حقایقی از نژاد کشی ارمنیان (کودکان و زنان ارمنی)؛ که تاریخ بشر را شرمسار می کند
پژوهش توسط: ژیلبرت آقاجانیان
نسل کشی ارامنه، از پیش برنامهریزی شده ترکان عثمانی به نابودی عمدی ارمنیان در ارمنستان غربی،شهرهای دیگر ترکیه مانند استانبول و کیلیکیه و سرزمینهای زیر کنترل امپراتوری عثمانی انجامید.در طی این نژاد کشی از پیش برنامهریزی شده براساس تفکیک جنسیتی و سنی هم بود، در حالی که مردان بزرگ سال ارمنی که قابلیت حمل و استفاده از سلاح را داشتند عموماً در اردوگاه های اجباری کار تبعید شدند و یا قبل از تبعید کشته می شدند؛ در حالی که زنان و دختران جوان در طی نسلکشی همواره در خطر تجاوز جنسی یا ازدواج اجباری، فحشای اجباری، بردهداری و فروش به عنوان بردگی جنسی قرار داشتند.
زنان و کودکان ارمنی که از خانه و کاشانه خود تبعید می شدند عمداً از آن محافظت نمی شد به گونه ای که ترک ها، کردها و عرب ها قادر بودند به راحتی آنان را به ربایند. “یوهان هاینریش”، کنسول آلمان در “ترابزون” تجاوز متعدد زنان و دختران جوان (توسط شاهدان عینی از شهروندان آلمانی، اتریشی، تُرک و آمریکایی گزارش و شهادت دادند) را گزارش کردهاست. جرم و جنایت به عنوان بخشی از طرح برای از بین بردن ملت ارمنی بودهاست.
کودکان قربانیان نژادکشی
هزاران یتیم ارمنی که والدین خود را از دست داده بودند توسط دولت جمع آوری و به یتیم خانه های ایالتی سپردند و یا به خانواده های مسلمان داده شدند.
“آلکسیس دمیرچیان” وکیل ارمنی کانادایی او قبلاً به عنوان وکیل دادرسی در دفتر دادگاه بینالمللی کیفری یوگسلاوی سابق در لاهه کار می کرد در کتاب خود به نام ” میراث نسل کشی ارمنیان” می نویسد:
«همه کودکان باید جمعآوری و به یتیم خانههای دولتی در چند مکان معین فرستاده میشدند، همه این کودکان باید تَرک دیانت شوند. بر اساس گزارشهای سازمانهای بینالمللی حمایت از زنان و کودکان که پس از جنگ جهانی اول منتشر شده بعلت آنکه یتیم خانههای سراسر امپراتوری عثمانی گنجایش آن همه یتیم را نداشت بیش از سی هزار کودک ارمنی در بازار برده فروشی معامله شده تا به عنوان نوکر در حرمسراها و کارگر بکار گرفته شوند؛ در این خصوص زندگینامه بیش از دو هزار دختر و پسر یتیم که بعدها از خانههای مردم تُرک و کُرد جمعآوری و از ترکیه منتقل شدند در سازمان ملل متحد ثبت شدهاست.»
«کودکان یتیم در پی به قدرت رسیدن کمالیستها در سالهای ۱۹۲۱ تا ۱۹۲۲ میلادی موفق به نجات و مهاجرت از امپراطوری عثمانی می شوند.این گروه شامل بازماندگان ارمنیان ساکن در منطقه کیلیکیه (نام منطقهای در جنوب شبه جزیره آناتولی که امروزه چوکوروا خوانده میشود) میباشند که در سال۱۹۲۱ و بدنبال کشتار کمالیستها مجبور به ترک خانه های خود شده و سر از یتیم خانه ها در آورده بودند؛در این سال بیش از ۷۵۰۰ کودک یتیم از این مناطق نجات و به شهرهای حلب و دمشق در سوریه و بیروت در لبنان منتقل شدند این کودکان در این شهرها زیر نظر انجمن خیریه ارمنیان قرار گرفتند گروه دیگری از کودکان و یتیمان در سال ۱۹۲۱ از روستاهای “نهر العمان” استان بصره در عراق بوسیله کشتی به اورشلیم منتقل شدند. این گروه شامل ۸۱۶ کودک بوده که پس از انتقال تحت حمایت کلیسای اورشیلیم و اسقف “یقیشه دوریان” و ارمنیان ساکن در آنجا قرار می گیرند.»
