• خانه
  • تماس با ما
  • درباره ما
  • خانه
  • تماس با ما
  • درباره ما
موسسه ترجمه و تحقیق هور موسسه ترجمه و تحقیق هور
  • صفحه اصلی
  • ارمنیان
    • تاریخ
    • دین
    • زبان
    • ارمنی های ایران
  • نسل کشی ارمنیان
    • مقالات
    • روشنفکران ترک
    • مقالات محققین ایرانی
    • بیانات جهانیان
    • اسناد و مدارک
    • آرشیو فیلم
    • آرشیو عکس
  • مقالات
    • ارمنستان-
    • جمهوری آرتساخ (قراباغ)-
    • ترکیه-
    • جمهوری آذربایجان-
  • یادداشت روز
    • نسل کشی ارمنیان
    • ارمنستان
    • جمهوری آرتساخ (قراباغ)
    • ترکیه
    • جمهوری آذربایجان
  • هنر و فرهنگ
  • انتشارات
    • کتاب های منتشر شده
    • دانلود کتاب
  • فصلنامه پیمان
  • گزارش جلسات
  • همایش
منو
  • صفحه اصلی
  • ارمنیان
    • تاریخ
    • دین
    • زبان
    • ارمنی های ایران
  • نسل کشی ارمنیان
    • مقالات
    • روشنفکران ترک
    • مقالات محققین ایرانی
    • بیانات جهانیان
    • اسناد و مدارک
    • آرشیو فیلم
    • آرشیو عکس
  • مقالات
    • ارمنستان-
    • جمهوری آرتساخ (قراباغ)-
    • ترکیه-
    • جمهوری آذربایجان-
  • یادداشت روز
    • نسل کشی ارمنیان
    • ارمنستان
    • جمهوری آرتساخ (قراباغ)
    • ترکیه
    • جمهوری آذربایجان
  • هنر و فرهنگ
  • انتشارات
    • کتاب های منتشر شده
    • دانلود کتاب
  • فصلنامه پیمان
  • گزارش جلسات
  • همایش
loading...
سرتیتر خبرها
  • شش کشور،يک ملت چگونه ترکيه قصد دارد کشورهای ترک زبان را در يک بلوک متحد کند؟
  • مختصری از تاریخ منطقه “کارواچار” جمهوری آرتساخ
  • مختصری از تاریخ منطقه “کاشاتاق” جمهوری آرتساخ
  • الهام علی اف با سخنانش همچنان نفرت از ارمنیان را افزایش می دهد
  • The Conversation قراباغ کوهستانی فصلی مهم در تاريخ هنر ارمنستان است.
  • اهداف آنگلوساکسونی پان ترکيسم چه کسانی هستند؟
  • مورخ ارمنی: توافقنامه ۱۹۲۱ مسکو تاریخ انقضا ندارد.
  • بريتانيا جنگنده های آينده ترکيه را به سمت دشمنان خود سوق می دهد
  • نشنال اینترست:اسرائيل برای حمايت از آذربايجان هزينه های گزافی پرداخت خواهد کرد
  • چگونه اردوغان گفتار نفرت پراکنی و نژادپرستی را «عادی» می کند
صفحه اصلی مقالات جمهوری آذربایجان- جریان های پان ترکیستی در ایران معاصر
جریان های پان ترکیستی در ایران معاصر

جریان های پان ترکیستی در ایران معاصر

در: بهمن ۰۹, ۱۳۹۷در: جمهوری آذربایجان-, مقالاتبدون دیدگاه
چاپ ایمیل

توضیح عکس: پوستر ایران‌ستیزی پان‌ترک ها، با شعار آذربایجان جزئی از ایران نیست. این شیوه، کپی‌شده از نجزیه‌طلب‌های کاتالان است که ادعا می‌کنند طرفدار باشگاه بارسلونای اسپانیا هستند.

جریان‌های پان ترکیستی در ایران معاصر

نویسنده: سرکیس مگردیچیان

طرح تجزیهٔ ایران، تنها به مناطق ترک زبان کشور خلاصه نمی‌شود. ‏جریان‌های جدایی طلبانه در خوزستان، بلوچستان و کردستان نیز به چشم می‌خورند. این جریان‌ها، استقلال این مناطق یا دست کم خودمختاری آن را در چارچوب ایران فدرال خواستارند.

