جسارت مواجهه با تاريخ
به مناسبت نود و هشتمين سالگرد قتل عام ارامنه توسط دولت عثماني
نويسنده: علی موقر
از همان منزل اول با گروه هاي زياد از ارامنه مواجه شديم… دختران جوان از بيم هتك حرمت موهاي خود را تراشيده بودند… فاصله به فاصله كساني از زن و مرد مي ديديم كه در كنار جاده افتاده، مرده يا در حال جان دادن بودند… ما كه خط سيرمان در ساحل غربي فرات بود، روزي نمي گذشت كه نعش هايي را در رودخانه نبينيم كه آب با خود مي برد… روزهاي عجيبي را گذرانديم، حكم يك كابوس بسيار هولناكي را براي من پيدا كرده است كه گاهي به مناسبتي بر وجودم تسلط پيدا مي كند. اينها بخشي از مشاهدات محمدعلي جمالزاده از كشتار ارامنه توسط دولت وقت عثماني است كه در سفري كه سال ۱۹۱۵ از برلن به بغداد داشت تحت عنوان «مشاهدات شخصي من در جنگ جهاني اول» ثبت كرده است.
بعد از گذشت قريب به صد سال در حال حاضر دولت تركيه وقوع نسل كشي ارامنه را انكار مي كند. كشورها و سازمان هاي مختلفي نيز به صورت هاي مختلف همدردي خود را با بازماندگان اين جنايت نشان داده اند و آن را به رسميت شناخته اند. روايات مختلف و گاه متضاد از هر دو طرف دعوي بيان شده است. اما هر چه هست بازخواني وقايع تاريخي كه كشورها در صحنه بين المللي درگير آن هستند به كيفيتي كه تا حد ممكن به حقيقت نزديك باشد دشوار خواهد بود. جي سالمون، حقوقدان بلژيكي در كتاب خود بيان مي كند كه دستكاري وقايع تاريخي براي كشورها تا چه حد آسان است و چقدر اين كار در تقريبا تمام اختلافات بين المللي رواج دارد.
كشورها تا جاي ممكن سعي مي كنند قوانين مورد پذيرش حقوق بين الملل را رعايت كنند يا دست كم اين طور مي نمايانند. اما در برخورد با اين قوانين و ارزش هاي جهاني، وقتي كشورهايي متهم به زير پا گذاشتن اين گونه قواعد بين المللي مي شوند منكر واقعيت ها مي شوند و آنچه گذشته است را طور ديگري بازخواني مي كنند. اگر به اسناد چهل يا پنجاه سال گذشته رجوع كنيم مي بينيم كه هيچ كشوري نپذيرفته است كه قواعد مورد قبول عموم را زير پا گذاشته. شايد بتوان گفت قوانين و هنجارهاي بين المللي بيشتر از آنكه توانسته باشد قهرا قدرت كشورها را محدود و آنها را پاسخگو كند، شكلي انتزاعي و ارزشي پيدا كرده است. اما نكته اينجاست كه چه چيزي به همين الگوهاي حتي صرفا ارزشي قدرت بازدارندگي بخشيده است؟ افكار عمومي داخلي و بين المللي را به عنوان عاملي قاطع، مي توان بخشي از اين نيروهاي بازدارنده دانست. هيچ سياستمداري نمي تواند نسبت به قضاوت اجتماعي بي اعتنا باشد.
دولت تركيه در سال هاي اخير سياستي را در پيش گرفته است كه بتواند جايگاه و وجهه سياسي و فرهنگي خود را در منطقه و سطح بين الملل ارتقا ببخشد. شايد پذيرش نسل كشي ارامنه وراي منفعت سنجي هاي سياسي و اقتصادي، در نظر دولتمردان ترك نافي آرمان هاي تاريخي پيوسته و شعارهاي مترقي شان مي نمايد و به اين جهت از آن سر باز مي زنند. اما آنچه به آن توجهي نمي شود پروسه جهاني شدن و شكل گيري جامعه جهاني است. همبستگي جهاني، احساس هويت گسترده يي را شكل داده است كه از مرزهاي مليت، فرهنگ، جامعه يا مذهب فراتر مي رود. در اين جهان امروز، اطلاعات و اسناد ثبت شده به طور گسترده و برابر در اختيار همه قرار مي گيرد و فرزندان حاكمان عثماني يا بازماندگان قربانيان ارمني در اين جهان به شكلي مشابه وقايع گذشته را قضاوت و رفتارهاي امروز را ارزشگذاري مي كنند. از اين حيث، سر باز زدن از مواجهه با تاريخ در جهان امروز كاري عاقلانه نخواهد بود.