در زمان نسلکشی گزارشهای زیادی به ایالات فرستاده شدند که خود نشان میداد در این اخراجها و تبعیدها، اهداف نسلکشی هم دنبال میشد. برای مثال تلگرامی از وزارت داخله به ایالات و بخشهای مختلف فرستاده شد که در آن دستور داده شد افرادی که بستگان یا قیم زندهای ندارند باید به شهرها و روستاهایی فرستاده شوند که در آنها هیچ خارجی یا ارمنی ای زندگی نمیکند، دختران جوان و بیوهها باید ازدواج میکردند و بچهها باید به یتیم خانه فرستاده میشدند. برای مثال میتوان به ناحیه سیواس اشاره کرد. در تحقیقات فرماندار ایالتی سیواس، “معمر بیگ”، کمیسیون بررسی جنایی گزارش داد که تمام پسران ارمنی باقیمانده ختنه شدهاند. در حالی که خانوادههای ارمنی از هم گسیختهاند و در حالی که مردان اخراج شدند، زنان و کودکان را از هم جدا و در روستاها و شهرهای مختلفی پخش میکردند که در آنها هیچ اقلیت خارجی یا ارمنی زندگی نمیکردند. حزب اتحاد و ترقی در نظر داشت کودکان مقیم یتیم خانهها را که از قبول اسلام سر باز میزدند، اخراج کند. چنین اعمالی با اعتراضات همیشگی همراه بود به ویژه در یتیم خانههایی که توسط گروههای میسیونری آلمانی اداره میشد. در مقابل این اعتراضات فرمانهایی از استانبول صادر میشد که در آنها دستور داده شده بود فعلاً با بچههای مقیم این یتیم خانهها کاری نداشته باشند.
یک سند مهم در این زمینه، تلگرام ۳۰ آوریل ۱۹۱۶ بود، که توسط سازمان مقررات نژادی و مهاجرت وزارت کشور به تمامی ایالتها ارسال شد.یتیم خانه های ترکیهای در ماردین، اورفا، دیاربکر، قیصریه، حلب، بیروت، و دیگر مکان ها تأسیس شدند. پروسه تُرک سازی کلیه ملیت های غیر تُرک مانند ارمنیان و آشوریان، از شهر حلب سوریه آغاز شد. در پاییز ۱۹۱۵، ایتام از حومه شهرها و خیابان ها جمع آوری شدند، این کار برای نیکوکاری نبوده، بلکه به منظور جلوگیری از شیوع بیماریهای عفونی در شهر، بخصوص تیفوس بوده است.
زمانی که «جمال نظمی» بازرس حکومت عثمانی در امور یتیم خانه ها که پس از ورود نیروهای بریتانیایی به حلب بازداشت شد اعتراف کرد که: «در طول دوران تصدی گری او ۳۰۰۰ یتیم به یتیم خانه ها برده شدند، و تنها ۵۰ نفر از آنها زنده ماندند. در این رابطه نظمی اظهار کرد که این کار را از روی قصد انجام داده است.»
زنان قربانیان نژادکشی
در کتاب (ترکان جوان جنایت علیه بشریت) نوشته: “دکتر تانر آکچام” تاریخدان و جامعهشناس تُرک تبار می نویسد: «فحشای اجباری، تجاوز و سوء استفاده جنسی توسط فرماندهان نظامی صورت میگرفت:(هر آنچه که میخواهید انجام دهید)، اعضاء نیروهای مسلح آلمانی در “استان دیرالزور” سوریه برای خشنودی سربازان روسپیخانه ای را از زنان مسیحی ایجاد کرده بودند.»
در کتاب (اقدام شرم آور)، نوشته: “دکتر تانر آکچام”، صفحه ۲۶۴ می نویسد:
«تنها غارت انگیزه کشتار نبود، در بعضی موارد دختران و زنان جوان را میدزدیدند یا در بین راه یا در مقصد از ژاندارمها تحویل میگرفتند. »
“ادیک باغداساریان”، روزنامهنگار، نویسنده، مترجم و پژوهشگر ارمنیتبار اهل ایران در کتاب «نگاهی به نژاد کشی ارمنیان»، صفحه۳۲ می نویسد:
«پیش از تبعید مردان را به قتل میرساندند و زنان و دختران را به زور از خانواده جدا و آنان را به حرمسراهای تُرک منتقل میکردند.»