با وجود اینکه مسئلهٔ استقلال یا الحاق آذربایجان ایران به جمهوری آذربایجان مسئلهٔ جدیدی نیست و در طول قرن بیستم به طرق مختلف ابراز شده است اما به خصوص در طول دو دههٔ گذشته این مسئله و به طور کلی مسئلهٔ گروه‌های قومی ایران بیش از پیش مطرح شده و مورد توجه بیشتری قرار گرفته و همانگونه که وزیراطلاعات وقت ایران، علی یونسی، ابراز کرده:

«مهمترین چالش احتمالی جمهوری اسلامی تحریک گسستهای اجتماعی و قومی است‏».

حتی نگاهی اجمالی به اخبار، مقالات و تحقیقاتی که در روزنامه‌ها، مجلات، وبگاه‌ها و کتاب‌هایی که در ایران و خارج از ایران منتشر می‌شوند تأییدکنندهٔ این نکته است. ‏اینکه این مسائل واقعی هستند یا خیر مورد سؤال است و نیاز به تحقیق و تفحص دارد. ‏ اما به هر روی، این مسائل از یک سو موجب به وجود آمدن جریان‌هایی شده‌اند که حل مسائل را در جدایی از ایران، استقلال یا الحاق به کشورهای همجوار می‌بینند و از سوی دیگر موقعیت مناسبی به وجود آورده‌اند برای دخالت کشورهای خارجی در مسائل داخلی ایران که ذینفع در پاره‌پاره شدن آن هستند. ‏

چنان‌که گفته شد این جریان‌ها به خصوص در دو دههٔ گذشته شدت بیشتری به خود گرفته‌اند. یکی از پرسش‌هایی که در این راستا مطرح می‌شود این است که دلیل آن چیست؟ پاسخ را باید در وقایعی که در طول دو دههٔ گذشته در منطقه و در جهان رخ داده، جست و جو کرد. ‏

برخی از این وقایع عبارت اند از: فروپاشی اتحاد شوروی، تجزیهٔ یوگوسلاوی، به کارگیری نظام فدرالی در عراق، روابط دو جانبهٔ جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحدهٔ آمریکا، پیشرفت بی سابقهٔ وسائل ارتباط جمعی، کم ارج نهادن عناصر هویت ایرانی، ‏‏ «بهار عربی»، جنگ داخلی سوریه و غیره. ‏

این شرایط فرصت مناسبی برای جمهوری ترکیه و جمهوری آذربایجان فراهم کرد تا به گونه‌ای پنهان یا آشکار ادعاهای ارضی خود را در مورد ایران مطرح کنند. ‏ ادعاهای ارضی جمهوری‌های آذربایجان و ترکیه در مورد ایران، که گاه به صورت رسمی و گاه به شکل غیررسمی و در لفافه ابراز می‌شوند، چیزی جز طرح مجدد اندیشهٔ پانترکیسم نیستند. ‏

برای نمونه در ۹ فوریهٔ ۲۰۱۲م نمایندگانی از مجلس جمهوری آذربایجان، که عضو حزب حاکم هستند، پیشنهاد کردند که نام کشورشان به آذربایجان شمالی تغییر یابد. در این خصوص خبرگزاری ترند از جمهوری آذربایجان نقل می‌کند که سیاوش نوروزاف، نمایندهٔ مجلس از حزب حاکم «ینی آذربایجان»، گفته است که همچون کشورهای کرهٔ شمالی و کرهٔ جنوبی «بهتر بود نام آذربایجان هم، از آنجا که دولتی است که مورد تجزیه واقع شده، به آذربایجان شمالی تغییر یابد‏».

نمایندهٔ دیگر مجلس، فضائیل آقامالی، هم گفته است: «درصورت برگزاری همه پرسی دیگری برای تغییر نام کشور این موضوع باید به مادهٔ ۱۱ قانون اساسی افزوده شود که آذربایجان متشکل از آذربایجان شمالی، جنوبی و غربی است‏». ‏

در مثالی دیگر وبگاه (بای بک) در ۱۹ سپتامبر۲۰۱۳م گزارش می‌دهد که رهبر جبههٔ خلق آذربایجان واحد، که نامزد ریاست جمهوری در جمهوری آذربایجان بود، در نخستین مناظرهٔ تبلیغاتی تلویزیونی خود، «از لزوم تغییرات اساسی در قانون اساسی سخن گفته و خاطر نشان کرده است که در بحبوحهٔ جنگ و انقلاب برای اخذ استقلال، با نادیده گرفتن آذربایجانی‌های ساکن جغرافیای ایران کنونی، اسم جمهوری تازه تأسیس به صورت آذربایجان انتخاب شد. آن روزها باید اسم جمهوری را جمهوری آذربایجان شمالی تعیین می‌کردند‏».

