جنگ اول بالکان ۲۶ سپتامبر ۱۹۱۲ میلادی تا ۱۷ مه ۱۹۱۳ (بخش اول)
نویسنده: ژیلبرت آقاجانیان
مقدمه:
درگیری نظامی که بین “امپراتوری عثمانی” از یک طرف و در مقابل “بلغارستان”، “صربستان”، “یونان” و “مونته نگرو”،به مدت حدود ۸ ماه به طول انجامید به جنگ اول بالکان معروف شد. پیروزی متفقین به پنج قرن سلطه حکومت عثمانی بر بالکان پایان داد. امپراتوری تمامی متصرفات خود را در شبه جزیره از دست داد، به جز یک نوار باریک، منطقه ای در ساحل شمالی دریای مرمره.” تراکیه”(۱) همراه با “مقدونیه شرقی” تحت حاکمیت بلغارستان قرار گرفتند و همچنین صربستان یکی دیگر از کشورهای درگیر در جنگ بالکان، کوزوو، شمال غربی مقدونیه، “اپیروس”(۲)، تعدادی جزیره در دریای اژه و جنوب غربی مقدونیه را با “سالونیک”(۳) فتح کرد و اندکی پس از “پیمان صلح لندن”،(۴) یک کشور مستقل به نام “آلبانی” تأسیس شد.
بر سر تقسیم مقدونیه،بین کشورهای “اتحادیه بالکان”(۵) اختلافاتی ایجاد شد همین اختلافات منجر به آغاز “جنگ دوم بالکان”(۶) می شود که تنها یک ماه پس از پایان جنگ اول در گرفت.
دلایل جنگ:
دلایلی که توسط “گزارش کمیسیون بین المللی در مورد جنگ های بالکان” منتشر شد شامل موارد زیر بود:
۱-تضعیف نظامی – سیاسی امپراتوری عثمانی.
۲-ستم بر مسیحیان در مناطق تحت سلطه حکومت عثمانی.
۳-شکست مبارزه مردم مقدونیه و “ادرنه”(هادریانوپولیس)(۷) برای خودمختاری.
۴-اختلافات بین قدرتهای بزرگ اروپایی، که نتوانسته اند اصلاحات بر مناطق تحت سلطه حکومت عثمانی را بر آن امپراتوری تحمیل کنند.
۵-اتحاد بین کشورهای مسیحی بالکان در تلاش برای وحدت ملی و گسترش سرزمین های خود.
“معاهده برلین ۱۸۷۸″(۸)، که احیای کشور بلغارستان را تصویب کرد و به صربستان و مونته نگرو استقلال بخشید، ولی قسمت قابل توجهی از شبه جزیره بالکان را در مرزهای عثمانی باقی گذاشت. این سرزمین ها موضوع تقابل بین کشورهای بالکان شد.
معاهده برلین(۹) (۱۰) (مواد ۲۳ و ۶۲) دولت عثمانی را ملزم می کند که “باب عالی”(۱۱) علاوه بر اعطای خودگردانی به استانهای اروپایی همچنین صرف نظر از مذهب بین تمامی مردم آن منطقه حقوق تساوی ادعا می کنند. پروژه اصلاحات در مقدونیه و دیگر مناطق بالکان تحت تصرف امپراتوری عثمانی، که در سال ۱۸۸۰ توسط کمیسیون اروپا تهیه شد، هنوز محقق نشده بود.با تثبیت “قانون اساسی عثمانی ۱۸۷۶”(۱۲) و اقتدارگرایی “سلطان عبدالحمید دوم”(۱۳) فقط امتیازات محدودی را برای افراد غیر ترک آن هم در کلیسا و مدرسه مجاز دانست.
پس از اولین تلاش های ناموفق (قیام کرسنا-رازلوگ ۱۸۷۸ – ۱۸۷۹ (۱۴) و جنبش چتنیک ۱۸۹۵ (۱۵)) در سال ۱۸۹۹ در مقدونیه و ادرنه یک مبارزه مسلحانه برای خودمختاری، به رهبری “سازمان انقلابی مقدونیه-ادرنه” و “کمیته عالی مقدونیه-ادرنه” انجام گرفت.این مبارزه در سالهای ۱۹۰۲-۱۹۰۳ با قیام های “بلاگووگراد” (۱۶) و “ایلیندن” (۱۷) گسترش یافت اما این قیامها با شکست انقلابیون پایان یافت، قدرتهای بزرگ را بر آن داشت تا اصلاحات در مدیریت استانهای مقدونیه بر باب عالی فشار بیشتری تحمیل کنند.
برنامه اصلاحات موسوم به “مورتستگ”(۱۸) برای حفظ تمامیت ارضی امپراتوری عثمانی،ولی در مقابل از بین بردن برخی از دلایل نارضایتی مسیحیان و در نتیجه کاهش نگرش عمومی به مبارزه مسلحانه مطرح شد ولی این برنامه به دلیل عدم توافق اتریش-مجارستان(۱۹) با ایده خودمختاری مقدونیه که توسط انگلیس و روسیه در ژوئن ۱۹۰۸ مطرح شد، ناکام ماند.در این زمان، توافق نامه بین قدرتهای بزرگ، که محصول آن معاهده برلین بود، پایان یافت. در سال ۱۹۰۷، دو بلوک نظامی – سیاسی در حال جنگ در اروپا در حال شکل گیری بودند: اتحاد سه گانه (۲۰) (آلمان ، اتریش-مجارستان و ایتالیا) و تفاهم مثلث (۲۱) (روسیه ، انگلیس و فرانسه).
تفاهم مثلث برای جذب متحدان جدید،کشورهای بالکان را تشویق کردند تا یک اتحاد دفاعی جدیدی را تشکیل دهند. در ژوئیه سال ۱۹۰۸، انقلاب ترکان جوان در امپراتوری عثمانی آغاز شد. ترک های جوان با ترمیم قانون اساسی و وعده برابری در امپراتوری به قدرت رسیدند.با این حال، از نیمه دوم سال ۱۹۰۹، سیاست جدید “ترک سازی” را دنبال کردند.
همین امر باعث شد تا سازمان انقلابی مقدونیه-ادرنه و جنبش چتنیک دوباره احیا شود و همچنین مجموعه ای از قیام های آلبانیایی در سال ۱۹۰۹ آغاز شد و تا آستانه جنگ بالکان این قیام ها گسترش یافت.دو قتل عام توسط دولت عثمانی صورت گرفت “قتل عام اشتیپ” (۲۲) (۲۱ نوامبر ۱۹۱۱ ) و “قتل عام کوچانی”(۲۳) (۱ آگوست ۱۹۱۲) که این دو قتل عام مزید بر علت شد تا جنگ بالکان آغاز شود.