“آرنولد جی. توینبی”، تاریخدان، او در طول جنگ جهانی اول در قسمت سیاسی وزارت امور خارجه انگلیس مشغول به کار بود و در سال ۱۹۱۹ نیز به مناسبت مقام سیاسیش نماینده انگلیس در کنفرانس صلح پاریس بود. در کتاب «کشتار یک ملت»، صفحه۹۹٬۴۲ می نویسد:
«سرقت رفتن وسائل در مقایسه با سایر ستمگریها چندان زشت نبود. زنان خسته و درمانده با بی شرمی تمام مورد تجاوز قرار میگرفتند، زیرا زنی که حاضر نمیشد با فروش تن خود به ثروتمندان تُرک جیب ژاندارمها را پر کند، اسیر شهوت حیوانی خود ژاندارم میشد.» «یک گروه ۶۹۶ نفری فقط ۳۲۱ نفر به حلب رسیدند، بسیاری در راه کشته شدند، ۷۰ دختر جوان به فروش رفتند و عدهای هم ناپدید شدند.»
“فایز الغصین عرب”، شیخی متشخص از عشایر عرب “صحرای حُوران” در شمال کشور سوریۀ کنونی و دانش آموختۀ دانشگاه سلطنتی قسطنطنیه در کتاب «مجموعه خاطرات، فایز الغصین عرب»، صفحه۳۶ می نویسد:
«ژاندارمها و کُردها تعداد قابل توجهی از دختران و زنان جوان ارمنی را مورد تجاوز قرار دادند و مقاومت کنندگان را به رگبار بستند. این حیوان صفتان وحشی برای ارضاء شهوات خود از دختران و زنان در حال نزع و احتضار نیز صرفنظر نمیکردند.»
«زنان ارمنی را به صورت کاروان و تحت حفاظت و مراقبت ژاندارمها به سوی تبعیدگاههای مقرر میبردند. وقتی یکی از این کاروانها از نزدیکی دهی عبور میکرده ساکنین دهکده به سران کاروان سالار اندکی رشوه داده و اجازه میگرفتند زن مورد پسند خود را انتخاب و در ازاء پرداخت وجه ناچیزی او را خریداری کنند. پیرمرد شصت سالهای دختر شانزده ساله زیبائی را برای خود انتخاب میکند ولی دختر جوان حاضر به تبعیت از پیرمرد نمیشود ولی آمادگی خود برای قبول اسلام را اعلام میدارد. این پیشنهاد قبول نمیشود و در مقابل به او تکلیف میکنند بین پیرمرد و مرگ یکی را انتخاب نماید. با مشاهده امتناع مصرانه دختر از پذیرفتن پیرمرد او را فوری میکشند.»
زنان و کودکان مسلمان شده
“عزیز داگچی” رئیس سازمان غیردولتی اتحادیه همبستگی اجتماعی و فرهنگی در ترکیه،می نویسد:«حداقل ۳٬۰۰۰٬۰۰۰ تا ۵٬۰۰۰٬۰۰۰ نفر از نفوس ترکیه امروز فرزندان، نوه ها، نوادگان، خویشاوندان نزدیک نسبی یا سببی ارمنیان مسلمان شده می باشند.»