این نقل قول‌ها طرز تفکر موجود در قشر حاکم آذربایجان را منعکس می‌کنند و طبیعتاً، این پرسش مطرح می‌شود که اگر آذربایجان شمالی وجود دارد، پس آذربایجان جنوبی کجاست و این دو چرا از هم جدا شده‌اند و یا آذربایجان غربی کجاست و چرا این یکی از بقیه جدا شده است؟ این مسئله، البته، چیز تازه‌ای نیست اما همانگونه که گفته شد در دو دههٔ گذشته و به خصوص در سالیان اخیر در نتیجهٔ وقایعی که در جهان و در منطقه به وقوع پیوسته حائز اهمیت بیشتری شده است. ‏در جمهوری ترکیه اما به شیوهٔ ظریف تری در این مورد کار می‌کنند. با وجود اینکه تفکر پانترکیسم در این کشور وجود دارد و در راستای به تحقق پیوستن آن فعالیت می‌کنند اما این فعالیت‌ها در لفافه صورت می‌گیرد و گویی، در تقسیم نقش‌ها، جمهوری آذربایجان نقش اول را بازی می‌کند. ‏

صابر زیان بدرالدین، از نظریه پردازان معاصر پانترکیسم، در ۱۹۹۸م در مقاله‌ای به نام «پان ترکیسم. گذشته، حال، آینده‏» استراتژای را پیش کشید که به استراتژی ختنه معروف است‏. بدرالدین می‌نویسد که «با وجود اینکه ترکیه در این مبارزهٔ پانترکی نقش محوری و رهبری کننده را دارد اما با توجه به اینکه غرب نسبت به ترکیه حساس است در مراحل نخست تنها باید به نقش رهبری کنندهٔ فرهنگی ترکیه تأکید کرد… برای متحد کردن ملت‌های ترک زبان جهان باید تصورات منفی دربارهٔ پانترکیسم را زدود… بنابراین، جریان پانترکیسم در کوتاه مدت باید حول زبان، فرهنگ و حقوق بشر متمرکز شود». ‏

به اختصار بگوییم که به ابتکار جمهوری ترکیه در ۳ اکتبر ۲۰۰۹م «شورای همکاری کشورهای ترک زبان» تشکیل شد. کشورهای آذربایجان، قزاقستان، قرقیزستان و ترکیه عضو این شورا هستند. البته، این ایده چیز جدیدی نبود و ترکیه در ۱۹۹۲م نیز نشست سران کشورهای ترک زبان را سازمان داده بود که نتیجهٔ آن درنهایت تشکیل شورای مذکور بود. ‏

از برنامه‌های این شورا می‌توان به تشکیل شورای بازرگانان ترک زبان، تأسیس بنیاد علمی ـ تحقیقاتی کشورهای ترک زبان، تأسیس بنیاد توسعهٔ کشورهای ترک زبان، تأسیس واحد بین دانشگاهی کشورهای ترک زبان، تأسیس شرکت بیمهٔ مشترک و غیره اشاره کرد‏. ‏

این به آن معناست که ترکیه به دنبال راه‌هایی برای استقرار و تعمیق روابط اقتصادی، فرهنگی، ‏علمی، تحقیقاتی و دیگر زمینه‌ها با کشورهای ترک زبان آسیای میانه است. تشکیل این شورا را باید در چارچوب مرحلهٔ اول استراتژی ختنهٔ بدرالدین جست و جو کرد. ‏

در ۱۲ و ۱۳ مه ۲۰۱۲م در آنکارا نخستین نشست آذری‌های ایران با شرکت نمایندگانی از جمهوری آذربایجان، ترکیه، عراق و برخی کشورهای دیگر برگزار شد. در پایان نشست شورایی به نام «شورای ملی بین‌المللی ترک‌های آذربایجان جنوبی» تشکیل شد و سخنگوی آن در گفت و گویی اعلام کرد: «هدف نهایی ما استقلال ترک‌هایی است که در آذربایجان جنوبی زندگی می‌کنند‏».