اتحادیه بالکان (۲۴)
تلاش ها برای ایجاد اتحاد بین بلغارستان و صربستان حتی قبل از بحران بالکان،که ناشی از اعلام استقلال بلغارستان و الحاق بوسنی و هرزگوین به اتریش-مجارستان،بود آغاز شده بود. مذاکرات به مدت سه سال به طول انجامید. به دلیل اختلاف نظر بین صوفیه و بلگراد در مورد تقسیم تصرفات عثمانی در مقدونیه، روسیه میانجیگری صلح بلغارستان و صربستان شد، اما از دادن تضمین به بلغارستان در برابر حمله رومانی امتناع کرد، زیرا نمی خواست یک جنگ تهاجمی علیه امپراتوری عثمانی آغاز شود.
چند دلیل شروع جنگ را تسریع کرد:
۱- تلاش های دیپلماسی بلغارستان برای وادار كردن “قسطنطنیه” برای جلوگیری از آزار و اذیت علیه بلغارهای مقدونیه (كه پس از مدت كوتاهی وقفه در انقلاب جوان ترك تجدید شد) ناكام ماند.
۲-در نتیجه، سازمان انقلابی مقدونیه نبردهای چریکی علیه ترکان جوان آغاز کرد.یکی از نبردهای چریکی به اصطلاح “حملات الاغ” (۲۵) نام گرفت که شورش های گسترده ای علیه بلغارها در اشتیپ (نوامبر ۱۹۱۱) و کوچانی (ژوئیه ۱۹۱۲) برانگیخت. آنها به نوبه خود منجر به فشارهای عمومی بر دولت در صوفیه برای محافظت از هموطنان خود در تراکیه شرقی می شد.
۳- در سپتامبر ۱۹۱۱، جنگ طرابلس (جنگ عثمانی و ایتالیا) (۲۶) آغاز می شود. دولت عثمانی برای حفاظت از تصرفات خود در “لیبی” نیروهای بیشتری را گسیل می کند و عملا تسلط خود را بر بالکان از دست می دهد. پس از بحران بوسنی، یک قدرت بزرگ دیگر، این بار “ایتالیا”، اصل مصونیت ناپذیری سرزمین های عثمانی را بدون مجازات نقض کرد.
۴- در تابستان سال ۱۹۱۲، شورشیان آلبانیایی، کوزوو و اسکوپیه را تصرف کردند.بعد از این واقعه دولت عثمانی حاظر بود با خودمختاری آلبانی موافقت کند.
در ۲۹ فوریه ۱۹۱۲، بلغارستان و صربستان یک اتحاد نظامی – سیاسی منعقد کردند، که در ماه های بعد با توافق نامه های جدیدی که بین دو ستاد کل منعقد شد اتحاد دو کشور تقویت شد. به غیر از صرب ها، دولت “ایوان گشوف” (۲۷) با یونان وارد مذاکره شد، که منجر به پیمانی ضد عثمانی در ۱۶ مه می شود. چند روز قبل از شروع جنگ، صوفیه و آتن در مورد یک کنوانسیون نظامی جدید توافق کردند. در ماه اوت، توافق نامه ای بین بلغارستان و مونته نگرو در آستانه جنگ حاصل شد.
در پایان تابستان ۱۹۱۲، آخرین تلاش ها برای جلوگیری از درگیری مسلحانه انجام شد. در ۲۵ سپتامبر،نیز هنگامی که بسیج نیروهای بالکان در حال انجام بود، اتریش-مجارستان و روسیه با صدور اعلامیه ای هشدار دادند که اجازه نمی دهند مرزهای بالکان تغییر کند و قول دادند که اقدامات جدیدی برای اصلاحات در مقدونیه دوباره از سر گرفته شود. روز بعد ارتش مونته نگرو به “قلعه اشکودر” حمله كرد. در تاریخ ۳۰ سپتامبر، بلغارستان با ارسال یادداشتی به نمایندگی از اتحادیه بالكان، از دولت عثمانی خواست كه ظرف مدت شش ماه به اقلیت های قومی تحت سلطه امپراتوری استقلال دهد. قسطنطنیه در ۴ اکتبر در پاسخ،بر علیه متفقین اعلام جنگ داد. بلغارستان و یونان به نوبه خود در ۵ اکتبر به عثمانی اعلان جنگ دادند و صربستان دو روز بعد به آنان پیوست.
توان نظامی،اقتصادی و جمعیت کشورهای درگیر در جنگ
اتحادیه بالکان کشورهای کوچکی هستند،که از نظر اقتصادی به کشورهای بزرگ اروپایی (فرانسه، آلمان، اتریش-مجارستان) وابسته بوده و دارای اقتصاد کشاورزی (به استثنای یونان، منحصراً تجارت خارجی) و یک صنعت توسعه نیافته که قادر نبودند در برابر یک جنگ طولانی مقاومت نمایند؛ در زمان جنگ، زمانی که بلغارستان و سایر ارتش های متحد با کمبود شدید لباس، تجهیزات و مهمات روبرو شدند، این ضعف بیشتر آشکار شد و همچنین امپراتوری عثمانی نیز از ضعف های اقتصادی و مالی مشابهی رنج می برد.
