بهشتی پور :
حق تعیین سرنوشت قره باغ مهم است و اصلی است که نمی شود از آن گذشت
سخنرانی دکتر حسن بهشتی پور در سمینار« معادلات ژئوپلیتیک قفقاز و نقش آفرینان منطقه ای و فرامنطقه ای»
۱۴ اسفندماه ۱۴۰۱
بنده می خوام یک چالش جدی در ذهن شما ایجاد کنم. من به عنوان پژوهشگری که حداقل ۴۰ سال در این حوزه کار کرده ام باید بگویم که طور دیگری به این قضیه نگاه می کنم و معتقدم که ما باید این رویکرد جنگ و برخورد را کنار بگذاریم. چه زمانی باید این منطقه رنگ صلح و ثبات بر خود ببیند. با آن چیزهایی که ما مرتب می گویم که بنده هم اینجا شهادت می دهم و شک و تردیدی ندارم که مرز ارمنستان (مغری) برای ما یک مرز هویتی است و این ۴۰ کیلومتر مرز مشترک ایران و ارمنستان به اندازه ۴۰۰ کیلومتر برای ما ارزش دارد و سد محکمی در برابر پان ترکیسم است، اما ما تا کی بشینیم و از جنگ و درگیری صحبت کنیم.
آیا زمانش نرسیده یک خورده فکر کنیم که این درگیری هایی که وجود دارد به نفع کیست و چه کسی از آن بهره برداری می کند؟ آیا هیچ راهی وجود ندارد که منطقه ای شکل بگیرد که همکاری، ثبات و امنیت درآن اولویت باشد؟
روابط ایران وارمنستان هم از نظر ژئوپلتیک و هم از نظر فرهنگی حتماً بسیار اهمیت دارد. ببینید هم ایران و هم ارمنستان با تهدیدات زیادی روبرو هستند که در این جلسه نیز مطرح شد. اما می خواهم این را بگویم که این جنگی که ما شاهدش هستیم ریشه قومی و مذهبی ندارد و سوءاستفاده ای است که دارد از قومیت و مذهب و دین می شود.
ترکیه در یک منطقه ای مثلاً در لیبی وارد می شود و در شرق لیبی که پوشش اخوانی دارد دم از اخوانی گری می زند و در آن جا حضورش را توجیه می کند ترکیه در ۱۹۷۴ وارد قبرس شمالی می شود و اشغال می کند که در آن جا پوشش پان ترکیسم دارد و می گوید که آمده ام از حقوق ترک های قبرس در مقابل یونانیان حمایت کنم. ترکیه در عراق و سوریه نیز تحت پوشش نو عثمانی گری مداخله می کند و در آذربایجان تحت پوشش ترکی وارد می شود.ولی به نظر بنده همه این پوشش ها بهانه است و عمق ماجرا به منافع استراتژیک باز می گردد. فهم استراتژیک بخصوص فهم منافع استراتژیک بسیار مهم است. من تاکید می کنم که ماجرای پان ترکیسم وجود دارد و یک واقعیت است ولی پوششی است برای توسعه نفوذ ترکیه در مناطق مختلف. مذهب و اسلامی گری ترکیه نیز یک پوشش است وگرنه اصلا بحث اسلام نیست و آن ها به موقع اسلام را نیز کنار گذاشتند.
اینجا بحث توسعه، نفوذ و منافع است. من توجه شما را به واقع گرایی جلب می کنم که در واقع گرایی ما می آییم امر واقع را می بینیم. در امر واقع آیا ما باید همچنان به تخاصم بین آذربایجان و ارمنستان دامن بزنیم و آن را تحریک کنیم. این را تا کی باید ادامه دهیم؟
آیا فکر کرده ایم که این تخاصم به نفع کیست و چه کسانی ازآن بهره برداری کرده و می کنند؟ ما باید به این موضوعات فکر کنیم. ما اکنون بازیگرانی مانند روسیه را در منطقه داریم که روابط بسیار نزدیکی با ارمنستان داشته است. ولی سیاست روسیه در قفقاز چیست؟ روسیه، سیاست همه با من، نه همه با هم را پیش می برد. روسیه می گوید یا همه باید خودتان را با من تطبیق دهید و اگر با من بودید من هم از شما حمایت میکنم ولی اگر با من نبودید آنوقت قضیه فرق می کند.