“راکل دینک”، بیوه “هراند دینک”، روزنامه نگار مقتول ارمنی ترکیه می نویسد: «دیگر کسی این گروه از افراد را به نامهای اصلی خودشان صدا نمی کرد. آنها مجبور بودندخودشان را انکار و وجودشان را نفی کنند تا قادر به ادامه حیات باشند». طبق گرازش “عایشه گل آلتینای”، آکادمیسین، تخمین زده می شود که حدود ۲۰۰۰۰۰ نفر از ارمنیان با تغییر دین از کشتارها و تبعیدها جان سالم به در بردند. طبق گمانه زنی وی، چندین میلیون نفر از نفوس ترکیه امروز فرزندان، نوه ها، نوادگان، خویشاوندان نزدیک نسبی یا سببی ارمنیان مسلمان شده می باشند آلتینای ادامه داد: «۹۰ سال تمام، این دسته از شهروندان وجودی نامرئی درخارج از خانواده و بعضی اوقات داخل خانواده، داشتند. آنها به طور کامل نامهای اصلی و پیوندهای خود با خانواده و جامعه قومی خود را از دست دادند. حتی زمانی که آن نامها و پیوندها را حفظ می کردند، اینکار را پنهانی انجام می دادند. »
سر کنسول آلمان «اوگان بوگن» درباره مشکلات یتیم های ارمنی در یتیم خانه شهر آدانا مطالبی نوشته است. او در ۲۱ اکتبر ۱۹۱۵ گزارش داد:
«مدیر یتیم خانه به کودکان توضیح داد که یا باید مذهبشان را تغییر دهند یا مجبور به ترک یتیم خانه خواهند شد. شمار زیادی از پسران و دختران یتیم خانه را ترک کردند، و ۱۴ پسر باقی مانده احتمالاً به اسلام روی آوردند. مدیر به کودکان شرح داد که مسیحیت هیچ جایی در یتیم خانه ندارد، و عبادت در آن یتیم خانه ممنوع است. همچنین یک یتیم خانه دیگر در شهر “آرماش” وجود داشت. از طریق نامه هایی که در بایگانی ملی شهر حلب نگه داری شده بود مطلع شدیم که حکومت عثمانی دستور داده بود تا ۲۵۰ یتیم از حلب، بخصوص از یتیم خانه ارمنی «شیرازیان» به استانبول و سپس آرماش منتقل شوند. مدت ها بعد، معلوم شد که پسران به مدرسه علوم دینی آرماش برده شدند و آنهایی که به اسلام روی آوردند در صومعه آرماش جای گرفتند و تحت قوانین ترکی به آموزش پرداختند.»
کمکرسانی و انجام کمکهای بشردوستانه
در فوریه سال ۱۹۲۱،کمیسیونی توسط «کمیته آمریکایی کمک به سوریها و ارمنیان» که امروزه با عنوان «بنیاد خاور نزدیک» شناخته میشود،که یک بنیاد بشردوستانه می باشد ایجاد شد که هدف از آن وضعیت زنان و کودکان تبعید شده در ارمنستان، آسیای صغیر و در ترکیه تحقیق کند؛دفتر مرکزی این کمیسیون در شهر “حلب”،سوریه افتتاح شد جایی که “کارن یپه” در سازمان ملل کار می کرد؛بر اساس تحقیق این کمیسیون ۷۳۳۵۰ یتیم ارمنی در نهادها و خانه های مختلف مسلمان وجود داشته اند.طبق تحقیق این کمیسیون ۳۰۰۰۰ زن ارمنی در خانه های مسلمان اسیر بودند بسیاری از آنان فرزندانی از پدران مسلمان به دنیا آورده بودند،یا از ترس افشا هویت آنان و ترس از کشته شدن دیگر تمایلی به جدا شدن از خانواده های مسلمان نداشتند.
یکی از نمونه های بارز آن مادر بزرگ ” فتحیه چتین” فعال حقوق بشر، نویسنده، وکیل تُرک، ارمنیتبار است.نویسنده کتاب “مادربزرگ من” می باشد. مادربزرگ که همه او را زنی تُرک با نام “سحر” میدانستند به امید یافتن اقوام خود در آمریکا نزد نوه اش زبان به اعتراف میگشاید و میگوید ارمنی است و تا سال ۱۹۱۵ میلادی مسیحی بودهاست. مادربزرگ از نسلکشی ، تخلیهٔ روستاها و تبعید و کوچ اجباری مردم که خود نیز از آنها بی نصیب نمانده سخن میگوید.
