هراند ملیک شاه نظریان:
اتحاد ترکیه-آذربایجان، قصد دارد تا ارتباط ایران با ارمنستان و گرجستان و دریای سیاه را قطع کند
سخنرانی هراند ملیک شاه نظریان در سمینار «معادلات ژئوپلیتیک قفقاز و نقش آفرینان منطقه ای و فرا منطقه ای
۱۴ اسفند ماه ۱۴۰۱
در این نشست هر سخنرانی نشان می دهد که موضوعات مورد بحث راجع به یک سری حقایق ارمنستان هشدارهایی از تحولات آینده دارند که تهدیداتی نه تنها برای ارمنستان بلکه برای جمهوری اسلامی ایران را نیز در بر دارند.اینها تکنولوژی هایی هستند که در گذشته در گرجستان و ۲۰۱۸ نیز در ارمنستان به کار گرفته شدند. و من هم بنوبه خود میخواهم هشدار دهم که این تکنولوژی ها در ایران بکار برده نشوند.
خیلی ها تغییرات سال های اخیر در ارمنستان و آرتساخ را باعث جنگ ۴۴ روزه می دانند که تاثیرات بسیاری در منطقه ما بر جای گذاشت. اما در نهایت این جنگ نبود که علت اصلی تغییرات شد شاید درست تر باشد بگوییم جنگ ۴۴ روزه پیامد این تحولات و نقطه جوش آن بود. برای درک بهتر اتفاقات قفقاز جنوبی باید به چند سال عقب برگردیم و ریشه های تغییرات ژئوپلتیک را در سال ۲۰۱۰ جستجو کنیم. در سال ۲۰۱۳ زمانی که در سمینار شراکت شرقی اتحادیه اروپا حضور داشتم، گرجستان و مولداوی پیش نویس الحاق به اتحادیه اروپا و توافق نامه تجارت آزاد با این اتحادیه را امضا کردند توافق نامه ای که آذربایجان و ارمنستان آن را امضا نکردند.در آن نشست توجهات به سمت اوکراین معطوف شده بود جایی که احساسات انقلابی در حال شکل گرفتن بود در آن نشست ویکتوریانوکوویچ رئیس جمهور وقت اوکراین اعلام کرد که کشورش موقتا امضای توافق الحاق به اتحادیه اروپا و تجارت آزاد عمیق و همه جانبه را متوقف می کند بر اساس شنیده ها این موضع را مسکو به او دیکته کرده بود. بلافاصله پس از نشست تظاهرات موافقین این پیمان در مرکز کیف جان تازه ای گرفت و جنبش در مدت کوتاهی موفق به تغییر رژیم شد.تا اواخر سال ۲۰۱۳ و اوایل ۲۰۱۴ دو سیستم حفاظت امنیتی در قفقاز جنوبی فعال بود یکی همکاری و مصالحه قدرت های ژئوپلتیکی در منطقه و دیگری توازن قوا میان طرفین درگیر در قفقاز جنوبی.
با آغاز سال ۲۰۱۴ نه تنها روسیه و غرب همکاری در این منطقه را متوقف کردند بلکه بدنبال افزایش تنش بین آن ها، قفقاز جنوبی نیز تبدیل به میدان پیکار ژئوپلتیکی شد. عامل دوم حفظ امنیت منطقه ای که همان توازن قوا میان طرفین متخاصم یعنی ارمنستان و آذربایجان بود اثرخود را از دست داد. از تابستان ۲۰۱۴ تنش ها در مرزهای آذربایجان و آرستاخ و همچنین آذربایجان و ارمنستان بتدریج افزایش یافت و در سال ۲۰۱۶ منجر به جنگ ۴ روزه آوریل و در ۲۰۲۲ نیز به جنگ ۴۴ روزه منجر شد.
مسلما تمامی این تحولات تحت تاثیر رقابت های ژئوپلتیکی ذکر شده قرار داشتند. در این میان ناتوانی برخی از قدرت ها برای تامین منافعشان روشن تر بود. این مسئله معظلی برای قدرت ها و شرکای آنها شد، طوری که مسلما برخی از تحلیل گران و حتی دیپلمات های ایرانی بر این موضوع تاکید دارند که روسیه نتوانست به عنوان تامین کننده امنیت در قفقاز جنوبی آن طوری که باید عمل کند و این ایران است که مجبور به برداشتن قدم هایی شد تا تحولات جدید در منطقه ما تبدیل به تهدیدی برای جمهوری اسلامی ایران نشود.