بلغارستان – مساحت (کیلومتر) – ۹۶۳۴۵ – جمعیت ۱۹۱۲ میلادی – ۴۴۳۰۰۰۰ – بسیج نیروهای ذخیره – ۷۱۴۰۰۰
صربستان – مساحت (کیلومتر) – ۴۸۳۰۳ – جمعیت ۱۹۱۲ میلادی – ۲۹۱۰۰۰۰ – بسیج نیروهای ذخیره – ۴۰۰۰۰۰
یونان – مساحت (کیلومتر) – ۶۳۲۱۱ – جمعیت ۱۹۱۲ میلادی – ۲۶۳۰۰۰۰ – بسیج نیروهای ذخیره – ۳۰۰۰۰۰
مونته نگرو – مساحت (کیلومتر) – ۹۰۰۰ – جمعیت ۱۹۱۲ میلادی – ۲۴۷۰۰۰ – بسیج نیروهای ذخیره – ۳۰۰۰۰
اتحادیه بالکان – مساحت (کیلومتر) – ۲۱۶۸۵۹ – جمعیت ۱۹۱۲ میلادی – ۱۰۲۱۷۰۰۰ – بسیج نیروهای ذخیره – ۱۴۴۴۰۰۰
امپراتوری عثمانی – مساحت (کیلومتر) – ۲۹۸۳۰۰۰ – جمعیت ۱۹۱۲ میلادی – ۲۴۸۰۰۰۰۰ – بسیج نیروهای ذخیره – ۱۰۰۰۰۰۰
اتحادیه بالکان در ۱۷ و ۱۸ سپتامبر نیروهای خود را بسیج کرد،در این چهار کشور بیش از یک میلیون و ۲۰۰ هزار نفر برای نبرد بسیج شدند ولی تنها ۲۰۰۰ نفر از آنان مسلح بودند.۶۳۲۰۰۰ تا ۷۵۰۰۰۰ سرباز و افسر آموزش دیده به طور فعال درگیر نبرد بودند. اگر چه بلغارستان با صربستان و یونان یک اتحاد نظامی – سیاسی منعقد کرده بودند ولی برنامه مشترکی برای عملیات جنگی نداشتند هر کشور به طور مستقل عمل می کرد؛ به همین دلیل، توزیع نیروها بهینه نبود و بار اصلی جنگ علیه عثمانی به عهده ارتش بلغارستان در تراکیه شرقی بوده است. صرب ها و یونانی ها نیروهای خود را در غرب متمرکز کردند،هم از نظر اهمیت نظامی چون از مرکز دولت عثمانی دور بود و هم از نظر سیاسی از اهمیت بالایی برخوردار بود چون بر مقدونیه تسلط داشتند.
بلغارستان
ارتش بلغارستان در نیمه دوم سپتامبر نیروهای خود را بسیج کرد، ۱۱۱۱ توپ و حدود ۶۰۰۰۰۰ نفر نیرو بسیج شدند؛که از این تعداد ۳۶۶۰۰۰ سرباز و افسر آموزش دیده مستقیما در عملیات جنگی شرکت کردند و بقیه به واحدهای داوطلب، مکمل و به واحدهای مرزی تقسیم شدند. پناهندگانی که از مناطق تحت سلطه امپراتوری عثمانی گریخته بودند و در بلغارستان زندگی می کردند،که تعداد آنان ۶۷۰۱۴ نفر بود “شبه نظامیان مقدونیه-ادرنه” را تشکیل دادند.
عملیات جنگی ارتش بلغارستان
لشکر اول – شامل ۶۷۰۰۰ سرباز بود که (از ۸ اکتبر) به فرماندهی ژنرال “واسیل کوتینچف” – در کرانه رود “تندژا” در منطقه “الهووو” مستقر شد و مقر آن در شهر “یامبول” بود.
این لشکر از سه لشکر پیاده تشکیل شده بود: لشکر پیاده نظام یکم، تحت فرماندهی سرلشکر “استفان توشف”، لشکر پیاده نظام سوم سرلشکر “ایوان سارافوف” و لشکر پیاده نظام دهم سرلشکر “استویو برادیستیلوف”
لشکر دوم – به فرماندهی سپهبد “نیکولا ایوانف”، متشکل از دو لشکر پیاده: لشکر پیاده هشتم، به فرماندهی سرلشکر “دیمیتار کرکوف” و لشکر پیاده نهم سرلشکر “رادوی سیراکوف”، گروه “هاسکو”و تیپ سواره نظام ترکیبی،در “سیمئونوفگراد” و “هارمانلی” مستقر شده بودند.
لشکر سوم – بیش از ۸۳۰۰۰ سرباز (از ۸ اکتبر) تحت فرماندهی سرلشکر “رادکو دیمیتریف” – در شرق یامبول متمرکز شده بود و همچنین از سمت چپ و در عقبه لشکر اول، در “استرالجا” مستقر شده بودند.
این لشکر هم از سه لشکر پیاده تشکیل شده بود: لشکر پیاده نظام چهارم تحت فرماندهی سرلشکر ” کلیمنت بویادژیف”، لشکر پیاده نظام پنجم سرلشکر “پاول هریستف” و لشکر پیاده نظام ششم سرلشکر “پراوسلاو تانوف”.
برنامه نهایی و در واقع حمله اصلی ارتش بلغارستان توسط دو لشکر اول و سوم به منطقه ادرنه و “لوزنگراد” (کیرکلارلی) برنامه ریزی شده بود و بعد حمله به سمت قسطنطنیه؛که اساس عملیات بر اصل غافلگیری بود؛به همین دلیل نیروهای ژنرال کوتینچف، در یک گذرگاه از مرز بلغارستان و ترکیه، به سمت جلو منتقل شد و لشکر سوم به فرماندهی دیمیتریف در دو گذرگاه از مرز و پشت آنان نیروهای سواره نظام ژنرال “آتاناس نازلاموف” پنهان شده بود. وظیفه لشکر دوم هم این بود که شهر ادرنه را زیر آتش توپخانه قرار دهد تا ضربه نهایی را گروه هاسکو به شهر “کاردزالی” وارد کند. جبهه مشترکی که سه لشکر به همراه گروه هاسکو آن را پوشش داده بودند، ۱۲۰ کیلومتر عرض داشت. برای حمله به “ردوپه” غربی و منطقه “پیرین”، ستاد فرمانده مرکزی بلغارستان یک لشکر و سایر واحدها را در نظر گرفت. ۲۳۰۰۰ سرباز از لشکر پیاده دوم به فرماندهی ژنرال “استیلیان کواچف” در “تامراشکی” و دره “نستوس” منتظر رویارویی با ارتش عثمانی بودند. لشکر هفتم پیاده که شامل ۳۷۰۰۰ نیرو بود به فرماندهی ژنرال “گئورگی تودوروف” در نزدیکی “دوپنیتسا” و “کیوستندیل” مستقر شده بودند تا در امتداد دره “استروما” و “سالونیک” پیشروی کنند.