در روز هفتم فوریه سال ۱۹۲۲م. جلسه ای با پیشنهاد اسقف اعظم کیلیکیه در “حلب” و با حضور اعضای آمریکایی سازمان پناهندگان و اعضای کلیسای کیلیکیه به ریاست اسقف “هاروطیون یسائیان” تشکیل می شود در این جلسه مقرر می گردد به هر نحوی که شده کودکان یتیم ارمنی که در یتیم خانه های استانهای جنوبی امپراطوری عثمانی پناهنده شده اند به سوریه و لبنان و کودکان قسمتهای شمالی به یونان و قفقاز و کودکان یتیم بخشهای مرکزی ترکیه مانند قونیه،سباستیا،ترابزون،سامسون تحت حمایت سازمانهای آمریکائی به یونان و در ۱۳ یتیم خانه آن کشور منتقل شوند.
در سایر نقاط امپراطوری عثمانی نظیر اورفا، ماردین، خاربرت، مالاتیا مقرر گردید که کودکان یتیم تحت حمایت سازمان پناهندگان آمریکایی و شخص “یاکوپ کوینسلر” و همسرش “الیزابت” جمع آوری و منتقل شوند.درماه آوریل سال ۱۹۲۲م.”یاکوپ کوینسلر” و همسرش توانستند بزرگترین مهاجرت کودکان آواره از جنگ در تاریخ را سازماندهی کنند بر طبق اظهارات “کوینسلر” وی توانسته بیش از ۸۰۰۰ یتیم ارمنی را از مناطق تحت حمایت خود جمع آوری و به سوریه و لبنان منتقل کند.
در سال ۱۹۲۳ بیش از ۵۰۰۰ یتیم ارمنی و یونانی بر اثر آتش سوزی عمدی کمالیستها در شهر ازمیر توسط سازمان پناهندگان آمریکایی و شخص “سارا کورنینگ” نجات یافتند که توسط کشتی جنگی آمریکایی به یونان منتقل شدند.
بر طبق آمارهای ارائه شده از سوی “جیمز بارتون” مبلغ مذهبی آمریکایی در حد فاصل سالهای ۱۹۲۲ تا ۱۹۲۳ میلادی و بر اثر تلاش سازمانهای آمریکایی بیش از ۳۰۰۰۰ هزا یتیم و کودک ارمنی از اقصی نقاط امپراطوری عثمانی نجات و به سوریه،لبنان ،یونان و اورشلیم منتقل شده اند. بر اساس اسناد معتبر سازمانهای مسئول و بین المللی در فاصله ۱۹۲۰ -۱۹۲۲م از شهرهای “ماراش،اورفا،خاربرت،مالاتیا و آنتپ” ۳۸۰۰ کودک یتیم ارمنی به “استانبول” ،۳۰۰۰ کودک به “قبرس” ،۱۵۶۰۰ کودک به “یونان” و ۱۲۰۰۰ کودک به سوریه و بیش از ۱۰۰۰ کودک به “اورشلیم” منتقل شده اند .اما طبق اسناد غسل تعمید موجود در خلیفه گری ارمنیان استانبول هنوز ۶۳۰۰۰ یتیم ارمنی باقی مانده بودند که شواهد از کشته شدن یا فروخته شدن آنها به خانوادهای ترک و کرد خبر می داد.
محققان در امور نسل کشی معتقدند که کمالیستها از نگه داری کودکان یتیم ارمنی در خانواده های ترک و کرد هدفی جزء اصلاح نژاد جامعه ترک نداشته اند و این ادعا را اینگونه شرح می دهند ،در ترکیه امروزی شاهد هزاران خانواده ترک و کرد هستیم که مادربزرگی ارمنی در شاخه خانوادگی خود داشته اند و امروزه از آنها با نام های بازماندگان تیغه شمشیر و یا ارمنیان پنهان یاد برده می شود.
