هنری هریسون ریجز شاهد عینی نژاد کشی ارمنیان
ترجمه از: ژیلبرت آقاجانیان
هنری هریسون ریجز در ۲ مارس ۱۸۷۵ در یک خانواده مسیحی در سیواس (۱)، امپراتوری عثمانی متولد شد. پدرش، ادوارد ریجز (۲) نیز یک مبلغ مذهبی بود.
او در سال ۱۸۸۹ به “کلیسای مرزیفون” (۳) پیوست. سپس به ایالات متحده سفر کرد و تحصیلات خود را در “کالج کارلتون” (۴) در نورثفیلد – مینهسوتا،(۵) و دپارتمان دانشگاه الهیات “آبرن” (۶) ادامه داد و در سال ۱۹۰۲ فارغ التحصیل شد. در همان سال،ریگز توسط هیئت کمیسیون های آمریکایی برای مأموریت های خارجی (۷)، برای تبلیغ، از امریکا به ترکیه اعزام شد. ریجز پس از ورود به امپراتوری عثمانی تحصیلات خود را در دانشکده امریکایی “تالاس” (۸) در نزدیکی “کایسری” (۹) ادامه داد. و در نهایت از سال ۱۹۰۳ تا ۱۹۱۰ رئیس “دانشکده ارمنی فرات” (۱۰) شد. و پس از آن، به “الازیغ” (۱۱) رفت و کارش را در آنجا شروع کرد.
هنری هریسون ریجز
دانش آموزان دختر دانشکده ارمنی فرات
هنری ریجز اولین بار در مورد تبلیغاتی که توسط دولت پیش از وارد شدن به جنگ جهانی اول آغاز شده بود نوشت. او به یاد می آورد که “مقامات ترکیه چگونه به صورت سنتی شروع به خصومت ورزی علیه ارمنیان،کردند” و تلاش کردند که داستان های بزرگی را به اثبات برسانند که ارمنی ها امنیت ارضی کشور را تهدید می کنند.او اعلام کرد که علیه ارمنیان پرونده سازی شده بود و در نهایت “در ذهن مردم ترکیه در آماده سازی جنایاتی بود که باید دنبال کنند”.نوشته های ریجز بیشتر در مورد اقدامات دفاعی ارمنی ها در پاسخ به کشتار جمعی مورد توجه قرار گرفت.
او در یکی از یادداشت هایش چنین نوشت:
«ارمنی ها خود را تنها می دیدند.دفاع از شهر وان (۱۲) از طریق فعالیت و شجاعت ارمنی ها، یک تصور عظیم ایجاد کرد. اما بعدها معلوم شد که ارمنیان تنها پس از اینکه ترک ها بسیاری از آنها را کشتند، در دفاع از خود اقدام کردند. شیوع بیماری در نقاط مختلف گزارش شد و بعضی از آنها ، به ویژه در منطقه دیاربکر،(۱۳) به اندازه ای واقعی، خطرناک و شدید بودند که تعداد قربانیان آن، بیشتر از کشتار متجاوزان بود.»