در ۲۲ سپتامبر شبه نظامیان مقدونیه-ادرنه،شناسایی و عملیات خرابکاری در عقبه دشمن را آغاز کردند. در اکتبر ۱۹۱۲، نیروی دریایی بلغارستان که دارای یک رزم ناو از نوع ۷۱۷ تنی “آویزو” و شش قایق اژدر سبک (۹۷٫۵ تنی) بود در بندرهای اصلی “وارنا” و “بورگاس” که توسط توپخانه های ساحلى محافظت می شوند مستقر شدند؛(همه کشتی ها ساخت فرانسه بودند). ارتش بلغارستان به هواپیمای “بلریو ایکس آی” از نوع “بلریو ۱۱ ” تجهیز شد.در طول جنگ تعداد هواپیماهای ارتش بلغارستان به ۲۹ فروند رسید.
فرمانده عالی ارتش بلغارستان تزار “فردیناند یکم” بود، اما رهبری واقعی نیروها در دستان دستیار فرمانده کل قوا ژنرال “میخائیل ساووف” و رئیس ستاد کل ارتش “ایوان فیچف” بود که در شهر “استارا زاگورا” مستقر شده بودند.
شبه نظامیان مقدونیه-ادرنه
شبه نظامیان مقدونیه-ادرنه در ۲۳ سپتامبر ۱۹۱۲ تشکیل شد و متشکل از داوطلبان بلغاری از مقدونیه و تراکیه بود، مناطقی که هنوز تحت تسلط حکومت عثمانی بودند و بنابراین مشمول خدمت نظامی در بلغارستان نمی شدند. فرمانده سپاه سرلشکر “نیکولا ژنف”، دستیار فرمانده – سرهنگ “الكساندر پروتوگروف” و رئیس ستاد سرگرد “پتار داروینگوف” بودند.علاوه بر بلغارها، در این گروه ها داوطلبانی از ملیت های دیگر نیز حضور داشتند، از جمله یك گروهان كامل ارمنی به سرپرستی سرلشکر “گارگین نژده” و ژنرال “آندرانیك اوزانیان” در گردان ۱۲ و گروهان سوم گردان ۱۲ تیپ ۳ بود.
تعداد نظامیان ۱۴،۶۷۰ نفر بودند که از این تعداد ۱۴۱۳۹ نفر بلغاری،۱۱۴۷۰ نفر از مقدونیه، ۱۲۱۵ نفر از تراکیه و ۲۵۱۲ نفر از بلغارستان. بیش از ۴۰۰ نفر ارمنی،۸۲ روس، ۶۸ رومانیایی، ۴۰ صرب، ۲۱ اتریشی-مجارستانی، ۱۲ مونته نگرویی، ۳ یونانی، ۱ آلبانیایی، ۱ انگلیسی، ۱ ایتالیایی و یک فارس.
در سال ۱۹۰۷ آندرانیک در “صوفیه” اقامت گزید، در آنجا با رهبران سازمان انقلابی مقدونیه – از جمله “بوریس سارافوف”،ملاقات کرد و هر دو متعهد شدند که به طور مشترک برای مردم مظلوم ارمنستان و مقدونیه همکاری کنند. دولت بلغارستان درجه ستوان یکمی به آندرانیک اعطا کرد. آندرانیک در چندین نبرد از جمله در “نبرد مرهملی” و همکاری با ارتش بلغارستان برای دستگیری فرمانده ترکیه ای “یاور پاشا” شرکت جست. آندرانیک در سال ۱۹۱۳ میلادی توسط “ژنرال پروتوگروف” به نشان شجاعت مفتخر گردید.
صربستان
صربستان ۵۴۴ توپ با ۳۶۶۰۰۰ نفر را بسیج كرد كه از این تعداد حدود ۱۹۰۰۰۰ نفر نیروهای آموزش دیده را تشکیل می دادند. این نیروها سه لشکر و دو گروهان جداگانه تشکیل دادند:
لشکر اول صربستان که از ۹۰۰۰۰ سرباز آموزش دیده تشکیل شده بود در حوالی “ورانیه” (جنوبی ترین منطقه صربستان در نزدیکی کشور مقدونیه) متمرکز شده بود.به غیر از این لشکر پنج پیاده نظام و یک لشکر سواره نظام هم آماده نبرد بودند. به طور کلی، فرماندهی برعهده ولیعهد “الکساندر یکم” بود، اما فرمانده رئیس ستاد ارتش، ژنرال “پتار بوژوویچ” بود.
لشکر دوم متشکل از یک تیپ صربستانی ( معروف به تیموشکا) و یک تیپ بلغاری که در حدود ۵۰۰۰۰ سرباز می رسید
تحت فرماندهی ژنرال صربستانی “استپا استپانوویچ” در منطقه “دوپنیتسا” و “کیوستندیل” مستقر شدند.
لشکر سوم به همرهای یک تیپ که متشکل از ۶۰۰۰۰ سرباز بود به فرماندهی ژنرال “بوژیدار یانکوویچ” منطقه “مدودا” و “کرشملیا” را تحت کنترل خود درآورد.
یک تیپ که به “ایبار” معروف بود و حدود ۱۲۰۰۰ سرباز داشت در حوالی “نووی پازار” و “میترویتسا” مستقر شدند.
یک تیپ دیگر معروف به “یاوورسکی” متشکل از حدود ۸۰۰۰ سرباز در شهر “پوژگا” مستقر شد.
مونته نگرو
در آغاز جنگ، مونته نگرو ۳۰۰۰۰ سرباز و ۱۴۰ توپ را به میدان جنگ آورد. اندکی بعد، حدود ۴۵۰۰ داوطلب از بوسنی و هرزگوین و سایر مناطق اسلاوی – اتریش-مجارستان به آنها پیوستند. هدف اصلی ارتش مونته نگرو به دست گرفتن کنترل “اشکودر” (شهری در شمال غربی کشور آلبانی) بود که تسلط مونته نگرو در شمال آلبانی را تضمین می کرد. برای این منظور، وظیفه سه لشکر از چهار لشکر آن تعیین شد – در مجموع ۲۲۰۰۰ سرباز، به قلعه ای در سواحل شمالی و جنوبی “دریاچه اشکودرا” پیشروی کردند. لشکر چهارم و یک تیپ به سمت “نووی پازار” در منطقه “سانجاک” (نام منطقهای تاریخی در شبه جزیره بالکان است که امروزه مرزی میان دو کشور صربستان و مونتهنگرو میباشد.) حرکت کردند که مونته نگرو را از صربستان جدا می کند.
یونان
یونان به دلیل نیروی دریایی نسبتاً قوی خود از عناصر اصلی اتحادیه بالکان محسوب می شد.