“کارن یپه” کیست؟
کارن یپه یک معلم دانمارکی است. قبل و بعد از نسل کشی برای سازمان های آلمانی و انجمن دوستی ارمنی – دانمارکی در شهر “اورفا” ترکیه مشغول به کار بود. وی در سال ۱۹۰۹ به ارمنيانی که از کشتار آدانا جان سالم به در برده بودند کمک می کرد. سرپرستی دو یتیم به نام های “میساگ” و “لوسیا” را به عهده می گیرد. در سال ۱۹۲۱ برای کمک به ارمنيان نجات یافته از نسل کشی به حلب می رود و در سازمان ملل شروع به کار می کند. در سال ۱۹۲۴ زمین اجاره می کرد و آن را در اختیار ارمنیان برای کشاورزی قرار می داد. در حلب یتیم خانه، پناهگاه و شش شهرک کشاورزی، مدارس و یک استراحتگاه معروف به نام «خانه سفید» ساخت. وی در سال ۱۹۳۵ در حلب از بیماری مالاریا در گذشت. پناهگاه و یتیم خانه ای که در سال ۱۹۲۲ در حلب ساخته شد، به دستور سازمان ملل بود که کارن یپه مدیریت آن را بر عهده داشت. هدف بوجود آوردن مکان و سرپناهی برای زنان و بچه های نجات یافته از نسل کشی بود. این پناهگاه ها مکانی بود که مردم می توانستند اقوام گم شده خود را پیدا کنند و می توانستند در آنجا تحصیل کنند. یک سازمانی شبیه به آن که متعلق به سازمان ملل در حلب بود هم در استانبول وجود داشت که یک پزشک انگلیسی به نام “و. آ.کندی” و یک پرستار آمریکایی به نام “اما کاشمان” آن را ساخته بودند. یک مقام نروژی شاغل در سازمان ملل به نام “اف. نانسن” هم قدم های مشابهی برای ارمنیان برداشته بود.
البته یتیم خانه هایی نیز از طرف ارمنيان غرب تاسیس شدند که تلاش می کردند نه تنها از زندگی بچه ها محافظت کنند، بلکه از دین، فرهنگ و زبان آنان نیز پاسداری نمایند.
اقدامات دولت پس از جنگ
کابینه مستعجل “احمد عزت پاشا” که ادعا کرد رفتار با ارمنیان در زمان جنگ فی الواقع یک مهاجرت درونی و انتقال آنها از ناحیهای به ناحیه دیگر بودهاست. فرمان داد تبعیدیها آزادند به خانه و کاشانه خود برگردند و به منظور اجرای این حکم، ابلاغیهای را برای تمام ایالات فرستاد. از سوی دیگر در هیئت اعیان، “علی فتحی اوکیار” (نخست وزیر کمال آتاترک) به اطلاع اعضاء رساند که دولت تصمیم گرفتهاست تبعیدیها را تدریجاً به خانههایشان بازگرداند و این یعنی باید حرکتی کرد تا جلوی این اقدام گرفته شود. با بازگرداندن و اسکان زنان و کودکانی که از خانوادههای خود جدا افتاده بودند، کابینه قدمهای بسیار کوچکی در این زمینه برداشت. در مورد تعقیب و دستگیری کسانی که در نسلکشی دست داشتند، هیچ اقدامی صورت نگرفت. بازگشت زنان و کودکان ارمنی دزدیده شده توسط تُرکها یا کُردها مسئله دیگری بود. علیر غم دولت مشکلات بزرگی بر سر راه وجود داشت و اشتباهات بزرگی روی دادند. یافتن زنان و کودکان ارمنی در منازل تُرکها مشکل بود. خانوادهها به عمد چند پاره شده بودند. کودکان از والدین شان جدا و به زور مسلمان شدند و به یتیم خانهها فرستاده شدند. بعضی از این بچهها به روستاهای اطراف فرستاده شدند و دختران به زور به عقد مسلمانان درآمدند.
“نوری”، رئیس پلیس “ترابزون” در دادگاه اعتراف کرده بود که دختران جوان را به عنوان هدیه از فرماندار کل به کمیته مرکزی حزب اتحاد و ترقی اهدا میکرد. تاجری به نام «محمد علی»، شهادت داده بود که کودکان کشته شده که تعداد آنان به ۱۵ نفر میرسید.”حسن معروف”، به افسر ارتش بریتانیا گفته بود که: «مقامات دولتی در ترابزون زیباترین زنان ارمنی را از خانوادهها جدا کرده و پس از ارتکاب بدترین اعمال شنیع بر آنها، آنان را به قتل میرساندند.»
در دادگاه “کمال بیگ”، از منطقه “یوزگات”، به جرم قتل و اخراج اجباری ارمنیهای آن منطقه به اعدام محکوم شد و سرگرد “توفیق بی”، به ۱۶ سال زندان محکوم شد.
