تاریخ قراباغ قسمت اول:
آلبانیای قفقاز(اران) جمهوری آذربایجان فعلی
کتاب «آران و آذربایجان»،دکتر عنایت الله رضا،نشر هزار،۱۳۹۰
.
سرزمین هایی که در غرب دریای خزر ،شمال رودخانه ارس و جنوب رشته کوه قفقاز قرار داشته «که از منظر تاریخی آلبانیای قفقاز و به فارسی اران نامیده می شود» و اکنون نام جمهوری آذربایجان به خود گرفته زمانی شامل قبایل و اقلیّت های بسیاری مانند تاتار ،تُرک و تالش بود که مشخصاً تاتارهای قفقاز خوانده می شدند.
در سال ۱۹۱۸م، سه کشور ارمنستان،گرجستان و آذربایجان به استقلال دست یافتند.ارمنستان و گرجستان با پیشینة چند هزار ساله و با نام تاریخی خود وجمهوری آذربایجان با یک نام غصبی.
منطقه آلبانیای قفقاز یا آران تا ۱۸۰ سال پیش همواره یکی از استان های شمال غربی ایران بزرگ بود،و مورّخان و جغرافی نگاران باستان پیرامون این نکته مطالبی نگاشته و سرزمین آلبانیا را جزی از آذربایجان ایران دانسته اند.این سرزمین در سال ۱۸۱۳م در جنگ ایران و روس و با شکست ایران بر اثر ضعف فتحعلی شاه قاجار ،بر طبق پیمان گلستان از خاک ایران جدا و به چنگ روس ها افتاد.
گذاردن نام آذربایجان بر سرزمین آلبانیای قفقاز سبب انحراف ها و تشویش هایی در بررسی تاریخ این بخش از قفقاز شد.برخی دولت مردان نیز به سبب داشتن انگیزه های سیاسی موٌلفانی را به خدمت گرفتند تا برای مردم آلبانیای قفقاز و ماد آتورپاتکان «آذربایجان» منشاء واحدی را جعل و ارائه کنند.این انگیزه ها نیز تشویش و انحراف را،افزون تر کرد.
نزدیک به نیم قرن است که ادعاهای موهوم تاریخی در دستگاه تبلیغاتی جمهوری آذربایجان به منزله تثبیت آذربایجان بعنوان یک کشور تاریخی، در ادبیات رسمی ،کتاب های درسی و تاریخ به چشم می خورند،جهت این تبلیغات ابتدا بسوی ارمنستان و حال نیز به سمت ایران یعنی دو کشور باستانی با تاریخی چند هزار ساله نشانه گرفته است. از این دست کتاب ها یکی «تاریخ معماری آذربایجان در دوره باستان و اوایل قرون وسطی» نوشته آخوندف است که به سفارش وزارت جهان گردی و دیگری کتابی با عنوان «نبرد علیه آذربایجان» نوشته کماله عمرانلی به سفارش وزارت امور خارجه می باشد که هردو خود جعل یک حقیقت است،زیرا آذربایجانی که در این کتاب ها مد نظر است و در شمال رود ارس جای گرفته،در دوران باستان یا اوایل قرون وسطی و حتی تا قرن نوزدهم وجود خارجی نداشته و نام آذربایجان متعلق به استانی در ایران بوده است.
این ادعا ها و جعل تاریخ به حدی بارز و نمایان است که نسل امروز آذربایجان آن ها را باور کرده و معتقدند که ایرانیان و ارمنیان مهاجرین به منطقه بوده و سرزمین هایشان را غصب کرده اند. بعنوان مثال مقامات آذری مدّعی هستند که آذربایجانی ها میراث داران آرانیان ،که خود مسیحی بودند،می باشند تا بتوانند ادّعا کنند که یادگارهای تاریخی مسیحی متعدد این منطقه به دیگر فرهنگ ها،به ویژه ارمنیان تعلّق نداشته و متعّلق به آرانیان می باشد.مورّخان و سیاست مدران این کشور تازه تاٌسیس شده پارا از این هم فراتر گذاشته و خود را صاحب آذربایجان تاریخی می خوانند و مدعی یادگارهای ایرانی اسلامی هستند که پس از حملات اعراب،تاتارها و مغول ها به منطقه در این سرزمین ساخته شده اند.
منطقه جمهوری آذربایجان فعلی از قدیم الایام تا اوایل قرون وسطی محل زندگی جمعیتی مسیحی بوده است و در کنار این نواحی مناطق تاریخی ارمنیان یعنی آرتساخ «قراباغ کنونی»، اوتیک و سیونیک قرار داشتند.قدمت اغلب یادگارهای فرهنگی ای که در این سرزمین ها کشف شده اند به قرون وسطی می رسد و به دو دسته متمایز طبقه بندی می شوند.یک دسته شامل چندین یادگار متنوع است که عمدتاً ریشه در مسیحیت دارند،یادگارهایی چون کلیساها،خانقاه ها،خاچکارها «کتیبه ها، چلیپا سنگ یا صلیب سنگ» و سنگ قبرهایی که ارمنیان بومی منطقه و نیز آلبانیایی هایی که به نوبه خود بسیار تحت فرهنگ و تمدن ارمنیان آن زمان بودند،ساخته شده اند.
یادگارهای دسته دوم که تعداد و تنوع کمتری دارند،شامل،مساجد،کاخ ها و قبرهای اسلامی هستند که اعراب مهاجم،و ایرانیان«فارس ها» آن ها را ساخته اند.