بر اساس کنوانسیون نظامی بلغارستان و یونان در ۲۲ سپتامبر ۱۹۱۲ وظیفه جلوگیری از حمل و نقل نیروهای عثمانی را به نیروی دریایی یونان (متشکل از یک رزمناو سنگین مدرن، سه ناو جنگی منسوخ، چهارده ناوشکن و یک کشتی دیگر به رهبری دریاسالار “پاولوس کوندوریوتیس”) اختصاص داده شد.
نیروی زمینی یونان متشکل از دو لشکر به نام لشکر “تسالیان” (۲۸)(حدود ۱۰۰۰۰۰ مبارز به رهبری شاه یونان – از ۱۹۱۳ تا ۱۹۱۷ و از ۱۹۲۰ تا ۱۹۲۲ – “کنستانتین یکم”) برای حمله به جنوب مقدونیه با هدف تصرف شهر “تسالونیکی” در شهر “لاریسا” (شهری در یونان و مرکز استان سالونیک) مستقر شده بودند.
لشکر دوم به نام “اپیروس” (۲۹) (متشکل از ۱۳۰۰۰ سرباز به رهبری ژنرال “کنستانتینوس ساپوندزاکیس”) ماموریت داشت به اپیروس و جنوب آلبانی پیشروی کند. این دو لشکر در مجموع حدود ۲۵۰ اسلحه در اختیار داشتند. در اواخر جنگ، تعداد نیروهای یونان به ۲۱۵۰۰۰ نفر رسید. چهار فروند هواپیما به ارتش “تسالیان” اختصاص داده شد که یکی از هواپیماها ماموریت شناسایی را برعهده داشت.
امپراتوری عثمانی
زمانی که متفقین نیروهای خود را برای جنگ آماده می کردند، بخشی از نیروهای عثمانی برای جنگ علیه ایتالیا بسیج شده بودند. در ۱۰ و ۱۲ سپتامبر بخشی از نیروهای ذخیره عثمانی از تراکیه، مقدونیه، کوزوو و آلبانی به لیبی برای نبرد با ایتالیا فرستاده شدند.ارتش عثمانی برای جنگ در دو سو یعنی در بالکان و لیبی می بایست در مجموع ۷۵۰ هزار نیرو را بسیج می کرد. با این حال، به دلیل ضعف در سازماندهی و مشکلات حمل و نقل، بسیج و تمرکز نیروها بسیار کندتر از بلغارستان، صربستان و یونان در حال پیشرفت بود. با شروع نبردها، عثمانی ها موفق شده بودند ۴۳۰۰۰۰ سرباز را با ۹۳۰ توپ جمع کنند (طبق برخی منابع، فقط ۳۰۰۰۰۰ سرباز). متعاقباً، نیروهای آنها به ۵۷۰۰۰۰ سرباز و ۴۰۰۰ توپ افزایش یافت.
طرح ارتش عثمانی برای جنگ علیه متحدان بالکان: ۱) تمرکز نیروهای اصلی در شمال علیه بلغارها و صربها در تراکیه و مقدونیه ۲) جلوگیری از پیشروی ارتش یونان و مونته نگرو، که البته به علت اینکه واحدهای پوششی ضعیف عمل کردند این طرح کنار گذاشته شد.
ارتش شرقی به فرماندهی “عبدالله پاشا” در تراکیه برای نبرد با بلغارها نیاز به ۳۴۲۰۰۰ سرباز داشت ولی تنها ۱۲۸۰۰۰ نفر را توانست آماده نبرد کند.یکی از ماموریت های این ارتش حفاظت از قلعه استراتژیک ادرنه بود. “گروه کاردزالی” (۳۰) (متشکل از دو لشکر و یک هنگ) “دره آردا” را اشغال کرد و راه بلغاری ها را به دریای اژه بست و ارتباطات زمینی بین مسیر قسطنطنیه و مقدونیه تحت کنترل خود قرار داد.ماموریت اصلی ارتش این بود که می بایست نیروهای بلغاری را فریب می دادند طرح اینگونه بود که اجازه می دادند ارتش بلغار بین “استرانجا” و “تونجا” پیشروی کنند بعد ارتش عثمانی از جناحین ارتش بلغار را تحت محاصره قرار می دادند و ضربه اصلی را وارد می کردند.ارتش عثمانی پیش بینی می کرد که در صورت موفقیت بودن طرح، ارتش بلغار را مجبور می کرد که از ساحل “ماریتسا” عقب نشینی کند و ارتش عثمانی می توانست دو شهر “هاسکوفو” و “سیمئونوفگراد” تصرف کند. ولی ارتش عثمانی تعداد نیروهای بلغاری در تراکیه را دست کم گرفت و از مکان و وظیفه لشکر سوم بلغارستان که در “لوزنگراد” (کیرکلارلی) در حال پیشروی بود، بی اطلاع بود.
سپاه “واردار” (۳۱) به رهبری “زکی پاشا” ماموریت داشت در برابر حمله صرب-بلغارستان به مقدونیه متمرکز شود. وی با پیش بینی حمله اصلی صرب ها از “ورانیه”، نیروهای اصلی خود را که ۵۸۰۰۰ نفر بود برای ضد حمله در منطقه ای بین “اشتیپ” و “کومانوفو” متمرکز كرد.
لشکر “استروما” (۳۲) با ۲۸۰۰۰ سرباز می بایست با حمله به لشکر دوم متفقین در شهر “کرسنا” جناح راست ارتش عثمانی را برای نبرد در اطراف “کومانوفو” و “ورانیه” تأمین می کرد.لشکر “ایونیا” (۳۳) متشکل از ۲۲۰۰۰ سرباز به فرماندهی “اسدپاشا” برای دفاع از “اپیروس” و جنوب آلبانی متمرکز شدند و سپاه هشتم به فرماندهی “حسن تحسین پاشا” باید راه کوهستانی بین “تسالی” و “سالونیک” را مسدود می کرد.۲۵۰۰۰ سرباز عثمانی در شمال آلبانی برای دفاع از قلعه “اشکودر” در مقابل حمله ارتش مونته نگرو مستقر شدند.تعدادی از نیروهای عثمانی به فرماندهی “علی رضا پاشا” در غرب “مستا” مستقر شدند.
ناوگان عثمانی از سه ناو “آیرونکلاد” (۳۴)، دو ناو جنگی، یك ناوچه سبک، بیست و دو ناوشكن و چهارده شناور تشکیل شده بود.