“آدمیرال وب” افسر نیروی دریایی پادشاهی بریتانیا که سه یادداشت مفصل در مورد گم شدن زنان و کودکان ارمنی نوشته بود، در بیست و هفتم فوریه ۱۹۱۹ میلادی گزارش کرد که تعداد زیادی از زنان به عقد کسانی درآمدهاند که تا الان چهار سال است با آنان زندگی میکنند، اگر این زنان مجبور به رفتن بشوند حتی نمیدانند به کجا باید برگردند یا چه کسانی از بستگان آنها زنده هستند. همین مسائل گریبان گیر بچهها نیز بود.
دلایل کم ثمربودن اقدامات در مورد بازگشت ارمنیان اخراجی و تبعیدی و بازگرداندن اموال و منازل آنها، طبقه ثروتمندای که به واسطه تصاحب اموال ارمنیان به وجود آمده و در نتیجه نسلکشی و چپاول داراییهای کشته شدگان متمول تر هم شده بود. به هیچ وجه به فکرشان هم خطور نمیکرد که اموال غارتی را بازگردانند.
یکی از نمایندگان بریتانیا طی گردشی در نواحی دریای سیاه در تاریخ ۲۹ اکتبر ۱۹۱۹ میلادی مینویسد: «وضعیت به گونهای است که انگار جامعه ارمنی به کلی محو شدهاست. اموال یونانیان و ارمنیان بازگردانده نشدند، عده زیادی با فروش این اموال برای خود زندگی ساختهاند.»
این افراد از جنبش ناسیونالیسم تُرک حمایت خواهند کرد تا مجبور نشوند اموالی را که در تصاحب شان است، پس دهند. چنانکه مورخ تُرک، “دوغان آوجی اوغلو” مینویسد: «این تصادفی نیست که در همه جا جنبش ناسیونالیستی پا گرفت، عملیات بازگرداندن اموال یونانیان و ارمنیان و مجازات کسانی که به آنان ظلم و ستم روا داشتند، با مانع روبرو شد.»
در اول اکتبر ۱۹۱۹ میلادی آدمیرال وب بر این مطلب صحه میگذارد و به اطلاع جرج کرزن میرساند، «کسانی که در برنامه اخراج دست داشتند، سمبل وطنپرستی شدند.» از همین رو اقدامات صورت گرفته توسط دولتهای مختلف در دستگاه امپراتوری عثمانی با ظهور جنبش ناسیونالیستی متوقف شد.
معاهده سور
معاهده سور که در روز ۱۰ اوت سال ۱۹۲۰ میلادی میان نیروهای پیروز متفق در جنگ جهانی اول (روسیه، بریتانیا و فرانسه)،بعلاوه ۹ کشور دیگر و امپراتوری عثمانی امضا شد.بر اساس ماده ۱۴۲ معاهده سور دولت ترکیه متعهد شده است که تمامی افراد، از هر نژاد و مذهبی، که ناپدید شده اند،اسیر یا زندانی شدند جستجو و به نجات آنان اقدام نماید و همچنین دولت ترکیه متعهد شده است که کمیسیون مختلطی از ارمنیان،آشوری ها، یونانیان و ترکها که توسط سازمان ملل تشکیل شده است همکاری نموده و به شکایات قربانیان، خانواده ها که زنان و کودکان به بردگی و فروخته شده اند رسیدگی و دستور آزادی آنان را صادر کند و تمامی حقوق قانونی آنان را برگرداند.
داستانی از نجات یافتگان
شوهر “مادیگیان” کشته شده بود او خودش و به همراه پسر و دخترش به بیابانهای دیر الزور تبعید شدند آنها پس از یک راه پیمایی طولانی،دردناک به صحرای دیرالزور سوریه می رسند ولی سربازان ترک به همراهی عرب های منطقه پناهندگان ارمنی که بیشترشان زن و کودک بودند قتل عام می کردند ولی یک عرب که او را می شناخت با او ازدواج کرد و فرزندانش را به خانه خود برد تا از این قتل عام محافظت کند.مادیگیان که نام خود را به “منصوره” تغییر داده بود یعد از یک سال زندگی با مرد عرب به شهر “شنگال” در شمال عراق گریخت. او در آنجا برخی از دوستان خود را پیدا کرد و دو سال با آنها در خانه کردها زندگی کرد و مورد حمایت آنها قرار گرفت.