هنگامی که نسل کشی ارمنیان آغاز شد، تبعید و دستگیری آنان به صورت گسترده ای شدت یافت. ریگز می نویسد:
«واضح بود که سرنوشت وحشتناکی برای ارمنی ها برنامه ریزی شده بود، اما تاکنون هیچ اشاره ای به آنچه که به سرنوشت آنها مربوط است، ارائه نشده است. تا ۲۰ ژوئن چند صد نفر از بزرگان ارمنی در زندان بودند و در آن روز صد و پنجاه نفر از زندان “هارپوت” (۱۴) به “مزارع الازیغ” فرستاده شدند؛ و سه روز بعد برای اعدام اعزام شدند. در روز ۲۶ ژوئن پاسخ استعلام والی ها در رابطه با بازداشت های اولیه بدست شان رسید و در مکان های عمومی منتشر شد و به نمایندگی های سراسر شهرهای ارمنی نشین اعلام شده است. همه ارمنی ها و سوریهای ساکن در هارپوت و روستاهای مجاور باید به بین النهرین تبعید شوند. این اعلامیه در روز شنبه نوشته شد و همه مردم دستور داشتند که در روز پنج شنبه، برای تبعید، آماده شوند. »
ریگز به طور دقیق، فرایند خروج از بازداشت و زندان و چگونگی تبعید را شرح داد:
«آنها حدود ۱۰ مایلی راه رفتند و سپس به طرف راست حرکت کردند از شهر خارج شدند و به طرف کوه ها رفتند. و پس از عبور از یال (کوه)،(۱۵) آنها به داخل یک دره عمیق به طرف پائین رفتند و در جایی که آنها دستور دادند، بر روی زمین بنشینند. و زمانی که همه آنها نشسته بودند، در همین حال، نگهبانان، با تفنگ ها و سرنیزه های خود، به جان آنها افتادند و یک قصابی وحشتناک را آغاز کردند که تصورش نیز دشوار است. بنابراین کشتار بسیار وسیع بود، و در حالی که ژاندارم ها به کار وحشتناک خود مشغول بودند، فقط سه یا چهار نفر موفق به فرار از آنجا شدند. این فراریان پراکنده و پنهان شده بودند، اما توسط نگهبانان، تعقیب، و پس از یافتن در مخفیگاه، شکار میشدند. یکی از فراریان با کمک یک مرد جوان موفق به فرار شد. مرد جوانی که نامش را فاش نکرد، چون او هنوز در ترکیه زندگی می کند، او در یک شب تاریک این کار را انجام داد، سپس تلاشی را برای یافتن مکانی امن آغاز کرد، اما راه خود را در تاریکی شب گم کرد تمام شب را سرگردان بود، بدون اینکه مسیر درست را بداند. در نهایت، هنگامی که سپیده دم آشکار شد، دوباره راه خود را پیدا کرد و خودش را به بیمارستان آمریکایی ها رساند. »
«رانده شده به مرگ، تهدید شده، خشمگین، گرسنه و تشنه، نمی توان به آن فکر کرد که اکثریت قریب به اتفاق از خستگی و تشنگی در کنار جاده به کام مرگ می روند. و کسانی که فرار کردند و راه خود را به ما رساندند، بسیاری از آنها بیش از آنکه بتوانند شرایط بدشان را توصیف نمایند، ضعیف شده بودند و بسیاری دیگر از کسانی که از این مصیبت جان سالم به در برده بودند، کسانی از افراد خانوادهشان را از دست داده بودند. مادرانی که موفق شدند برای کمک به ما روی بیاورند، گفتند که چگونه با دستان خود، فرزندانشان را به رودخانه پرتاب کرده اند، تا شاهد زجر کش شدن فرزندان شان بر اثر گرسنگی؛خشک شدن سینه های خالی شان نباشند، همانطور که خودشان گرسنه بودند – هری ریگز درباره وضعیت تبعیدشدگان نوشته است. »
«در تابستان ۱۹۱۵، هنری هریسون ریجز، اردوگاه های ترانزیت تبعید شدگان آواره را با استفاده از یک تلسکوپ مشاهده کرد و نوشت که “برای اکثر زنان و کودکان، رنج های طولانی و مداومی برقرار بود، تا جایی که کشتار و قتل عام، برای آنها رحمت به شمار می آمد. همانند همان سرنوشت شومی که توسط قاتلان برایشان پیش بینی و برنامه ریزی شده بود. ریجز در قسمتی از یادداشت های خود نوشت: من از حقیقت حرف می زنم. حقیقت وحشتناکی که توسط عاملان این وحشت، دولت حاکم، این جنایت هولناک را توسط جوانان ترک انجام داده است. »