در آغاز جنگ، ارتش عثمانی ده هواپیما داشت. دو فروند از آنها در نزدیکی تسالونیکی و هشت فروند دیگر در “سن استفانو” (یشیلکوی در ترکیه امروزی) مستقر شدند.
سلاح
سلاح اصلی پیاده نظام در جنگ اول بالکان تفنگ “مانلیخر” (۳۵) از نوع ام ۱۸۸۸ و ام ۱۸۹۵ بود،ارتش بلغارستان از این نوع سلاح استفاده می کرد ولی ارتش یونان مجهز به سلاح “موزر” (۳۶) آلمانی بود.ارتش عثمانی به سلاح گرم “مارتینی–هنری” (۳۷) و تفنگ “بردان” (۳۸) مجهز بود و همچنین ارتش بلغارستان و صربستان در جنگ تفنگ بردان از نوع کالیبر ۶٫۵ تا ۷٫۶۲ میلی متر نیز به طور گسترده استفاده کردند.سواره نظام به تفنگ های بردان و کارابین (۳۹) مجهز بود.
ارتش های بالکان و عثمانی همچنین به مسلسل های سنگین “ماکسیم” (۴۰)، “هات چکیس” (۴۱) ،” نوردن فلت” (۴۲) مسلح بودند.
توپ های جنگی طرف های درگیر، توسط دو شرکت فرانسوی “اشنایدر” و “کروپ” آلمانی تولید می شده است. در سالهای قبل از جنگ،کارخانه اشنایدر توپ های مدرن میدانی و پر سرعتی را تولید می کرد که عمدتا توپخانه ارتش بلغارستان، صربستان و یونان از نوع کالیبر ۷۵ اشنایدر بود. در سالهای ۱۸۹۷-۱۹۰۷، بلغارستان سه برابر بیشتر از آلمان و اتریش برای خرید اسلحه اشنایدر هزینه کرد (معاملات اسلحه توسط وام هایی بود که این کشور از بانک های فرانسه دریافت می کرد).
توپخانه متحدان بالکان متشکل از توپ های منسوخ شده،قدیمی بود که عملکرد سریعی نداشت. این امر در مورد ارتش عثمانی نیز صدق می کرد، اما پس از سال ۱۹۰۸ موفق به تهیه بیش از ۸۰۰ توپ مدرن از نوع کروپ با کالیبر ۷۵ تا ۱۰۵ میلی متر شد.
درگیری های (اکتبر- نوامبر ۱۹۱۲)
تلاش های فرماندهان عثمانی برای پیروزی و بدست گرفتن ابتکار عمل جنگ در نخستین روزهای درگیری به شکست انجامید، ارتش بلغارستان ضربه اصلی را در تراکیه شرقی وارد کرد. نیروهای بلغاری و یونانی به ترتیب از شمال، در امتداد استروما و از جنوب، از طریق دره “بیستریتسا” به سوی تسالونیکی پیشروی کردند. ارتش صربستان به مقدونیه حمله کرد. صرب ها به همراه ارتش مونته نگرو کنترل سانجاک و کوزوو را در دست گرفتند و از شمال آلبانی عبور کردند. درگیری بین یونانیان و ترکها برای “قلعه یوآنینا” (۴۳) شدت بیشتری گرفت و نبرد به شهر اپیروس کشیده شد.
منابع:
Richard C. Hall:The Balkan Wars 1912-1913: Prelude to the First World War
First Balkan War: Battles of the First Balkan War, Battle of Kumanovo, Battle of Bizani
۳-۱۹۱۲ in Bulgaria: Balkan Wars, First Balkan War, Second Balkan War, Serbian War Crimes, Greece in the Balkan Wars, Battle of Kumanovo
Philip Jowett:Armies of the Balkan Wars 1912–۱۳: The priming charge for the Great War
Igor Despot:The Balkan Wars in the Eyes of the Warring Parties: Perceptions and Interpretations
Samuel R. Williamson:Austria-Hungary and the Origins of the First World War
E. R. HOOTON:Prelude to the First World War: The Balkan Wars 1912-1913
Nicholas G. Procter:Serbian Australians in the Shadow of the Balkan War
Edward J. Erickson:Defeat in Detail: The Ottoman Army in the Balkans, 1912-1913
Katrin Boeckh, Sabine Rutar:The Wars of Yesterday: The Balkan Wars and the Emergence of Modern Military Conflict, 1912
Katrin Boeckh, Sabine Rutar:The Balkan Wars from Contemporary Perception to Historic Memory
پانویس:
۱- تراکیه یا تراس، قسمت شمالی یونان باستان است که امروزه در قسمت جنوب بلغارستان، شمال شرق یونان و قسمتی از ترکیه قرار دارد.
۲- منطقهای جغرافیایی و تاریخی در جنوب شرقی اروپا واقع در یونان و آلبانی امروزی است.
۳- دومین شهر بزرگ در یونان و مرکز مقدونیهٔ یونان است. این شهر در بالای خلیج تسالونیکی، شاخه ای از خلیج ترامیک واقع شدهاست.
۴- پیمان لندن در ۱۶ ژوئیه سال ۱۸۴۰، میان آلمان، اتریش و روسیه، فرانسه و انگلستان در مورد تنگههای ترکیه (بسفر و داردانل) به امضا رسید.
۵- اتحاد چهار جانبهای بود که با مجموعهای از معاهدات دو جانبه در سال ۱۹۱۲ بین پادشاهیهای پیرو ارتدکس شرقی در یونان، بلغارستان، صربستان و مونتهنگرو منعقد شد و آنها را علیه امپراتوری عثمانی، که در آن زمان هنوز بیشتر مناطق جنوبشرقی اروپا را در کنترل داشت، متحد کرد.
۶- دومین جنگ بالکان جنگی بود که با حمله بلغارستان ناراضی از تقسیم اراضی به دست آمده از جنگ اول بالکان به متحدین سابق خود یعنی صربستان و یونان در روز ۱۶ ژوئن سال ۱۹۱۳ آغاز شد. ارتشهای صربستان و یونان توانستند حمله اولیه بلغارستان را دفع کرده در جریان ضد حمله وارد خاک بلغارستان شوند. با توجه به این بلغارستان از پیش بر سر مناطق مرزی با رومانی نیز اختلاف داشت، این کشور نیز با استفاده از فرصت علیه بلغارستان وارد جنگ شد. همچنین امپراتوری عثمانی با غنیمت شمردن فرصت و ضعف بلغارستان وارد درگیری شد تا برخی از مناطق از دست رفته خود در جنگ اول بالکان را باز پس بگیرد. زمانی که نیروهای رومانیایی تا دروازههای صوفیه، پایتخت بلغارستان پیش آمدند، بلغارها با پذیرش شکست پیشنهاد آتشبس دادند که به امضای پیمان بخارست انجامید که بر اساس آن بلغارستان بخشی از مناطق به دست آورده خود در جنگ اول بالکان را به صربستان، یونان و رومانی واگذار کرد. در قرار جداگانهای بر اساس پیمان قسطنطنیه بلغارها ادرنه را نیز به امپراتوری عثمانی پس دادند.
