنه را شناخته اند، البته دولت فعلی ترکيه را مسوول جنايات ترکهای عثمانی نمی دانند، لکن از دولت ترکيه می خواهند که به اين واقيت اذعان نموده و باب گفتگو و آشتی را با ارامنه ( و همچنين کردها ) بگشايد. دولت ترکيه، اما به اين توصيه ها توجهی ندارد و همچنان به سياست ديرينه خود نسبت به ارمنستان ادامه می دهد.
در ترکيه صحبت از قتل عام (ژنوسيد) ارامنه تابويی به شمار ميرود و دولت ترکيه با ايجاد فضای رعب و تهديد و با اتکا به بند ٣٠١ قانون مجازات عمومی ترکيه مبنی بر منع “توهين به قوميت ترکی ” از بحث آزاد راجع به اين مساله، جلوگيری می نمايد. لکن، شمار روز افزونی از روشنفکران و محققين ترک، بی توجه به اين تهديدها و خطرها صدای اعتراض خود را عليه اين بي عدالتی تاريخی بلند کرده و عاملين آنرا رسوا می کنند. از جمله اينها، پروفسور تانر آکچام است که با شجاعت راجع به اين تراژدی بزرگ انسانی سخن می گويد و دولت ترکيه را نيز به خاطر انکار آن به باد انتقاد می گيرد .وی در اين زمينه تاليفاتی هم دارد، اما در ترکيه ممنوع التدريس شده و اکنون در خارج به سر می برد.
از جمله روشنفکران مبارز ديگر، عايشه نور زراغولو را می توان نام برد. وی اولين (و تنها) ناشر ترک است که در زمينه موضوعات ممنوعه در ترکيه، از جمله موضوع قتل عام ارامنه، اثر و ترجمه انتشار داده است. عايشه از فعالين نامدار حقوق بشر د رترکيه بود که چند بار دستگير و زندانی شد و سرانجام چندسال پيش در سن ٥٤ سالگی دربيمارستان درگذشت. شوهر او، رجيب زراغولوکار همسرش را ادامه می دهد.
همينطور، يکی از شهرداران اسلامبول که چند سال پيش به ارمنستان سفر کرده و دسته گلی درپای بنای يادبود قربانيان قتل عام گذاشت، بعدا مورد تعقيب قرار گرفت. حتی کار به جايی رسيده که وزارت آموزش و پرورش ترکيه دستور نوشتن انشای اجباری در مدارس ترکيه در رد و انکار قتل عام ارامنه را داده است.
٩ – تحولات جديد
در ژانويه ۲٠٠۷ هراند دينک، روزنامه نگار ارمنی ترکيه که از حقوق اقليت ارامنه و نزديکی و تفاهم ميان دو ملت ترک و ارمنی دفاع می کرد، در جلوی دفتر روزنامه اش توسط يک افراطی ترک به قتل رسيد. در فردای آن روز صدها هزار نفر از شهروندان عادی ترک به خيابانها ريخته و با فريادهای “من هراند دينک هستم”، “من ارمنی هستم” به نحو تحسين آميزی حمايت وپ شتيبانی خود را از هموطنان ارمنی شان به نمايش گذاشتند. اين واقعه نشان داد که علی رغم دهه ها تلاش مذبوحانه و صرف بودجه های هنگفت برای انکار و تحريف تاريخ و فريب ملت ترک توسط رهبرانش، جامعه مدنی ترکيه بيدار است و فريب دروغپردازی ها و رياکاريهای دولتمردانش را نمی خورد.
در سال ۲٠٠۸، به دنبال جنگ روسيه و گرجستان برسر اوستيای جنوبی و افزايش دورنمای عدم ثبات و ناامنی در منطقه، دولت ترکيه پيشنهاد تاسيس يک پيمان منطقه ای تحت عنوان “پيمان همکاری و امنيت قفقاز”، متشکل از کشورهای ترکيه، گرجستان، ارمنستان، آذربايجان و روسيه را داد. پيشنهاد، با استقبال بيشتر کشورهای يادشده از جمله ارمنستان مواجه گرديد، معهذا، در توانايی ترکيه در به تحقق رساندن چنين پيمانی ترديدهايی وجود داشت و تا کنون هم اقدام عملی چندانی در اين راستا انجام نگرفته است.