من تردیدی ندارم که روسیه اگر منافعش اقتضا کند از ارمنستان هم می گذرد منتهی ارمنستان برای روسیه منطقه بسیار مهمی تلقی می شود و من یک صدم درصد هم شک دارم که روسیه از ارمنستان بگذرد.ولی می خواهم بگویم که در این جا منفعت روسیه، ترکیه، امریکا و رژیم صهیونیستی مطرح است و ما باید در چنین جلساتی به این موضوع فکر کنیم که چطور می توان مشکل این جنگ را حل و همکاری های منطقه ای را شکل دهیم. چه اشکالی دارد که منطقه قفقاز هم یک زمانی مرکزی برای همکاری های منطقه ای گردد. واقعا از نظر شما هیچ شانسی وجود ندارد که ما بتوانیم با ترکیه،ارمنستان،آذربایجان و روسیه یک همکاری منطقه ای شکل بدهیم. حالا اسمش را سه بعلاوه سه نذاریم که حساسیت زا است.
به نظر من بعد ۳۰ سال زمانش رسیده که صلح ایجاد شود. دورنمای روشنی برای این درگیری وجود ندارد. امر وا قع به ما می گوید که باید امروز بشینیم و یک راه حلی پیدا کنیم که چگونه می توانیم حقوق ارمنیان قره باغ را تأمین کنیم. حق تعیین سرنوشت قره باغ مهم است و اصلی است که نمی شود از آن گذشت و باید راه حلی برایش یافت. از طرف دیگر تمامیت ارضی جمهوری آذربایجان هم یک اصل است و در نشست آلماتی پذیرفته شده است. در توافق آلماتی پذیرفتند که مرزهای اتحاد جماهیر شوروی سابق بعنوان مرز داخلی و مرزهای خارجی به رسمیت شناخته شود. این روسیه است که امروز می آید و اوکراین را نمی پذیرد و می گوید که شرق اوکراین باید ضمیمه خاک من شود. یا در گرجستان، آبخازیا و اوستیا را از هم جدا می کند.
این موضوع برای ترکیه هم صدق می کند و ترکیه هم از این کارها انجام می دهد. ما علیرغم همه این موضوعات باید ببینیم منافع چه می گوید. آیا منافع ما اینجا اقتضا می کند که بیاییم در تعارض بین ارمنستان و آذربایجان به نفع ایران بهره برداری کنیم؟
ببینید عزیزان سال های سال در دانشگاه های مختلف جهان تدریس می کردند که یک همسایه ضعیف همسایه خوب است. همسایه ای که قوی باشد یک تهدید امنیت ملی است ولی بعداً به این نتیجه رسیدند که این فکر اشتباه است و امنیت همسایه و ثبات همسایه ثبات شماست و ما می توانیم با همدیگر همکاری بکنیم.ایجاد ثبات و امنیت به نفع همه کشورهاست و ضعیف کردن همسایه خیانت به امنیت داخلی کشور است. بنابراین ما این ها را باید در نظر بگیریم و در چنین جلساتی بررسی کنیم که چگونه می شود به صلح بیندیشیم و چگونه می توانیم کمک کنیم که همکاری های منطقهای شکل بگیرد. به نظر من همکاری های منطقه ای علیه منافع اسرائیل و آمریکاست.
در پایان پیشنهاد بعدی این است که منافع اقتصادی می تواند اولویت اول باشد. اگر منافع اقتصادی مشترک تعریف، و آن را پایدار کنیم حتما زمینه برای حل مشکلات فرهنگی، سیاسی و غیره فراهم خواهد شد.