وزیر سابق آموزش جمهوری آذربایجان، فریدون جلیل اف، نمایندگان مجلس ملی جمهوری آذربایجان؛ ‏فرج اولوسوی و صابر رستم خانلی، نمایندگان پیشین مجلس ترکیه؛ جمیل اونال و اورهان کایهان، ‏نمایندهٔ استانبول در مجلس ملی ترکیه؛ آتیلا کایا، از نمایندگان ترکمن‌ها در مجلس عراق؛ فوزی اکرم و برخی دیگر از شخصیت‌ها در این نشست حضور داشتند‏. ‏

در این خصوص پرسش‌هایی پیش می‌آیند از جمله اینکه چرا ترکیه اجازه می‌دهد که در خاکش نشستی برگزار شود که اهدافی جدایی طلبانه در کشور همسایه دنبال می‌کند؟ چرا نمایندگان کنونی و پیشین مجالس جمهوری‌های ترکیه و آذربایجان و وزیر پیشین آموزش جمهوری آذربایجان در این نشست شرکت می‌کنند؟ تمامی اینها آیا بیانگر تمایلات الحاقگرایانهٔ موجود در قشر حاکم جمهوریهای آذربایجان و ترکیه در مورد ایران نیست؟

به‎ نظر‎ من ‎تمامی ‎این ‎اقدامات‎ را ‎باید ‎در ‎راستای ‎به ‎تحقق ‎پیوستن ‎اندیشهٔ ‎پان‎ترکیسم جست‎‎و‎‎جو‎ کرد. در ‎مورد ‎ایران، ‎جریاناتی ‎وجود‎ دارند ‎که ‎در ‎داخل ‎و‎ نیز جریاناتی ‎که ‎در ‎خارج ‎از ‎کشور‎ به ‎فعالیت ‎مشغول‎اند‎.‎‏

‎‎جریانات‎ با ‎ابراز خواست‎های به ظاهر ‎فرهنگی، ‎زبانی ‎و ‎اجتماعی، هدف غایی خود، ‏یعنی الحاق «آذربایجان‎‎شمالی» به «آذربایجان‎‎جنوبی» را، به‎ طور آشکار ‎یا ‎پنهان پیگیری می‌کنند. ‏

پاسخ به پرسش‌هایی مانند اینکه چه تعداد تشکیلات و جریان‌های پانترکی وجود دارند؟ آنها چه می‌گویند؟ زیربناهای ایدئولوژیکی آنها چیست؟ چگونه فعالیت می‌کنند؟ چه تعداد عضو دارند؟ پایگاه مردمی آنها چیست؟ رهبران آنها چه کسانی هستند؟ منابع مالی آنها از کجا تأمین می‌شود؟ و بسیاری پرسش‌های دیگر پژوهش بسیار می‌طلبد و دربارهٔ بعضی از مسائل، مانند تعداد اعضا و غیره، ‏داده‌های زیادی در دست نیست. ‏ تعداد دقیق تشکل‌های پانترکی را نیز نمی‌توان تخمین زد اما آنچه پژوهش‌ها نشان می‌دهد آن است که شمار آنها کم نیست. یکی از پرسش‌هایی که در اینجا پیش می‌آید این است که چه تعداد از آنها واقعی هستند و چه تعداد اسمی، یعنی تنها اسمشان وجود دارد؟ در ذیل نام برخی از این تشکل‌ها آورده می‌شود:

– حرکت بیداری ملی آذربایجان جنوبی (گاموح)‏‎
– جنبش نوِ بیداری ملی آذربایجان جنوبی (ینی گاموح)‏
– حزب استقلال آذربایجان جنوبی (گایپ)‏
– حزب دمکراتیک آذربایجان جنوبی (گادپ)‏
– اتحاد ملی دمکراتیک آذربایجان جنوبی ‏
– نهضت دانشجویی آذربایجان (آزوح)‏
– کنگرهٔ آذربایجانی‌های جهان (داک)‏
– جنبش فدرال دمکرات آذربایجان
– جبههٔ ملل تحت ستم ملی برای حقِ تعیین سرنوشت (ایران)‏
– گروهک ۲۱ آذر
– اتحادیهٔ آذربایجان واحد (باب)‏
– جنبش دمکرات‌های ملی‌گرا
– حزب مساوات
– کنگرهٔ آذربایجان بزرگ ‏
– حزب تعیین سرنوشت ملی
– کمیتهٔ دولتی جمهوری آذربایجان در امور آذری‌های خارج از جمهوری آذربایجان. ‏