الان مایلم به حقیقتی اشاره کنم که برای قفقاز جنوبی جدید است و ارزیابی صحیح آن برای ایجاد نظام امنیتی نوین در این منطقه مهم می باشد. ابتدا باید در باره این موضوع گفت که مرزهای کشورها در قفقاز جنوبی تغییر پیدا کرده اند، آذربایجان موفق شد بخش های بزرگی از آرستاخ و همچنین بخش هایی از سرزمین ارمنستان را به تصرف خود در آورد و مرزهای خود با جمهوری اسلامی ایران را گسترش داد و زمینه ای جدید برای سطوح خود ایجاد کرد. بدین سان آذربایجان برای اتصال زمینی به جمهوری خود مختار نخجوان و یک قدم پیش روی برای احقاق رویای پان ترکیسم برنامه ریزی می کند. همزمان اتحادیه ترکیه- آذربایجان قصد دارد تا ارتباط ایران با ارمنستان و گرجستان و دریای سیاه را نیز قطع کند. دومین عامل مهم افزایش نفوذ ترکیه در قفقاز جنوبی است. ترکیه نه تنها حمایت سیاسی بلکه با فرستادن نظامیان و تجهیزات نظامی و حتی تروریست هایی از سوریه به آذربایجان کمک کرد و تبدیل به یکی از طرفین درگیری شد. اینکه چگونه آنکارا موفق شد که مانع چندین ساله ورود به قفقاز جنوبی را از پیش روی خود بردارد می تواند موضوع تحقیق جالب و مهمی باشد اما بدون چنین تحقیقی نیز می توان گفت که این امر در سایه سکوت ایران و روسیه و شاید در نتیجه توافقاتی با روسیه محقق گردید. بعد از جنگ ۴۴ روزه ترکیه حضور نظامی خود در آذربایجان و مناطق اشغالی آرستاخ را تقویت کرده و طبق شواهد و قرائن کنترل ارتش آذربایجان را بر عهده گرفته است.سومین عامل اسرائیل است که در قفقاز جنوبی نقش جدیدی را ایفا می کند. رسانه ها خبر از عملیات اطلاعاتی اسرائیل می دهند که با هدف ایجاد تهدیدهای جدید در مرزهای شمال غربی ایران انجام می شود.
عامل مهم بعدی تمایل قدرت های ژئوپلتیکی برای تبدیل قفقاز جنوبی به کمربند ترانزیتی شرق به غرب می باشد که این سیاست می تواند منجر به افزایش ضریب نفوذ ترکیه نه تنها در قفقاز جنوبی بلکه در آسیای مرکزی و دریای کاسپین و خاورمیانه و شرق اروپا شود و به طبع آن، نفوذ ایران و روسیه را کاهش دهد.چهارمین مورد هجومی تر شدن سیاست باکو می باشد. دولت علی اف که به لطف ترکیه اسرائیل و تروریست های تکفیری در جنگ به پیروزی رسید از حقیقت دور افتاده و سیاست متخاصمی نه تنها در قبال آرتساخ و ارمنستان بلکه در قبال روسیه و ایران نیز در پیش گرفته که مورد حمایت مستقیم ترکیه نیز می باشد و همین امر تنش های منطقه ای را افزایش داده و کار را به جایی رسانده است که هراز چند گاهی ایران و آذربایجان در آستانه جدال در سطح دولتی قرار می گیرند.
مورد پنجم محدود شدن محسوس امکانات روسیه در قفقاز جنوبی است که متاسفانه تحولات سال های اخیر و خصوصاً تحول سال ۲۰۲۲ نشان داد که مسکو همزمان قادر به مقابله ژئوپلتیکی با غرب و تامین منافعش در چند جبهه نیست. این موضوع بحران امنیتی جدی ای در قفقاز جنوبی ایجاد کرده و اوضاع به گونهای رقم خورده است که جمهوری اسلامی ایران در مهر ماه ۱۴۰۰ و شهریور ۱۴۰۱ مجبور شد برای مقابله با تهدید اشغال استان سیونیک ارمنستان توسط اتحاد ترکیه- آذربایجان دو رزمایش بزرگ برگزار نماید. طبق شواهد می توان اثبات نمود که برای اولین بار در یک قرن اخیر در تاریخ های ذکر شده ایران جای روسیه در قفقاز جنوبی را پر کرده است و تهدیدات امنیتی برای کل منطقه را دفع کرده است که بسیار حائز اهمیت می باشد.
در انتها باید گفت که عوامل ذکر شده تاثیر بسزایی در تحولات قفقاز جنوبی گذاشته اند. متاسفانه منطقه ما امروز نه تنها تبدیل به زمین رقابت ژئوپلتیکی شده بلکه می تواند صحنه ای برای جنگ تمام عیار شود. این موضوع خصوصاً ارمنستان، آرتساخ، ایران و روسیه را تهدید می کند. سرچشمه این تهدیدات مشخص هستند از طرفی اتحاد ترکیه- آذربایجان و از طرف دیگر اسرائیل و غرب است که انگیزه های آنها مشخص است و آن ها مایلند تا در نظم نوین جهانی حتی المکان موضع خود را مستحکمتر نمایند. البته ارمنستان و آرستاخ و متحدین محکوم به شکست نیستند بلکه بلعکس من همیشه معتقد بودم که تمامی تهدیدات می توانند فرصت های جدیدی ایجاد نمایند. من امیدوارم که ما خواهیم توانست راه های جدیدی پیدا کنیم و در این مقابلات ژئوپلتیکی به نتایج مثبتی دست یابیم.