سپس، در سال ۲٠٠٩ ، با وساطت دولت سوئيس، دولتين ارمنستان و ترکيه تصميم به برقراری مجدد روابط ديپلماتيک گرفتند. از جمله شروط اين توافق نامه گشايش مرزها ی بين دو کشور است که از زمان منازعه قره باغ توسط ترکيه با هدف محاصره اقتصادی و سياسی ارمنستان بسته شده است. اين توافق، درضمن مورد استقبال و تاييد قدرتهای بزرگ و منطقه ای، از جمله جمهوری اسلامی ، واقع شده است. گرچه، مقاوله نامه (پروتکل) اين توافق به تصويب ديوانعالی قانون اساسی ارمنستان رسيده، اما دولت ترکيه، ازجمله به بهانه تصويب و شناسايی واقعه قتل عام توسط پارلمانهای کشورهای مختلف – که ارمنستان درآن دخالتی ندارد – به مانع تراشی و تعلل در تصويب توافق نامه ادامه می دهد. به هرحال، به نظر می رسد که هدف دولت ترکيه از مذاکره برای تجديد روابط با ارمنستان اقدامی تبليغی در جهت جلب افکار عمومی و هموار کردن راه برای عضويت در جامعه مشترک اروپا بوده باشد و نه واقعا برقراری روابط حسن همجواری با همسايه اش. تهديدهای اخير آقای رجب طيب اردوغان مبنی براخراج کارگران مهاجر ارمنی از ترکيه درپی تصميم مجلس نمايندگان امريکا مبنی برشناسايی ژنوسيد، انتقادات شديدی چه در سطح بين المللی و چه در داخل خود ترکيه به دنبال داشت و از نظردولت ارمنستان اظهارات رييس دولت ترکيه ادامه سياست نسل کشانه اين دولت از صد سال پيش به اينطرف است.
درپی اين رويدادها، معاون وزارت خارجه ترکيه برای مذاکره مجدد با مقامات ارمنستان و ترميم مواضع و کاهش اثرات منفی اظهارات آقای اردوغان به ارمنستان سفرکرد.
با وجود آنکه در توافقنامه تجديد روابط ديپلماتيک پيش شرطی درباره شناسايی ژنوسيد ارامنه توسط ترکيه قرارداده نشده، با اينحال می توان با اطمينان گفت که تازمانی که دولت ترکيه به سياست انکار فعالانه و تهديد عليه ارمنستان ادامه می دهد، برقراری روابط عادی بين دو کشور با اشکالات و موانع جدی روبرو خواهد بود.
ـــــــــــــــ
يادداشتها:
* – اشاره به وقايعی است که در اواخر جنگ جهانی اول در شهر باکو روی داده است. دراين زمان، جبهه قفقاز در نتيجه انقلاب بلشويکی روسيه درهم شکسته و قشون عثمانی وارد قفقازشده بود. در مدت اشغال قفقاز توسط نيروهای عثمانی، ازجمله فقط درشهر باکو حدود سی هزارن فر از سکنه ارمنی شهر به قتل رسيدند. لازم به تدکر است که در همين زمان يک جناح ديگر قشون عثمانی به خاک ايران تجاوز کرده و وارد آذربايجان شد. حماسه مقاومت آذربايجانيان به رهبری شيخ محمد خيابانی عليه اشغالگران در تاريخ ثبت است.
ــــــــــــــ
منابع مورد استفاده:
به فارسی :
– قتل عام ارمنيان، اسماعيل رايين
– “مشاهدات شخصی من در جنگ جهانی اول”، محمد علی جمالزاده (نشريه هور، سال اول، شماره ۲ – ،تهران،۱۳۵۰)
– ارمنستان ۱۹۱٥، مولف: ژان ماری کارزو، ترجمه: فريبرز برزگر
– شماره های ۱۳۴ و ۱۳۳ ماهنامه “آراکس”، چاپ تهران (۲۰۰۴ )
به زبانهای ديگر:
– تاريخ ارمنستان – کتاب درسی، چاپ تهران ( به ارمنی)
– توطئه سکوت – قتل عام ارامنه، “دادگاه دايمی خلق”، تاليف: پروفسور پی ير ويدال- ناکوئت (به انگليسی)
– گزارش قطعنامه مربوط به قتل عام ارامنه، روزنامه رسمی پارلمان اروپا،۲۰ ژوييه ۱۹۸۷ (به انگليسی )
– کشتار ارامنه در ترکيه، انتشار توسط کميته هلندی کمک به قربانيان ارمنستان، چاپ ۱۹۱۸ – هارلم (به هلندی)
– تاريخ قتل عام ارامنه، تاليف پروفسور و. دادريان (به انگليسی)
– تراژدی ارمنستان در امپراطوری ترکيه عثمانی، تاليف دکتر کمال مظهر احمد، مورّخ کرد (ترجمه هلندی )
– مآخذ ديگر