به گفتهٔ ناظم ابراهیم اف، رئیس کمیتهٔ دولتی جمهوری آذربایجان در امور آذری‌های مقیم خارج، ‏سیصد تشکل آذری در جهان فعالیت می‌کنند که برای تأمین منافع جمهوری آذربایجان از هیچ کوششی فرو نمی‌گذارند‏. با توجه به آنچه گفته شد، یعنی وجود نگرش‌ها و اهداف پانترکی در قشر حاکم جمهوری‌های آذربایجان و ترکیه، تأیید اینکه این تشکل‌ها برای چه منظوری فعالیت می‌کنند دشوار نیست. ‏

در ادامه تلاش می‌کنیم تا اهداف و نوع فعالیت دو تشکل را بررسی کرده و رابطهٔ آنها را با ایدئولوژی پانترکیسم نمایان سازیم. ‏

تشکل اول حزب استقلال آذربایجان جنوبی است. ‏ مادهٔ پانزدهم بخش تعریف در اساسنامهٔ حزب می‌گوید: «حزب استقلال آذربایجان جنوبی، با در نظر گرفتن واقعیت یک ملت در دو شرایط سیاسی، جمهوری آذربایجان شمالی را متحد دائمی خود دانسته و از دولت آن دفاع می‌کند» و مادهٔ شانزدهم می‌گوید: «از نظرحزب استقلال آذربایجان جنوبی فرایند وحدت آذربایجان به گذر زمان و ارادهٔ ملت بستگی دارد».

مادهٔ بیست و دوم همین بخش می‌گوید: «… اشخاص و نیروهایی که این سیستم دولتی را رهبری و این سیاست را اجرا می‌کنند [منظور از دیدگاه حزب سیاست آسیمیلاسیون و فارسیزه کردن است. ـ س.م.] حتّی اگر غیر فارس هم باشند تغییری در مسئله نخواهد کرد زیرا ماهیتاً عامل و خدمتگزار شوونیزم فارس هستند».

پس این به آن معنا است که میلیون‌ها نفر از مردم آذربایجان ایران که در بخشِ دولتی اعم از ارتش، وزارتخانه‌های مختلف، نهادها و غیره خدمت یا در بخش غیردولتی فعالیت می‌کنند جملگی ‏‏ «خدمتگزاران شوونیزمِ فارس» هستند. ‏

دکتر سید جواد طباطبایی، که متولد تبریز و هم اکنون مدیر گروه فلسفهٔ مرکز دایرهٔ المعارف بزرگ اسلامی است، در مصاحبه‌ای که ماهنامهٔ مهرنامه با ایشان انجام داده است می‌گوید: «من درخانواده‌ای آذری زبان به دنیا آمده‌ام و طبیعی است که زبان مادری ام آذری باشد» و در جایی دیگر می‌گوید: «‏آذربایجان، مانند همهٔ ایالت‌های دیگر ایران، بخشی تجزیه ناپذیر از ایران است‏». آیا این درست است که ایشان و اشخاصی همانند ایشان را «‏خدمتگزار شووینیسم فارس» نامیده شوند؟

تشکل بعدی، که در این نوشتار به آن می‌پردازیم، حرکت بیداری ملی آذربایجان جنوبی است. اگر در مرامنامهٔ حزب استقلال آذربایجان جنوبی نامی از ضیاء گوک آلپ، از نظریه پردازان بزرگ پانتورانیسم، که پدر پانترکیسم نیز لقب گرفته است، دیده نمی‌شود، در مرامنامهٔ حرکت بیداری ملی آذربایجان جنوبی، افکار و نظریه‌های گوک آلپ به وفور آورده و ایدئولوژی این حرکت تماماً بر مبنای آن بنا شده است. در بخش «اصول اساسی» مرامنامهٔ این تشکل می‌خوانیم: «به نظر گوک آلپ ترک گرایی منشور یک حزب یا نظریه‌ای سیاسی نیست بلکه مکتبی علمی، فلسفی و زیبایی شناختی است؛ ‏به عبارت دیگر، ترک گرایی کوششی فرهنگی و راه علمی نوگرایانه‌ای برای سعادت ملت ترک است» ‏ و یک خط پایینتر: «با وجود این ترک گرایی بیگانه با اندیشه‌های سیاسی نیست چرا که فرهنگ ترک در کنار اندیشه‌های دیگر دارای اندیشهٔ سیاسی نیز می‌باشد». ‏

حرکت بیداری ملی آذربایجان جنوبی «… در جهت حق تعیین سرنوشت ملت آذربایجان جنوبی مبارزه می‌کند و این مبارزه را بر اساس سه اندیشهٔ ترک گرایی، عصری بودن، آزادی عقیده و بیان سامان می‌دهد‏».