۷- در ناحیه تراکیه در منتهیالیه غربی ترکیه و در نزدیکی مرز یونان و بلغارستان واقع شده است.
۸- مرحله نهایی کنگره برلین (۱۳ ژوئن – ۱۳ ژوئیه ۱۸۷۸) بود که بریتانیا، اتریش-مجارستان، جمهوری سوم فرانسه، امپراتوری آلمان، پادشاهی ایتالیا، امپراتوری روسیه و امپراتوری عثمانی (تحت رهبری سلطان عبدالحمید دوم) پیمان سن استفانو را در ۳ مارس همان سال به امضاء رسانده بودند. این پیمان منجر به رسمیت استقلال مناطق رومانی، مونتهنگرو و صربستان و خودمختاری شاهزادهنشین بلغارستان گردید. در نتیجهٔ این پیمان، بلغارستان به سه بخش تقسیم شد و نقشه روسیه برای به وجود آوردن بلغارستان بزرگ ناکام ماند. بیش از همه، اتریش-مجارستان و بریتانیا از وجود چنین کشوری وحشتزده بودند. ولایت کوزوو نیز تحت سلطه عثمانی باقی ماند.
۹- کنگره برلین (۱۳ ژوئن – ۱۳ ژوئیه ۱۸۷۸) اجلاسی متشکل از رهبران قدرتهای اروپایی و امپراتوری عثمانی در برلین سال ۱۸۷۸ بود. این کنگره به دنبال جنگ روسیه و عثمانی (۱۸۷۷-۱۸۷۸) تشکیل شد و هدف اصلی آن، سازماندهی کشورهای بالکان بود.
۱۰- نمایندگان ارمنی از ۱۸۷۸ میلادی به بعد بر طبق مادهٔ ۶۱ معاهدهٔ برلین مرتباً اجرای اصلاحات موعود در شهرستانهای ارمنی را درخواست میکردند. خواستههای ارمنیان متضمن نکات زیر بود: تشکیل مجدد شش ولایت ارمنی ترکیه با مرزهای طبیعی خود. انتصاب حاکمی برای هر یک از آن شهرستانها که مورد قبول قدرتهای اروپایی باشد. اصلاح سیستم وصول مالیات که تا به آن روز چیزی بجز یک راهزنی رسمی سازمان یافته نبودهاست. اصلاح تشکیلات قضایی ایجاد یک ژاندارمری مخلوط یعنی ارمنیها نیز در آن داخل باشند. حق داشتن نمایندگانی به تناسب جمعیت در شوراهای محلی. همین خواستههای مشروع هیچ وقت تحقق پیدا نکرد.
۱۱- بابِ عالی یا باب همایون یا دیوان همایون عنوان رایج دیوان وزیر اعظم عثمانی در سدههای هجدهم و نوزدهم است. از دیرباز به کاخ سلاطین عثمانی و بعدها به کاخ وزیر اعظم که محل اداره امور دولت و مرکز حل و فصل امور مردم بود درگاه (قاپی) می گفتند. عالی معادل قاپی و به معنای «درگاه عالی» است.
۱۲- اولین قانون اساسی امپراتوری عثمانی بود.
۱۳- سی و چهارمین سلطان و خلیفه امپراتوری عثمانی بود که در ۳۱ اوت ۱۸۷۶ تا ۲۷ آوریل ۱۹۰۹ در قلمرو عثمانی حکومت کرد.
۱۴-شورش مقدونیه ای ها و قیام بلغارستان علیه حکومت عثمانی، علت قیام مخالفت با تصمیمات کنگره برلین.
۱۵- هدف شورش عمومی در منطقه،جلب توجه قدرتهای بزرگ به عدم پیروی دولت عثمانی از معاهده برلین (۱۸۷۸) و انجام اصلاحات در مناطق مسیحی نشین تحت کنترل عثمانی بود.
۱۶- یک شورش ضد عثمانی بود که در سال ۱۹۰۲ در سراسر منطقه “پیرین” مقدونیه عثمانی درگرفت.
۱۷- یک مبارزه مسلحانه برای خودمختاری، به رهبری “سازمان انقلابی مقدونیه-ادرنه” و “کمیته عالی مقدونیه-ادرنه” انجام گرفت.
۱۸- برای حفظ تمامیت ارضی امپراتوری عثمانی،ولی در مقابل از بین بردن برخی از دلایل نارضایتی مسیحیان و در نتیجه کاهش نگرش عمومی به مبارزه مسلحانه.
۱۹- پادشاهی دوگانهای بود که از سال ۱۸۶۷م تا ۱۹۱۸م در اروپای مرکزی سیطره داشت. این کشور از اتحاد امپراتوری اتریش و پادشاهی مجارستان به وجود آمد.
۲۰- پیوندی نظامی میان کشورهای آلمان، ایتالیا و اتریش-مجارستان بود که در ۲۰ مهٔ ۱۸۸۲ میلادی منعقد گردید و تا شروع جنگ جهانی اول، در ۱۹۱۴، به طول انجامید. هریک از این سه کشور متعهد شدند که در صورتی که یکی از آنان از جانب ابرقدرتهای دیگر مورد حمله قرار گیرد، دیگران نیز برای دفاع در جنگ دخالت کنند.
۲۱- اتحادی میان روسیه، فرانسه و بریتانیا بود که پس از تفاهم روسیه و انگلستان در ۱۹۰۷ میلادی ایجاد شد. اتحاد میان این سه قدرت که بعدها پرتغال و ژاپن نیز به آنان پیوستند، جبههای در مقابل اتحاد سهگانه آلمان، اتریش-مجارستان و ایتالیا ایجاد کرد.