پس از دو سال، او مقداری پول بدست آورد و با پنجاه زن و مرد ارمنی دیگر راهی شهر “ماردین” – ترکیه، شهر مادری خود شد ولی در راه آنها مورد حمله اعراب قرار گرفتند و پولهایش را دزدیدند.همه آنها دوباره در موقعیت بسیار خطرناکی قرار گرفتند آنها راه خود را ادامه دادند و به طرف شهر “نصیبین” – ترکیه ادامه دادند؛ مادیگیان در آن شهر در یک شرکت راه آهن آلمانی با حقوق بسیار ناچیز مشغول به کار شد و کمی پول جمع کرد او توانسط با آن پول به شهر مادریش،ماردین برود و چهار سال زندگی کند.
خانه وی توسط دولت ترکیه تصرف و به عنوان کلانتری مورد استفاده قرار گرفت، برخی از ژاندارم های ترک می خواستند با او ازدواج كنند اما او به کمک کشیشی به دیرالزور فرار کرد، دختر کوچک او هنوز در بین اعراب زندگی می کند.
تاریخ: ۲-۶-۱۹۲۴
پدر “لوسیا” که سرباز ارتش ترکیه بود کشته شد و او به همراه مادرش تبعید شدند. آنها از گرسنگی و تشنگی و به ویژه آزار و اذیت توسط سربازان ترک رنج فراوانی کشیدند. کاروان به دیرالزور رسید، در آنجا توسط یک عرب، لوسیا را از مادرش گرفت. او یک سال نزد مرد عرب ماند تا اینکه به یک مرد کرد فروخته شد. دوباره او به یک عرب فروخته شد، جایی که ۸ سال در آنجا ماند و سپس او توانسط فرار کند.
صورت، قفسه سینه،دست هایش و انگشتانش تاتو شده بود به طوری که دیگر نمی توانست دستانش را تکان دهد؛فلج شده بود تلاش خودمان را برای نجات او انجام داده ایم در ۲۶ ژانویه لوسیا یک عمل در بازوی راست خود انجام داده است ولی متاسفانه در سال ۱۹۲۸، او یک عمل بزرگ انجام داد، دست راست وی قطع شد.
مقاله های مرتبط:
ایتان بلکیند جاسوس انگلیس در عثمانی شاهد عینی نژاد کشی ارمنیان
نژاد کشی ارمنیان و پاکسازی قومی در ترابوزان
نژاد کشی ارمنیان و پاک سازی قومی شهر خاربرت ارمنستان غربی
منابع:
۱-genocide-museum.am/eng/RESCUE_HOME.php
۲-Dadrian, Vahakn N. (2008). “The Armenian Genocide: an interpretation”. In Jay Winter. America and the Armenian Genocide of 1915. Cambridge University Press
۳-Herzog, Dagmar (2011). Sexuality in Europe: A Twentieth-Century History. Cambridge University Press
۴-Miller, Donald Earl (1999). Survivors: An Oral History of the Armenian Genocide. University of California Press
۵-Alexis Demirdjian. “The Armenian Genocide Legacy.” -Palgrave Macmillan; 1st ed. 2015 edition
۶-Akçam, Taner (2007). A Shameful Act:: The Armenian Genocide and the Question of Turkish Responsibility. Macmillan
۷- Before the Armenian Genocide: Danish Missionary and Rescue Operations in the Ottoman Empire, 1900-1914 by Matthias Bjørnlund, Haigazian Armenological Review, Vol. 26, 2006
۸- The Danish Peace Academy: Karen Jeppe, Denmark’s First Peace Philosopher by Eva Lous 2003
۹- Armenian Children Victims of Genocide, genocide-museum.am/eng/online_exhibition_3.php
۱۰- What happened to Turkey’s Islamized Armenians?, .al-monitor.com/pulse/originals/2013/11/turkey-armenians-islamized-genocide-acknowledgement.html/
۱۱- “Azg”: Is the awakening of Islamized Armenians in Turkey possible?
۱۲- OTTOMAN EMPIRE’S STATE ORPHANAGES AS CENTERS FOR TURKIFYING ARMENIAN CHILDREN