پس، با وجود اینکه این حرکت می‌کوشد تا ترک گرایی را مکتبی علمی، فلسفی و زیبایی شناختی معرفی کند سرانجام مجبور به اعتراف می‌شود که «ترک گرایی دارای اندیشهٔ سیاسی نیز هست». ‏

اندیشه‌های گوک آلپ و هدف نهایی ای که او برای پانترک‌ها ترسیم کرده است بر کسی پوشیده نیست. نتیجه اینکه این حرکت اهداف پانترکی را دنبال می‌کند که یک وجه آن جدایی آذربایجان ایران از ایران است. ‏

در وبگاه این تشکل آمده است: «شمار جمعیت آذربایجان جنوبی از سوی سازمان آمار حکومت تهران تحریف می‌شود. حکومت، جمعیت ملل غیر فارس را محدودتر و کمتر از رقم واقعی نشان می‌دهد اما حقایق تاریخی ثابت می‌کند که در حال حاضر بیش از نیمی از اهالی ایران را ترک‌ها تشکیل می‌دهند ‏».

دربارهٔ جمعیت گروه‌های قومی ایران در اینجا آمار منتشر شده در وبگاهِ آژانس اطلاعات مرکزی آمریکا (CIA) آورده می‌شود. زیرا به دلیل وجود روابط بسیار حسنه بین رهبر این حرکت، چهرگانی، با مقامات ایالات متحدهٔ آمریکا و روابط نه چندان خوب بین ایالات متحدهٔ آمریکا و جمهوری اسلامی ایران، طرفداران این حرکت دشوار بتوانند در صحت این آمار شک کنند. ‏

در وبگاهِ این آژانس در صفحهٔ مربوط به ایران، که در ۱۱ سپتامبر۲۰۱۳م به روز شده است، آمده: «گروه‌های قومی: فارس ۶۱ درصد، آذری ۱۶ درصد، کُرد ۱۰ درصد، لُر ۶ ‏درصد، بَلوچ ۲ درصد، عرب ۲ درصد، تُرکَمن و قبایل ترکی ۲ درصد، دیگران ۱ درصد». حتی اگر به درصد آذری‌ها، آنگونه که خود پانترکیست‌ها باور دارند، درصد ترکمن‌ها و قبایل ترکی را نیز اضافه کنیم، نهایتاً به ۲۰ درصد هم نمی‌رسد. ‏

حتی پژوهشگر ترکدوستی مانند برندا شیفر در کتاب مرزها و برادری، که ترجمهٔ فارسی آن تا حدودی تحریف شده است، در مورد جمعیت گروه‌های قومی ایران می‌نویسد: «آذربایجانی‌ها و قبایل ترک ۲۰ تا۳۰ درصد، ترکمنها ۱/۵ درصد و… ‏». لازم است ذکر شود که در ترجمهٔ فارسی رقم ۲۰ تا‏‏۳۰ درصد، ۲۵ تا ۳۷ درصد آورده شده است که درست نیست‏. ‏

پرسشی که مطرح می‌شود این است که حرکت بیداری ملی آذربایجان جنوبی و البته، برخی دیگر از تشکل‌های جدایی طلب، که در اینجا فرصتی برای پرداختن به آنها نیست، رقم بیش از نیمی از اهالی ایران و یا ۵ /۵۱ درصد را از کجا و بر چه مبنایی می‌آورند؟

نتیجه اینکه نخست، جریان‌هایی وجود دارند که هدفشان جدایی بخش‌هایی از ایران است. ‏دوم، جمهوری‌های آذربایجان و ترکیه و برخی متحدان آنها در پاره‌پاره شدن ایران ذینفع هستند. ‏سوم، این جریان‌ها به طور رسمی یا در لفافه پیرو ایدئولوژی پانترکیسم اند و حتی آنهایی که اسمی از پانترکیسم نمی‌برند آگاهانه یا ناآگاهانه به تحقق این تفکر خدمت می‌کنند. ‏ چهارم، مردم ایران، فارغ از اینکه در کجای ایران ساکن هستند و زبان مادری شان چیست، به دلیل اشتراکات فراوان، از قبیل تاریخ و مذهب و غیره دارای هویت مشترک ایرانی هستند و سر انجام اینکه آذربایجان نه اینکه جزیی از ایران بلکه خود ایران است و جدایی ایران از ایران افسانه‌ای بیش نیست. ‏

تگ ها : جمهوری آذربایجانسرکیس مگردیچیان