۲۲-قتل عامی بود که بر علیه بلغارها در ۲۱ نوامبر ۱۹۱۱ در شهر اشتیپ صورت گرفت در نتیجه این کشتار ۲۰ بلغاری کشته و ۲۸۲ نفر زخمی شدند.
۲۳-قتل عامی بود که بر علیه بلغارها توسط ترکهای محلی صورت گرفت در نتیجه این کشتار ۳۴ بلغاری کشته و ده ها نفر زخمی شدند.
۲۴- اتحاد چهار جانبهای بود که با مجموعهای از معاهدات دو جانبه در سال ۱۹۱۲ بین پادشاهیهای پیرو ارتدکس شرقی در یونان، بلغارستان، صربستان و مونتهنگرو منعقد شد و آنها را علیه امپراتوری عثمانی، که در آن زمان هنوز بیشتر مناطق جنوبشرقی اروپا را در کنترل داشت، متحد کرد.
۲۵- علت نام گذاری این عملیات استفاده از الاغ های مملو از مواد منفجره بوده است.
۲۶- در ایتالیا به عنوان جنگ لیبی و در ترکیه به نام جنگ طرابلس شناخته میشود از ۲۹ سپتامبر ۱۹۱۱ تا ۱۸ اکتبر ۱۹۱۲ میلادی میان امپراتوری عثمانی و پادشاهی ایتالیا درگرفت. در نتیجهٔ این جنگ، ایتالیا توانست طرابلس، فزان و برقه را تسخیر نماید. این سه ایالت در کنار هم، لیبی را تشکیل دادند.
۲۷- یک سیاستمدار اهل بلغارستان بود.
۲۸- منطقهای جغرافیایی و تاریخی در یونان.
۲۹- منطقهای جغرافیایی و تاریخی در جنوب شرقی اروپا واقع در یونان و آلبانی امروزی است.
۳۰- یکی از لشکرهای تحت فرماندهی ارتش شرق عثمانی بود. در جنگ اول بالکان به نام همان منطقه تشکیل شد.
۳۱- سپاه ارتش غرب عثمانی بود. در جنگ اول بالکان تشکیل شد. واردار رودی در مقدونیه شمالی و یونان است.
۳۲- یکی از لشکرهای تحت فرماندهی ارتش غرب عثمانی بود.نام لشکر برگرفته از رود استروما است. رود استروما در مرز میان بلغارستان و یونان می باشد. نام کهن این رود استریمون می باشد.
۳۳- یکی از اصلی ترین لشکر ارتش غربی عثمانی بود. در جنگ اول بالکان از نام “یوآنینا” شکل گرفت. یوآنینا شهری واقع در غرب کشور یونان است.
۳۴- آیرونکلاد نوعی از کشتی جنگی بخار بود که از اواسط سده ۱۹ (میلادی) مورد استفاده قرار میگرفت.
۳۵- یک شرکت اسلحه سازی اتریشی است که از سال ۱۸۶۴ در شهر اشتایر، اتریش به فعالیت مشغول است.
۳۶- یک شرکت اسلحهسازی آلمانی است که از سال ۱۸۷۴ در ایزنی ام آلگا، آلمان به فعالیت مشغول است.
۳۷- نوعی تفنگ جنگی ساخت بریتانیا بود که در سال ۱۸۷۱ طراحی و تولید شد.
۳۸- تفنگ اصلی نیروهای مسلح روسیه از ۱۸۶۹ تا ۱۸۹۱ بود. این تفنگ تک تیر بود. تفنگ و فشنگ را هیرام بردان مخترع و طراح اسلحه امریکایی برای دولت روسیه تزاری طراحی کرده بود.
۳۹- گونهای تفنگ است که نسبتبه تفنگ گلولهزنی و تفنگ فتیلهای کوتاهتر و سبکتر است.
۴۰- نخستین مسلسل گلولهانداز است که در آن از نیروی پسزدن برای مسلح کردن سلاح استفاده شد. آن را مخترع بریتانیایی “سِر هیرام ماکسیم” در سال ۱۸۸۴ اختراع کرد.
۴۱- شرکت اسلحه سازی روسی
۴۲-شرکت اسلحه سازی انگلیسی
۴۳- شهر قدیمی استحکام یافته شهر یوانینا در شمال غربی یونان است.
نام شهرها:
۱- کرسنا شهری در استان بلاگووگراد کشور بلغارستان است.
۲- رازلوگ نام شهری است در استان بلاگووگراد کشور بلغارستان.
۳- شهر اشتیپ در استان شرق کشور مقدونیه شمالی واقع شده است.
۴- شهر کوچانی در استان شرق کشور جمهوری مقدونیه واقع شده است.
۵- الهووو شهری در استان یامبول کشور بلغارستان است.
۶- شهر یامبول سیزدهمین شهر بزرگ کشور بلغارستان میباشد.
۷- استرالجا شهری در استان یامبول کشور بلغارستان است.
۸- ردوپه در جنوب خاوری اروپا قرار دارد.
۹- پیرین یک رشتهکوه در بلغارستان است.
۱۰- نستوس رودخانه ای در بلغارستان و یونان است.
۱۱- دوپنیتسا شهری در استان کیوستندیل کشور بلغارستان است.
۱۲- شهر کیوستندیل یکی از شهرهای کشور بلغارستان است.
۱۳- رود استروما در مرز میان بلغارستان و یونان است.
۱۴- سالونیک یا تِسالونیکی دومین شهر بزرگ در یونان و مرکز مقدونیهٔ یونان است.
۱۵- وارنا یکی از شهرهای بلغارستان و واقع در استان وارنا است.
۱۶- شهر بورگاس چهارمین شهر بزرگ کشور بلغارستان است.
۱۷- شهر استارا زاگورا ششمین شهر بزرگ کشور بلغارستان میباشد.
۱۸- دوپنیتسا شهری در استان کیوستندیل کشور بلغارستان است.
۱۹- شهر کیوستندیل یکی از شهرهای کشور بلغارستان است.
۲۰- نووی پازار شهری است در کشور صربستان.
۲۱- میترویتسا شهری است در کشور کوزوو.
۲۲- دریاچه اشکودرا،دریاچهای است در مرز آلبانی و مونتهنگرو که بزرگترین دریاچه در جنوب اروپا است.
۲۳- مستا یک منطقهٔ مسکونی در بلغارستان است.
۲۴- هاسکوفو شهری در استان خاسکوو کشور بلغارستان است.
۲۵- سیمئونوفگراد شهری در استان خاسکوو کشور بلغارستان است.