بعنوان یک تبعیدی، ریجز در مورد تبعید و قتل عام بعدی ارامنه در صحرای سوریه اینطور نوشت:
«شواهد بسیار خوبی برای این باور وجود دارد که هر دو محل جنایت صورت گرفته است. “اردوگاه رأسالعین”،(۱۶) که یک منطقه بیابانی است، مردم به محض اینکه این روستاها را ترک کردند، قتل عام شدند. در آغاز دوره مورد بحث، یعنی در ابتدای سال ۱۹۱۶، در این ناحیه حدود ۴۸۵٬۰۰۰ ارمنی،تبعیدی وجود داشت. پانزده ماه بعد، پس از اتمام آخرین اخراج، بیش از ۱۱۳٬۰۰۰ نفر از این تبعیدی ها توانستند زنده بمانند. ۳۷۲۰۰۰ نفر از گرسنگی و بیماری جان باختند، اما در هزاران مورد نیز قتل عام صورت گرفت، زمانی که ظاهراً دولت ترکیه از اتهام اجرای نظریه اخراج خسته شده بود. »
ریجز معتقد بود که اخراج ارمنی ها بخشی از یک برنامه انهدام است که توسط دولت عثمانی برگزار شد و نتیجه گرفت که:
«قتل عام ارمنی ها در طی تبعید امری عادی و مستمر بود؛که (تبعید) به عنوان یک سیاست خوشایند “انتقال جمعیت رها شده” به خوبی انجام می شد. »
ریجز سپس می افزاید: «حمله به مردم ، که به زودی به یک تلاش منظم برای نابودی نژاد تبدیل شد، یک اقدام خونسردانه و غیرمنتظره و عمدی بود که توسط استادان نظامی ترکیه برنامه ریزی شده و اجرا شد. »
ریجز سپس در ماه ژوئیه در مورد مصادره اموال ارمنیها در ترکیه نوشت:
«شما نمیتوانید از پنجره بیرون را نگاه کنید، بدون اینکه کسی را در خیابان ببینید که راه می رود و نوعی بار غارت، خرید یا دزدی از خانه های ارمنی را در اختیار داشته باشد. »
هنری ریجز پس از تاسیس جمهوری ترکیه معتقد بود که «ترکیه خود را بر اساس مبانی جدا از نژادهای مسیحی بازسازی کرد» و در دهه های ۱۹۴۳ پس از پایان نسل کشی ارمنی ادامه داد: «در طول دهه گذشته، مردم ترکیه، و به ویژه رهبران آن، گناهکار بوده و جنایات شوم تاریخی را در سال ۱۹۱۵ مرتکب شده اند. تغییر حاکمیت در ترکیه ، نه تنها این جنایت را بدون مجازات گذاشت، بلکه در ذهن احتمالاً اکثریت ترک ها، حوادث وحشتناکی که دنبال می کردند، با شکوه اعلام شده بود. »
منابع:
۱-Riggs, Henry H. (1996). Days of Tragedy in Armenia: Personal Experiences in Harpoot, 1915-1917. Gomidas Institute.
۲-Balakian, Peter (2009). The Burning Tigris. HarperCollins.
۳-http://www.gomidas.org/books/show/25
۴-Pascal, Julia (26 January 2001). “A people killed twice”. Guardian. ↑ Riggs 1996, p. 46.
۵-Hovannisian, ed. by Richard G. (2002). Armenian Tsopk / Kharpert. Costa Mesa (Calif.): Mazda Publ. p. 217.
۶-Winter, J. M. (2008). America and the Armenian Genocide of 1915 (Digitally printed version. ed.). Cambridge: Cambridge University Press. p. 191.
۷-Kieser, Hans-Lukas (2010). Nearest East : American Millennialism and Mission to the Middle East. Temple University Press.
پانویس:
۱-Sebastia
۲-Edward Riggs
۳-Merzifon
۴-Carleton College
۵-Northfield – Minnesota
۶-Auburn Theological Seminary
۷-American Board of Commissioners for Foreign Missions
۸-Talas American College
۹-Kayseri
۱۰-Euphrates College
۱۱-Elâzığ
۱۲-Van
۱۳-Diyarbakır
۱۴-Harpoot
۱۵- محل برخورد دو دامنه شیبدار در بالاترین نقطه تماس (شیب محدب و برآمده میان دو دره) است
۱۶- Ras al-Ayn Camps